۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن (61)

آرامگاه صائب در اصفهان
صائب تبریزی (1000 ـ 1087)
بزرگ‌ ترین غزل ‌سرای قرن یازدهم هجری و معروفترین شاعر عهد صفویه
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را
ای که از مسواک هر دو، می کنی دندان سپید
صائب تبریزی

آورده اند که شخصی به دیدن یکی از حکما رفت و از شخص غایبی غیبت و بدگویی نمود.
حکیم در تمام مدت، سکوت کرد و هیچ نگفت!
آن مرد خواست اثرات گفتارش را در حکیم بداند و گفت:
«از زیارت شما خیلی مسرور شدم!»
حکیم گفت:
«اما من از این ملاقات ملول و افسرده شدم.
چون سه بدی از این دیدار به من دست داد:
اول آن که خود تو که نزد من امین و محترم بودی دیگر آن ارزش را نداری!
دوم اینکه مرا نسبت به دوست قدیمی ام بدبین کردی.
چون او را دشمن من قلمداد کردی!
سوم این که آرامش خاطر را از من سلب کردی و مرا از عبادت حق باز داشتی!»
میر خدیوی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
مرجان ایوبی

گاف سنگزاد

• این مسئله، بغرنجتر از آن است که در این حکایت روایت می شود:
• غیبت و عیب جوئی با انتقاد تفاوت جدی دارد.

• اگر کسی از کسی، جامعه ای و یا گروهی انتقاد کند، حتما نباید کار بدی کرده باشد.

• بلکه برعکس، خدمت بزرگی هم در حق آن کس، آن جامعه و یا آن گروه کرده و هم در حق کسی که انتقاد بحق او را شنیده و به تمیز حق از ناحق نایل آمده است.

• عوام اغلب قادر به تمیز انتقاد از خود و یا انتقاد اجتماعی از عیب جوئی، عیبگوئی و غیبت نیستند.

• غیبت و عیب جوئی از سر عداوت و دشمنی و چه بسا بدلیل کوته نظری صورت می گیرد.


• انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی (انتقاد از دیگران)
اما بر عکس، از فرط عشق و علاقه و بدلیل وسعت نظر و خیرخواهی نسبت به خود و جامعه خویش انجام می یابد.


• انتقاد به قول حکیمی «کله عشق است!»


انتقاد به تصحیح و رفع کاستی ها، نارسائی ها، نواقص و معایب افراد و جامعه منجر می شود!
غیبت اما برعکس، به تخریب فرد و جامعه می انجامد!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر