۱۳۹۱ اردیبهشت ۴, دوشنبه

تأملی روی تأملات فرزانه ای ـ در زمینه «سیری در شعری از محمدرضا شفیعی کدکنی» (2)

سرچشمه:
صفحه فیسبوک گروه موسوم به
شعر وشعور و شعار
شیم میم شین

Add JN
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.
قضاوت با دیگران!
ممنون که وقت گذاشتید و در این مباحثه شرکت کردید.

• این واکنش موجز دوست مان به چالش فکری در زمینه نوشته ما تحت عنوان «سیری در شعری از شفیعی کدکنی» است.
• ما همین نظر مختصر ایشان را مورد تأمل قرار می دهیم تا بتوانیم واکنش خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم:

حکم اول
حرف دیگری ندارم که اضافه کنم.

• وقتی طرف چالش فکری این حکم را بر زبان می راند، خواننده و یا شنونده چه برداشتی از آن می تواند داشته باشد؟

• برداشت ما این بود که دوست مان همچنان به موضع فکری خود باور دارد و ادامه بحث را بیهوده می داند.


• این حق هرکسی است که چالش فکری را هر جا خواست، قطع کند.
• فقط می توان متأسف بود که بحث بی ثمر گشته است.
• از این رو نوشتیم:
پاسخ اول
انتظار هر واکنشی داشتیم، به غیر از این یکی.

• دو ست مان در ادامه واکنش خود گفته بودند:

حکم دوم
قضاوت با دیگران!

• این حکم دوست مان به چه معنی است؟

• ما برداشت مان این بود که ایشان به حقانیت موضع فکری خویش تأکید دارند و فقط به شرطی حاضر به تجدید نظر خواهند بود که دیگران وارد گود شوند و دست به داوری بزنند و حقانیت یکی از دو طرف چالش فکری را تعیین کنند.


• مفهوم «دیگران» اما می تواند انتزاعی بماند، اگر کسی وارد گود نشود.


• نتیجه آن چه خواهد بود؟


• به نظر ما نتیجه آن، پات بودن چالش فکری خواهد بود.

• از این رو نوشتیم:
پاسخ دوم
ظاهرا چالش فکری در نهایت حسن نیت، پات به اتمام می رسد، بی آنکه بتواند به اتمام رسد.

• منظور ما این بود که چالش فکری نمی تواند پات باشد و به اتمام رسد.

• چرا؟


• برای اینکه مواضع فکری انعکاس مواضع طبقاتی اند.
• روح انعکاس ماده است!
• شعور انعکاس وجود است!
• موضع فکری خنثی و بی طرف وجود ندارد.
• با باور به این حقیقت امر نوشتیم:

پاسخ سوم
شاید تنها فرق صحنه شطرنج با صحنه زندگی همین باشد.

• و برای توضیح و اثبات صحت این نظر خود به شرح زیر استدلال کردیم:

پاسخ چهارم
نظرهای افراد جامعه و جهان، انعکاس مواضع طبقاتی اند!

• دوست مان بعدا مچ مان را خواهند گرفت که «به چه دلیل، همه نظرات افراد در جامعه و جهان انعکاس مواضع طبقاتی باید باشند؟»

• حق با ایشان است، فرمولبندی ما جامع و مانع نبوده است.

• چرا؟


• برای اینکه باید می گفتیم که نظرات فردی افراد راجع به برخی مسائل، مثلا مسائل مربوط به علوم منفرد (فیزیک، شیمی، پزشکی، بیولوژی و غیره) انعکاس مواضع طبقاتی آنها نیستند


• خطای ما این بود که منظور خود را از نظرات تصریح نکرده بودیم.


• چرا؟


• برای اینکه آن را جزو بدیهیات تلقی کرده بودیم که لازم به توضیح نیست.


پاسخ پنجم
دو نظر نمی توانند هر دو همزمان و در آن واحد، حقانیت تاریخی داشته باشند.

• ما در این حکم خود، بر آن بودیم که دو نظر نمی توانند در آن واحد و همزمان حقانیت تاریخی داشته باشند.

• دوست مان به این دلیل، ما را به باور به سیاه و یا سفید متهم خواهند کرد.


• حقانیت تاریخی نظر یعنی چی؟


• برداشت ما این است که حقیقت همیشه به مثابه حقیقت عینی، به مثابه حقیقت تاریخی وجود دارد.


• بسته به سطح توسعه مادی و معنوی هر جامعه شناخت واقعیت عینی مشروط می شود.


• مثال افراطی:

• نظام برده داری به مثابه خشن ترین و خونین ترین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی که بر ویرانه های نظام اشتراکی آغازین بنا می شود، در همان زمان فرماسیون مترقی تر از نظام در حال فروپاشی و بی دورنمای اشتراکی اغازین بوده است.
• و لذا دفاع از این نظام به معنی دفاع از حقیقت تاریخی و حقیقت عینی بود.

• در این دوره، اگر یکی از نظام اولیه دفاع کند و دیگری از برده داری، بنظر ما هر دو موضع فکری نمی توانند همزمان و در آن واحد درست و حقیقی باشند.


• اما دو هزار سال بعد، درست برعکس، موضع فکری مبتنی بر دفاع از سوسیالیسم، حقیقی و درست خواهد بود و موضع فکری مدافع برده داری (سرمایه داری امپریالیستی) باطل و نادرست.


• ما برای اینکه نظرمان به عنوان نظر واپسین و ختم مقال تلقی نشود و احیانا امر به خود و خواننده مشتبه نشود و برای نشان دادن نسبیت شناخت خود ، نوشتیم:

پاسخ ششم
شاید حق با شما ست.

• علیرغم این تصریح، دوست مان بعدا ما را به حق به جانب بودن متهم خواهند کرد.

حکم هفتم
اگر احیانا به دلایل تجربی (امپیریکی) و عقلی دال بر بطلان نظر و عمل ما برخورد کردید، ما را از دانستن شان بی نصیب نگذاردید.
به امید چالشی حاصلخیزتر

• حتی فراتر از آن، از دوست مان انتظار داشتیم که چالش فکری را خاتمه یافته تلقی نکنند و اگر به دلایل تجربی و عقلی دست یافتند، ما را از دانستن آنها بی نصیب نگذارند.

• ظاهرا دوست مان به هیچ کدام از این نکات دقت نکرده اند و چالش بر سر اندیشه را به دعوا و مرافعه شخصی تقلیل داده اند.


با سپاس مجدد از زحمات دوست مان.
ببرکت همین زحمت ایشان، ما مجبور به تأمل و تفکر بیشتر شدیم و اکنون برخی مسائل را بمراتب روشن تر از قبل می بینیم.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر