۱۴۰۲ تیر ۲۷, سه‌شنبه

درنگی در نامه فروغ فرخزاد به احمدرضا احمدی (۴)



درنگی 
از 
مسعود بهبودی
 
 
سعی نکن زیاد شعر بگویی.
 فریفتۀ هیجان و شدت نشو. 
بگذار همه چیز در ذهنت ته‌نشین شود.
 آنقدر ته‌نشین شود که فکر کنی اصلاً اتفاق نیفتاده. 
 
زندگی کن تا از یک‌نواختی بیرون بیایی.
 آدم وقتی خودش را در جریان زندگی بگذارد، 
 هر روز استحاله‌ای در او صورت می‌گیرد
 و
 این استحاله است که انسان را لحظه به لحظه و روز به‌روز می‌سازد و وسعت می‌دهد.
 
ما این فراز از رهنمود فروغ به احمدی را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
 
۱
سعی نکن زیاد شعر بگویی.
 
در این رهنمود فروغ،
 عینا و عملا
دیالک تیک کمیت و کیفیت 
به خدمت گرفته می شود.
 
برای فروغ کمیت شعر تعیین کننده نیست.
 
همین جمله حاکی از طرز تفکر دیالک تیکی فروغ  است.
احتمالا بدون اینکه او از دیالک تیک خبر داشته باشد.

۲
 فریفتۀ هیجان و شدت نشو.
 
فروغ در این رهنمود،
شاعر جوان را از اسیر هیجانات شدن نهی می کند.
اسارت در کمند هیجانات
پای راسیونالیسم و رئالیسم (حردگرایی و واقعیتگرایی) 
را
لنگ می کند.
هنر و شعر اما تابع خرد و رئالیته (واقعیت) نیست.
نباید هم باشد.
شعر
پدیده ای جبری، خودجوش و خودپو ست و نه اختیاری، ارادی و آگاهانه.
شعری که اختیاری و ارادی و حساب شده و مصلحتی و آگاهانه باشد،
شعار است و نه شعر.
فروغ هم می داند.
به همین دلیل فروغ در شعریت شعر کسرایی شک دارد و او را فاقد صمیمیت می داند.
 
۳
بگذار همه چیز در ذهنت ته‌نشین شود.
 آنقدر ته‌نشین شود که فکر کنی اصلاً اتفاق نیفتاده.
 
در این رهنمود فروغ،
دیالک تیک تجربه و دانش تجربی
در نظر گرفته شده است.
از دید فروغ،
شاعر زمانی باید به سرودش شعری بپردازد، که به بلوغ تجربی نسبی رسیده باشد
و
گرنه، شعرش شبیه عرعر خواهد بود.
 
منظور فروغ از ته نشین شدن همه چیز در ذهن،
انباشت تجارب شخصی است.
 
۴
زندگی کن تا از یک‌نواختی بیرون بیایی.
 
منظور فروغ از یکنواختی زندگی، روند انباشت تدریجی و بی سر و صدای تجارب در ذهن فرد است.
اکنون باید پرسید که احمدی به لحاظ طبقاتی چه موقعیتی دارد؟
چه کاره است؟
اگر فرد علافی باشد، انباشت تجربه محال خواهد بود.
 
۵
 آدم وقتی خودش را در جریان زندگی بگذارد، 
 هر روز استحاله‌ای در او صورت می‌گیرد
 و
 این استحاله است که انسان را لحظه به لحظه و روز به‌روز می‌سازد و وسعت می‌دهد.
 
اکنون صحت تحلیل ما آشکار می گردد:
انباشت طبیعی و تدریجی تجربه در جریان زندگی،
به
استغنای (غنی تر گشتن) گنجیه دانش تجربی او 
منجر می شود
و
به پختگی فکری و فردی او می انجامد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر