۱۳۹۹ فروردین ۳۱, یکشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۲۹۲)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
 
به
استقبال شعری
از
شمس لنگرود

خدایا
گریه مکن

درست می‌شود

اینان پیامبران تو نیستند.

پیامبران تو
کتب مقدس خود را خمیر کرده‌اند
و
بر سر بازار
دستمال کاغذی می‌فروشند.

پایان

دلیل هراس از کرونا چیست؟
لوموند دیپلوماتیک

اين واگيري که تقريبا از چهار ماه پيش در سطح کره زمين بشر را مورد حمله قرار داده بي شک واقعه ايست دهشتناک،
اما بايد به طور نسبي در نظر گرفته شود
١٠ هزار در مورد فرانسه
را در رابطه با ارقام ساليانه زیر
در فرانسه
در نظر بگيريم:
آنفولانزاي سنتي ٩٠٠٠ کشته در سال،
مرگ پيشرس بدليل بيکاري ١٤ هزار
( مطالعات رسمي اينسرم)،
مرگ ناشي از آلودگي هوا بين ٤٨ هزار تا ٩٠ هزار.
قربانيان مسائل تنفسي:
در سطح جهاني
٢.٦ ميليون نفر در سال است.

پس چرا اين بار زندگي ما اينقدر تحت تأثير قرار گرقته است؟

تا حدي به اين دليل که يکباره مفهوم حرکت و تکامل در نظر گرفته ميشود،
چيزي که تا کنون بطور سيستماتيک توسط ايدئولوژي مسلط به فراموشي سپرده شده بود، در واقع از خود مي پرسيم:
قدرت اين ويروس نفرين شده تا چه حد است ؟
تا چه حد گسترش مي يابد ؟
همه اينها با اقدامات قرنطينه اي کاملاً غيرمعمول که هم رسانه‌ها حول آن هياهو مي کنند و هم انواع ترسها را برانگيخته است.
 
پشت دریاها
سهراب سپهری

قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که دربیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
و
دل از آرزوی مروارید

همچنان خواهم راند
نه
به
آبی ها
دل خواهم بست
نه
به
دریاپریانی
که سر از آب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیوهاشان

همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد دور

مرد آن شهر
اساطیر نداشت
زن آن شهر
به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آینه تالاری
سرخوشی ها را تکرار نکرد
چاله ابی
حتی
مشعلی را ننمود

دور باید شد دور

شب سرودش را خواند
نوبت پنجره ها ست

همچنان خواهم خواند
همچنان خواهم راند

پشت دریا ها شهری است
که
در
آن
پنجره ها
رو به تجلی باز است
بام ها
جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر
شاخه معرفتی است
مردم شهر
به یک چینه (دانه ای که مرغان از زمین می یابند و می خورند) چنان می نگرند
که
به
یک شعله
به
یک خواب لطیف

خاک
موسیقی احساس تو
را
می شنود
و
صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد

پشت دریاها
شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند

پشت دریا ها شهری است
قایقی باید ساخت

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
ان الحیاة عقیدة و الجهاد
حسین ابن علی
و
خسرو ابن گلسرخی

زندگی = عقیده و جهاد در راه عقیده

۱
آره.

۲
ولی فقط برای جماعت انگل و استثمارگر

۳
مثلا
برای آل عبای برده دار
برای اشراف فئودال و روحانی لاشخور و غارتگر

۴
زندگی برای توده مولد و زحمتکش
برای توده برده، رعیت، پرولتر، پیشه ور و روشنفکر توده ای
قبل از هر چیز
عبارت است از کار مادی برای تولید مایحتاج حیاتی

۵
تولید مایحتاج حیاتی جامعه
شالوده اساسی هر جامعه است

۶
کار
دیالک تیکی از کار فکری و دستی است.

۷
کار
مساوی است با مادیت یابی اندیشه

۸
عمله و بنا
قبل از ساختن کلبه
مدل فکری کلبه را
اندیشه مربوطه را
در کله اندیشنده خود می سازند.

بعد
مدل فکری خود را
با
خاک و آب و کاه و آهک و سنگ و چوب و سیمان
شیئیت و یا مادیت می بخشند:
کلبه مادی = کلبه فکری نفوذ کرده در طبیعت (مواد و مصالح ساختمانی ) به واسطه پراتیک (کار)
 
 
دلیل مهم دلنشینی و شیوایی این شعر فروزان چیست؟

۱
برای دادن پاسخ به این پرسش باید پرسید:
دلیل شیوایی شعر
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
چیست؟

۲
تکرار حرف «خ» در واژه های این مصراع شعر
بدان
شیوایی چشمگیری بخشیده است.

۳
ما
در این شعر فروزان هم
ضمنا
شاهد همین مشخصه استه تیکی و دیگر مشخصات استه تیکی و سنته تیکی (ترکیبی) هستیم.

۴
به همین دلیل این شعر فروزان خیلی دلنشین و شیوا ست.

۵
بگذارید نظری دیگر بر این شعر فروزان 
بیندازیم:

گنجشک‌های ذهن من انگار پرکشید
حروف نون و شین مکرر در کلمات این مصراع

از کوچه‌ها گذشت صدای سفر کشید
حروف شین و سین و صاد در کلمات این مصراع

او که مرا به میل خودش رشد داده بود
با
رفتنش
به
جنگل روحم
تبر کشید

حروف شین و دال و ت در کلمات این مصراع
مفهوم «تبرکشی بر جنگل روح» از هر لحاظ و نظر
غول اسا ست.
شاهکار است.
دال بر عظمت فکری ـ هنری ـ استه تیکی ـ تخیلی شاعر است.

شاعر کنار پنجره بی‌خواب و منتظر
آهی کشید و بعد دو تا چشم تر کشید

این بیت شعر
هم عمیق است و هم غنی است
هم به لحاظ صنعت شعر و هم به لحاظ تصور و تصویر و تخلیل پربار

رؤیای کودکانه من
باز
گریه کرد
دستی
به
زخم کهنه‌ی من
نیشتر کشید

حروف شین و کاف و نون در کلمات این بیت

این بیت شعر هم
هم عمیق است و هم غنی است
هم به لحاظ صنعت شعر و هم به لحاظ تصور و تصویر و تخلیل پربار
 
من منتظر کنار همین جاده مانده ام
شاید تو را دوباره توانم به بر کشید

حرف ت و شین و ر در کلمات این بیت

حس می‌کنم که عشق تو از حد گذشته است
دست زمانه گرچه خطوط خطر کشید

حرف شین و به ویژه خ در کلمات این مصراع شیوایی فوق العاده به این بیت شعر می بخشد.
مفهوم خطوط خطر ضمنا خیلی بکر و بدیع است
خیلی زیبا ست

احساس شاعرانه این زن به رنگ شعر
امشب به بیت‌های غزل‌ باز سر کشید

حروف شین و نون در کلمات این بیت
استفاده از واژه بیت به معانی مختلف: سرکشیدن به بیت

بی خود نگفته اند زلیخای ثانی‌ام
از
من
که 
(چه کسی)
انتظار تو
را
بیشتر کشید؟

حرف نون و شین در کلمات این بیت
و
ساختار استه تیکی و سنته تیکی (ترکیبی) ستایش انگیز این بیت شعر

افغانستان
شعرای بزرگی در دامن خونالود خود پرورده است
و
مترجمین بزرگی
 
نوید

اگر به بیت قبل از این بیت مراجعه نمایید
مستوران
دقیقا در معنای نسوان و مخدره ها
ست:
"بت چینی عدوی دین و دل‌هاست
خداوندا دل و دینم نگه دار

به مستوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مگو با نقش دیوار"

۱
ممنون.
حق با شما ست.

۲
بهتر ان است که کل غزل خواجه بررسی شود.

۳
ما هم همیشه همین کار را کرده ایم.

۴
ولی اینجا بیتی مطرح شده بود و ما هم بدان پرداختیم.

۵
اما به نکات زیر باید توجه داشت:

الف
بت چینی حتما نباید ضعیفه باشد.

بت چینی به احتمال قوی در شعر سعدی و خواجه و رودکی و غیره
مذکره است و نه مخدره.

ب
ثانیا به قول کسرایی
رحمة الله علیهم و آلهم
هر بیت شعر
بسان هر بیتی (خانه ای)
فی نفسه
کامل است
و
هر شعر نو
بیتی است.

یعنی هر بیت شعر را اصولا میتوان بی اعتنا به ابیات قبلی و بعدی
مستقلا
تحلیل کرد.

پ
ثالثا
میان ابیات غزلیات خواجه
عمدتا
ربط منطقی و معنوی وجود ندارد.

یعنی
انسجام معنوی میان ابیات غزلیات خواجه وجود ندارد.

تفاوت غزلیات شعرای خردگرای توده و حزب توده
با
غزلیات خواجه
همین جا ست.

مثلا
انسجام خارائینی میان ابیات غزلیات فروغ فیلسوف و سیاوش کسرایی وجود دارد.
 
هماندیشی چیست؟

۱
این جماعت
حتی سطری از کامنت ما را نخوانده اند
و
اگر احیانا خوانده باشند
نفهمیده اند.

۲
اینها
خیال میکنند که ما عصبانی هستیم و دشنام می دهیم.

۳
این استنباط اینان
البته
استنباطی رئالیستی ـ طبقاتی است.

۴
ما
اصلا عصبانی نمی شویم
سگان
که
خر نیستند تا عصبانی وشند.

ولی
قضیه ماهیتا و ذاتا از این قرار است.

۵
کامنت های ما و تحلیل های ما
پارس اند.
پارس پارسی اند.

۶
پارس هم خوشایند نیست.

۷
به همین دیل
خلایق به پارس با پاره سنگ
پاسخ می دهند.

۸
حملات لفظی و توهین امیز اینان
حکم پاره سنگ دارند.

۹
هماندیشی با همنوع
برای ما
فرمی از مبارزه طبقاتی است:
مبارزه ایده ئولوژیکی است.

۱۰
هر اثر هنری وفقهی و فلسفی هم
حاوی گشتاورهایی از مبارزه طبقاتی است.

۱۱
هنر بیطرف
فقط در کره مریخ هست.

۱۲
اگر از گزند کرونا جان بدر ببریم
حتما به کره مریخ سفر خواهیم کرد و با بیطرفان نماز جماعت خواهیم خواند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر