۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

پای منبر بزرگان (9)

از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور
سرچشمه:
مجله هفته
www.hafteh.de


میهن جزنی
جنبشی که پیش روی داریم «جنبش سبز» نامیده می‌شود و این جنبش در برگیرنده اکثریت عظیمی از مردم معترض ایران و در حقیقت رنگین ‌کمانی از همه عقاید و سلیقه ‌ها و ایدئولوژی‌ ها و آمال و آرزوها ست.

• منطق بشری حکم می کند که جنبش رنگین کمانی متشکل از همه رنگ های میهنی، نه «جنبش سبز»، بلکه جنبش توده ای و یا جنبش ملی نامیده شود و چنین جنبشی ـ قبل از همه ـ باید بر ضد دشمن خارجی سنگر بگیرد، که آزادی و استقلال ملی اش را غصب کرده و یا در صدد غصب آن است.
• جنبش فعلی ایران نیز بر خلاف ادعای میهن، جنبشی فرا طبقاتی نیست.
• در دو سوی جبهه نبرد فعلی دو جناح طبقه ماهیتا واحدی صف کشیده اند و برای دفاع از منافع قشری خود به خون مردم نیاز دارند.
• بی اعتنائی طبقات مولد نیز باید از این حقیقت امر سرچشمه گیرد.
• توده ها اگر هم امکان تشکیل آگاهی علمی نداشته اند، ولی شم مطمئنی دارند و دوست از دشمن تمیز می دهند.

میهن جزنی
این نسل آزادی و حقوق مدنی و شهروندی را برای همه می‌خواهد.
امروز زمینه بروز دیدگاه های مختلف، به یمن پذیرش یکدیگر وجود دارد که در «پلورالیسم» به معنای سیاسی و اجتماعی آن متجلی می‌شود.

• سازمان فدائیان «خ» اکثریت را نباید ابله و نادان و بی شعور نامید.
• همه این مفاهیم و احکام میهن، مو به مو در صنایع ایدئولوژیکی سرمایه داری جهانی سوهان خورده اند.
• این مفاهیم را با تأمل و دقت باید مورد توجه و تحلیل قرار داد:

1

• میهن از مفهوم «آزادی» به همان سان سوء استفاده می کند که تاچر و مرکل استفاده می کنند.

2

• او حتی اشاره ای به مفهوم «استقلال» نمی کند، اگر چه اکنون بیش از هر وقت دیگر در خطر است.

3

• او از حقوق مدنی و شهروندی دم می زند که روزی روزگاری جزو آرمان های لیبرالی بوده است.

4

• و آخر سر مفهوم دیرآشنای عوامفریب «پلورالیسم» را مثل زهری در کام خواننده مقاله اش می ریزد.
• مقوله بی محتوای «پلورالیسم»، یکی از مقولات آنتی کمونیستی امپریالیسم بوده است.

5

• صحبت از این است که احزاب دموکرات ـ مسیحی، سوسیال ـ دموکرات و لیبرال و سبز قدرت دولتی را مثل فوتبالی به یکدیگر پاس دهند و با در انحصار خود داشتن اهرم های دولتی، توده های خلق را چنان ایدئولوژی زدائی و چه بسا حتی تفکرزدائی کنند، که جهنم سرمایه داری را با بهشت برین عوضی گیرد.

6

• و ضمنا سازمان های طبقاتی و اجتماعی مولدین را یا زیر فشار خرد کننده به هیچ و پوچ مبدل سازند و یا زیر رهبری مشتی خود فروخته فاسد قرار دهند.
• معنی واقعی پلورالیسم از این قرار است.

میهن جزنی
ما آلترناتیوی پس از رفتن شاه نداشتیم و شاید تحت آن شرائط که ذکر شد نمی ‌توانستیم داشته باشیم که باز جای بحثش در این مختصر نیست.
در حالی که این نسل می‌داند چه می‌خواهد.

• اگر آلترناتیوی برای شاه نداشتید، برای چه دهها هزار جوان کشور را معطل و گمراه و سرگردان کردید؟
• اگر برای سرمایه داری وابسته برابرنهادی نداشتید، برای چه به کوه و جنگل زدید؟

• این تمامت حقیقت نیست.


• حریفی بر آن است که اکثریت رهبری سازمان فدائیان «خ» منشاء طبقاتی فئودالی ـ بورژوائی ـ ملی داشته اند.

• طبقاتی که انقلاب سفید خانه خراب شان کرده بود.
• این هم جای بحثش در این مختصر نیست.

• کارکشتگی و آبدیدگی میهن ـ علاوه بر اینها همه ـ در این است، که او به جای مفهوم «طبقات» از مفهوم توخالی «نسل» استفاده می کند و آدمی را یاد رضا شاه منتظر و مسعود و مریم کذائی می اندازد.


مفهوم «نسل» در تحلیل چند و چون جامعه بشری، نقش درجه چندم بازی می کند و عمده کردن آن فقط به درد عوامفریبی می خورد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر