۱۳۹۱ فروردین ۲۶, شنبه

تدارک تئوریک توضیح «تئوری شناخت» (1)

تصویر (نقش)
پروفسور الفرد کوزینگ

پروفسور مانفرد بور
پروفسور گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین

بخش اول

• تصویر به فرم فکری حسی و عقلی اطلاق می شود که ضمیر انسانی بکمک آن، واقعیت عینی را در روند شناخت منعکس می کند.

• تصاویر فکری به دو دسته تقسیم بندی می شوند:


1
تصاویر حسی

• تصاویر حسی به شرح زیرند:
الف
• احساس
ب
• ادراک حسی
ت
• تصور

2
تصاویر عقلی

• تصاویر عقلی به شرح زیرند:
الف
• مفهوم
ب
• قضاوت
ت
• نتیجه
پ
• تئوری و غیره.

• تصاویر ـ بمثابه از آن خود کردن واقعیت عینی در روند شناخت ـ بر بنیان کردوکار عملی انسان ها بوجود می آیند.
• تصاویر کپیه های صرف از واقعیت عینی نیستند، بلکه «ترجمه» بغرنج و تضادمند عناصر مادی به عناصر فکری اند.
• هر تصویری ـ قبل از همه ـ وحدتی است از عناصر اوبژکتیف و عناصر سوبژکتیف، که بواسطه کردوکار سوبژکت شناخت خواص، جنبه ها، جوانب و روابط واقعیت عینی را منعکس می کند.

• دیالک تیک عناصر اوبژکتیف و عناصر سوبژکتیف
در تصاویر اغلب به شرح زیر تشکیل می شود:

• محتوای تصاویر از عناصر اوبژکتیف تشکیل می شود و فرم تصاویر از عناصر سوبژکتیف.

• اما ـ در واقع ـ محتوای تصاویر نیز حاوی عناصر سوبژکتیف معینی اند و فرم آنها ـ در تحلیل نهائی ـ بطور اوبژکتیف مشروط می شود.
• تصاویر هم بلحاظ محتوا و هم بلحاظ فرم ـ عمدتا ـ بطور اوبژکتیف تعیین می شوند و عناصر سوبژکتیف آنها موجب ممانعت از فونکسیون معرفتی آنها نمی شوند.

• انگلس در پاسخ به این پرسش که آیا حواس ما تصاویر صحیحی از اشیاء مورد نظر ارائه می دهند، می گوید:
• «در آن واحد که ما چیزها را بنا بر خواصی که ما از آنها ادراک کرده ایم، برای رفع حوایج خود مورد استفاده قرار می دهیم، در همان آن ادراکات حسی خود را به محک می زنیم، به محکی خطا ناپذیر.
• اگر ادراکات ما خطا بوده باشند، پس قضاوت ما نیز راجع به استعمال چنین چیزی باید نادرست باشد و عمل ما در استفاده از آن باید ناموفق از آب در آید.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 22، ص 296، کلیات لنین، جلد 14، ص 103)

• انگلس و لنین مؤکدا خاطرنشان می شوند که منظور از تصاویر نه بازتاب مکانیکی واقعیت عینی، بلکه روند فعال برای نفوذ روحی در واقعیت عینی است:

• «تصورات انسانی نسبی اند، ولی حقیقت مطلق از این تصورات نسبی ترکیب می یابد.

• این تصورات نسبی پله به پله بسوی حقیقت مطلق بالا می روند و رفته رفته بدان نزدیکتر می شوند.»
• (کلیات لنین، جلد 14، ص 171)

بخش دوم
نتیجه عملیات تصویرسازی

• اگر ما تصویرسازی را بمثابه یک روند در نظر نگیریم، بلکه آن را به عنوان رابطه ای ایستا تلقی کنیم که در آن الف در ب تصویر خود را نشان می دهد (عرصه متغیر الف عرصه تصاویر اولیه است و عرصه متغیر ب عرصه عکس ها و تصاویر)، پس عکس ها و تصاویر عناصر مجموعه ای را تشکیل می دهند که تابع مجموعه دیگر است.

• اگر پ مجموعه چیزها، خواص و غیره باشد که از آنها تصویرسازی به عمل می آید، (پ پریم) مجموعه افکار، مفاهیم، احکام، تئوری ها و غیره باشد، که تصاویر بر روی آنها نقش می شوند، آنگاه عناصر مجموعه دوم (پ پریم) راعکس ها و تصاویر عناصر مجموعه اول (پ) می نامند.


• اگر انسان ها حقیقت مطلق را در اختیار داشتند، آنگاه هر عنصر مجموعه اول دقیقا با هر عنصر مجموعه دوم انطباق پیدا می کرد.
• اما از آنجا که این امر تنها شامل حال زیرعرصه های علوم شده و می تواند بشود، پس مجموعه (پ) مورد تصویربرداری قرار نمی گیرد، بلکه از آن تصویر برداری می شود.

• اما چون از سوی دیگرکلیه عناصر مجموعه (پ) مطابق با تصاویر اولیه نیستند (انسان ها می توانند با استفاده از پراتیک به ابتکار آزادانه روح به خلق چیزهائی در ذهن خود نایل آیند که در عالم واقع چیزی منطبق بر آنها وجود نداشته باشد)، پس در تصویرسازی، نه تصویر اندازی بر مجموعه (پ پریم)، بلکه تصویر اندازی در مجموعه (پ پریم) صورت می گیرد.


• بنابرین، عرصه افکار، مفاهیم، احکام، تئوری ها و غیره وسیعتر است از عرصه تصاویر واقعیت عینی.
• سیر تاریخ علوم نشان می دهد که آفریده های فکری از این دست نیز در آخرین تحلیل تصاویری بیش نیستند.

(هندسه غیراقلیدسی و یا جبر غیرکوموتاتیف ـ در آغاز ـ آفریده های صرف روح بشری بوده اند که بعدها خود را بمثابه تصاویر ریاضی امور عینی واقعی نشان داده اند.)
مراجعه کنید به تصویربرداری، تصویرتئوری
پایان
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر