۱۳۹۱ اردیبهشت ۱, جمعه

چاله ها و چالش ها (163)

چیزهای بسیاری هستند که زنگ می زنند، از یاد می روند و نابود می شوند:
همچون تاج و عصای مرصع و تخت پادشاهان.
چیزهای دیگری نیز هستند که نمی پوسند، از یاد نمی روند و هرگز نابود نمی شوند:
همچون کلاه و عصا و کفش های «چارلی چاپلین»
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
Aarrshia Ilich


1
کامران

• چارلی در فیلم عصر جدید با دفاع از تئوری «از خود بیگانکی» مارکس، دنیای سرمایه داری را در نقد «تسمه نقاله» دیوید تایلور رسوا می کند.
• داستان «نقاله» تایلور، گرفتن ابتکار زمان از نیروی مولد است.
• تنظیم زما ن تولید توسط کار فرما ست.
• چارلی به زیباترین شکل، تئوری «از خود بیگانگی» را به تصویر می کشد.
• عصر جدید کارنامه سیاسی وایدئوئولوژیکی چارلی است.

2
میم


• با سپاس از کامران عزیز
• برداشت ما از فیلم عصر جدید برداشت بکلی دیگری است.
• علت این امر احتمالا برداشت متفاوت ما از مفهوم «بیگانگی» است.
• بیگانگی به رابطه اجتماعی و یا به وضع کلی تاریخی ـ اجتماعی اطلاق می شود که در آن، روابط میان انسان ها بمثابه مناسباتی میان اشیاء و چیزها جلوه گر می شوند و فراورده های حاصل از کردوکار مادی و معنوی انسان ها و مناسبات اجتماعی، نهادها، مؤسسات و ایدئولوژی ها در مقابل انسان ها بمثابه قدرت های بیگانه و مسلط برآنها قد علم می کنند.
• این تعریف دایرة المعارفی از مفهوم «بیگانگی» است.
• در فیلم عصر جدید سیستم سرمایه داری به نقد کشیده می شود که به قول مارکس در کاپیتال به تخریب جسمی و روحی کارگران منجر می شود.
• عنوان فیلم نشان می دهد که چارلی هنوز موضع علمی و روشن نسبت به عصر جدید و علم و فن و تکنیک مدرن (راسیونالیزاسیون تولید) ندارد.
• بعدها در فلسفه امپریالیستی مکتبی به نام تکنیسیسم مد می شود که همه کاسه کوزه ها را بر سر وسایل تولید مدرن خراب می کند و از علم و فن و تکنیک ابلیس می سازد تا شیوه تولید سرمایه داری را پرده پوشی کند.
• برداشت ما این بود که چارلی در این فیلم تشدید استثمار جسمی و روحی مولدین را به نقد می کشد، ولی بدون در اختیار داشتن دانش تئوریکی لازم.
• در فیلم دیکتاتور بزرگ اما ـ اگر اشتباه نکنیم ـ چارلی برخورد پخته تری دارد.
• خیلی ممنون
3
کامران

• شما در فیلم عصر جدید وارد مفاهیم فلسفی و ترجمه تحت الفظی از "بیگانگی " شده اید.
• بحث مارکس در تئوری «از خود بیگانگی» تبدیل انسان مولد به یک ماشین تولید است.
• نه مفهوم انتزاعی جمله.
• چارلی در فیلم عصر جدید. با در دست داشتن آچار فرانسه ی محل کار خود که آن را آگاهانه با خود به بیرون آورده، در خیابان هم همان کاری را با آچار خود انجام می دهد، که در کارخانه انجام می داد.
• بنا بر این تسمه "نقاله تایلور" چارلی را از یک انسان آگاه به ابزار تولید تبدیل کرده، آن سان که ادامه حیات او در زندگی روز مره غیر ممکن گشته است.

4
میم
• خیلی ممنون
• حق بیشک با شما ست:
• نظام سرمایه داری مولدین را بلحاظ جسمی و روحی تخریب می کند، انسانیت زدائی می کند، تمدن زدائی و فرهنگ زدائی می کند، ابزار واره می سازد.
• این ولی به معنی بیگانگی نیست.
• مفاهیم فلسفی تعاریف استاندارد دارند.
• مفهوم بیگانگی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری مفصلا توضیح داده شده است.
• اگر خواستید می توانید مطالعه کنید، اگر نتوانستید پیدا کنید، خبر دهید تا لینک مربوطه را ما برای تان پست کنیم.
• با سپاس مجدد و شادی از پیگیری تان
5
کامران

• واژه «از خود بیگانگی» یک مفهوم کاملا اقتصادی در پروسه تولید است
• . شما می بایست در واژه نامه های اقتصاد سیاسی به دنبال معنی «از خود بیگانگی» باشید ونه در فرهنگ عمید.
• در صحنه نهار خوردن چارلی در فیلم «عصر جدید» کارفرما با ماشینی کردن خوردن غذا می خواهد که فرصت را از چارلی بگیرد که در کمترین زمان نهارش را بخورد و به پروسه تولید یعنی محل کار خود باز گردد!
• کارفرما با دقت، محاسبه کرده که اگر چارلی ها یعنی نیروی مولد هرکدام فقط یک دقیقه زودتر به پشت ماشین تولید بر گردند، در مقیاس میلیون ها کارگر در ماه میلیاردها دلار به جیب می زند.
• ان جا ست که این تنظیم وقت با ابتکار " نقاله " معنی پیدا می کند ونه مفهوم لغوی «از خود بیگانگی»
• به این دلیل است که چارلی را آنچنان در پروسه تولید غرق کرده اند که او در زندگی خصوصی اش، یعنی در خیابان آچارکشی می کند.
• ابتکار روابط خانوادگی، عشق و زیستن را از او گرفته اند و سرانجام قربانی ماشینیسم وپروسه ارزش اضافی کرده اند وهمانگونه که در فیلم می بینید ماشین تولید او را دراین تناقض می بلعد و نابود می کند.
• زیرا که چارلی نمی تواند با این پروسه تولید هما هنگ شود.
• این است محتوای فیلم "عصر جدید"
6
میم

• بیگانگی به رابطه اجتماعی و یا به وضع کلی تاریخی ـ اجتماعی اطلاق می شود که در آن، روابط میان انسان ها بمثابه مناسباتی میان اشیاء و چیزها جلوه گر می شوند و فراوده های حاصل از کردوکار مادی و معنوی انسان ها و مناسبات اجتماعی، نهادها، مؤسسات و ایدئولوژی ها در مقابل انسان ها بمثابه قدرت های بیگانه و مسلط برآنها قد علم می کنند.

I
فرم های بیگانگی

• این امر تاریخی ـ اجتماعی ـ قبل از همه ـ در فرم های زیر بروز می کند:

الف
• در فرم بیگانگی اقتصادی

• برای مثال، کالا پرستی


ب
• در فرم بیگانگی سیاسی

ت
• در فرم بیگانگی ایدئولوژیکی

پ
• در فرم بیگانگی مذهبی

• مراجعه کنید به مذهب، فتیشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• این وضع بیگانگی ـ بویژه در کاپیتالیسم ـ خصلت فراگیری کسب می کند.

7
کامران

• خوب دیگر شما چه مشکلی با این واژه دارید؟

8
میم

• آنچه مورد نظر شما ست، ربطی به بیگانگی در هیچکدام از فرم های مختلف آن ندارد.

• شما به تعریف بیگانگی در همین فراز از دایرة المعارف روشنگری نگاه کنید و ببینید که اشکال کار کجا ست.

• در صحت حقایق اموری که شما ذکر می کنید، تردیدی نیست، ولی آنها به بیگانگی مربوط نمی شوند.
• فرم اقتصادی بیگانگی فتیشیسم کالائی و یا کالاپرستی است.
• اگر فرصت کردید می توانید کل مطلب مربوط به بیگانگی را مطالعه بفرمایید.
• خیلی ممنون
9
کامران
• دوست عزیز
• آن زمان که تئوری "از خودبیگانگی" مطرح شد هیچکام از این آدرس ها هنوز زائیده نشده بودند.
• ما داریم از دو دیدگاه کاملا متفاوت به مسئله نگاه می کنیم و هرگز به نتیجه نخواهیم رسید.
• پس لطف کنید روی شعار دموکراسی و آزادی که وجه مشترک ما ست، بحث کنیم.
• سر فراز باشید.
10
میم
• خیلی ممنون
• بحث حتما نباید بلافاصله به نتیجه برسد.

• شما ضمنا اگر تعریفی از مفهوم بیگانگی دارید، لطف کنید و بیان دارید تا ببینیم که تعریف شما چه فرقی با تعریف دایرة المعارف فلسفی دارد.

• و گرنه هر بحثی با شما در هر موردی هم که باشد، با همین مشکل روبرو خواهد شد.

• آزادی و دموکراسی
نیز مفاهیم و مقولات فلسفی اند.

• بدون توافق بر سر تعاریف استاندارد دایرة المعارفی از مثلا آزادی و دموکراسی هرگز نمی توان به بحث پرداخت.

خرد و یا فلسفه از این رو در بحث و تبادل نظر میان انسان ها پیش شرط صرفنظرناپذیر محسوب می شوند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر