۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

دیالک تیک جبر و اختیار (دیالک تیک ضرورت و آزادی) و دیالک تیک ضرورت و تصادف (5) (بخش آخر)

تصادف
ضد دیالک تیکی جبر (ضرورت)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

• تصادف به قول فریدریش انگلس «مکمل ضرورت و فرم نمودین آن است.»
• تصادف خصلت عینی دارد و مستقل از شعور و خواست انسان ها ست.

• حادثه ای را تصادفی می نامند، که دارای مشخصات زیر باشد:


1

• بنا بر ضرورت درونی ناشی از مجموعه شرایط موجود صورت نگیرد.

2

• و یا حتی بتواند نه به صورتی که اتفاق افتاده، بلکه به صورت دیگری اتفاق بیفتد.

• البته این بدان معنی نیست که حوادث تصادفی نمی توانند بطور علی (علت و معلولی) مشروط شوند.

• مراجعه کنید به علیت

• اصل کلی علیت شامل حال حوادث تصادفی نیز می شود.
• تصادف و ضرورت با یکدیگر به تشکیل یک تضاد دیالک تیکی می پردازند، که قطب تعیین کننده آن ضرورت است.

• تصادف مکمل ضرورت است، یعنی هر حادثه ضرور همواره بکمک برخی جوانب و جنبه های تصادفی تکمیل می شود.
• تصادف فرم نمودین ضرورت است، یعنی در پشت پدیده های ظاهرا تصادفی محض، همواره یک ضرورت ژرف پنهان شده است که از کلاف سردر گم تصادفمندی ها خودنمائی می کند.

• وقوع تصادفات بمثابه فرم نمودین ضرورت، قانونمند است و لذا ـ اگر هم نه به شکل حوادث منفرد ـ قابل پیش بینی است.

• حد کمی تصادفمندی هرحادثه ای احتمال نامیده می شود.

• احتمال وقوع هر حادثه تصادفی هرچه کمتر باشد، اطلاع از وقوع آن بلحاظ معرفتی ـ نظری ارزش بمراتب بیشتری خواهد داشت.

• تصادف را مکمل و فرم نمودین ضرورت نامیدن، به معانی زیرین است:

1

• حاکی از آن است که ضرورت و تصادف پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند.
• (به عبارت دیگر، ضرورت و تصادف پیوند دیالک تیکی با هم دارند. مترجم)

2

• حاکی از آن است که ضرورت ـ بلحاظ عینی ـ بر تصادف تقدم دارد.
• (به عبارت دیگر، در دیالک تیک ضرورت و تصادف نقش تعیین کننده از آن ضرورت است. مترجم)

3

• تصادف به مثابه حکمران سطح پدیده ها، بلحاظ معرفتی ـ نظری نقطه آغازین برای شناخت ضرورت است که ببرکت تحلیل کلیه پیوندهای تصادفی و پس از برملا ساختن ماهیت ضرورت مورد شناسائی قرار می گیرد.
• (به عبارت دیگر، دیالک تیک ضرورت و تصادف را باید به شکل دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی بسط و تعمیم داد. مترجم)

• وجود عینی تصادفات در کردوکاراجتماعی نقش مهمی بازی می کند.

• مارکس در نامه ای به کوگلمن (17 آوریل 1871) می نویسد:

• «بنای تاریخ انسانی می توانست بمراتب سهلتر انجام گیرد، اگر مبارزه تنها در شرایط مطلوب و مناسب صورت می گرفت.
• تاریخ انسانی ازسوی دیگر خصلت عرفانی به خود می گرفت، اگر تصادفات نقشی بازی نمی کردند.
• این تصادفات البته وارد جریان عمومی توسعه می شوند و بوسیله تصادفات دیگر خنثی می گردند.
• اما تسریع و یا تعویق امر وابسته به چنین تصادفاتی است:
• از آن جمله است، «تصادف» خصلت شخصیت هائی که در رأس جنبش قرار می گیرند و نقش مهم مثبت و یا منفی ایفا می کنند.»

• رابطه ضرورت و تصادف در سیستم های تنظیمی سیبرتیکی بویژه بلحاظ فنی و علمی ـ نظری هیئت جالبی به خود می گیرد.
• تصادف در سیبرنتیک مترادف است با مفهوم اختلال.
• در سیبرنتیک میان تصادف داخلی و خارجی فرق گذاشته می شود:

• از تصادف داخلی وقتی سخن می رود که رابطه زیرسیستم ها با یکدیگر کلا و یا جزئا خصلت تصادفی داشته باشد، به عبارت دیگر زیرسیستم ها و یا عناصر با احتمال معینی عمل کنند.


• (مفهوم «زیرسیستم» را به تقلید از مفهوم ریاضی «زیرمجموعه» ساخته ایم. مترجم)


• روندها و یا سیستم هائی که بوسیله متغیرهای زمانی (تابع زمان) قابل وصفند، روندها و سیستم های استوشاستیکی نامیده می شوند.
• رابطه میان این پوت و آوت پوت سیستم بویژه در سیستم های استوشاستیکی خصلت تصادفی دارند.
• اختلالات خارجی هم که بر یک سیستم استوشاستیکی وارد می شوند، می توانند خصلت روندهای استوشاستیکی داشته باشند.

• مشخصه سیستم های تنظیمی سیبرنتیکی (با پیوند برگشتی منفی) عبارت از این است که آنها قادرند با اختلالات خارجی تصادفی وارده چنان برخورد کنند که کل سیستم در محدوده های از پیش تعیین شده مصون بماند.
• و لذا هر کدام از این گونه سیستم ها ترکیبی دیالک تیکی از ضرورت و تصادف است.

• بسیاری از سیستم ها در عرصه طبیعت زنده و جامعه نیز همین گونه اند.

• اگرچه رفتار کلی و فونکسیون آنها بوسیله ساختار و سازمان شان بطور ضرور معین شده و لذا دقیقا قابل پیشگوئی اند، ولی این پیشگوئی ها شامل حال همه جزئیات رفتاری زیرسیستم ها و یا عناصر نمی شود:
• چنین عناصری می توانند تحت تأثیر تصادفات قرار گیرند و یا حتی خود تصادفی باشند، ولی علیرغم آن درچارچوب ضرورتی عمل می کنند، که بوسیله ساختار سیستم کلی تعیین شده است.

• مراجعه کنید به ضرورت، دترمینیسم، علیت.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر