۱۳۹۹ اردیبهشت ۸, دوشنبه

ایرانیان در آیینه این و آن (۵)



منبع:
وال فیسبوک هلن پطروسیان

تأملی 
از
ربابه نون
 
ایرانیان
مردمی
بی تفاوت
بی هویت
توجیه گر
دروغگو
ریاکار
خرافاتی
فرصت طلب
و
طماع
هستند.
 
۱
ایرانیان
مردمی
خرافاتی
هستند.
 
منظور از خرافه چیست؟
 
ما
سری به تعریف خرافی خرافه در ویکی پیدیا می زنیم:
 
خرافات 
(جمع واژه عربی خرافه)
به
معنی اعتقاد غیرمنطقی و ثابت نشده به تأثیر امور ماورای طبیعت در امور طبیعی
و
به
عبارت دیگر،
هر نوع پندار عجیب برای مردم عوام است.
 
 در روایتی از محمد، 
  نقل شده‌ است 
که 
خرافه 
اسم مردی از قبایل یمن بود 
که
  توسط اجنه ربوده می شود
 و 
پس از برگشت به قبیله 
به
نقل خاطرات عجیب و غریب از زندگی اجنه می پردازد
و
معروف خاص و عام می شود.
 
 در عربی، 
به
 هر سخن عجیب 
که 
از 
عالمی غیر از عالم بشری 
که
مغایر با علم و تجربه باشد، 
 حدیث خرافه 
می‌گویند. 

۲
ایرانیان
مردمی
خرافاتی
هستند.
 
اگر
باور به دعاوی ماورای طبیعی و مغایر با علم و تجربه
دال بر خرافاتی بودن کسی
باشد،
باید همه پیروان همه ادیان و مذاهب و مکاتب ایراسیونالیستی
را
  خرافاتی 
محسوب داشت
و
نه
فقط
ایرانیان 
را.
 
ضمنا
سطح توسعه فکری اعضای هر جامعه
بسته به سطح توسعه فکری طبقه حاکمه آن جامعه است.
 
مربی اعضای جامعه
طبقه حاکمه
است
و
بس.
 
شعور
اکتسابی
 است 
و 
نه 
مادرزادی.
 
به همین دلیل 
 خرافاتی بودن  
اعضای جامعه 
علت طبقاتی
دارد
و
نه
علت ملی.
 
تعداد شیعیان
در
مقایسه با تعداد سنیان و مسیحیان و غیره
بسیار ناچیز
است.
 
به
همین دلیل
خرافاتی بودن
در
انحصار ایرانیان
نیست.
 
جهان 
طویله ای است.
 
۳
ایرانیان
مردمی
فرصت طلب
هستند.
 
فرصت طلبی
احتمالا
ترجمه اوپورتونیسم است.
 
اما
منظور از فرصت طلبی چیست؟
 
اوپورتونیسم
می تواند
به
معنی بی بندوباری، بی پرنسیپی، تعویض پی در پی موضع فکری و اجتماعی، نان به نرخ لحظه خوردن، بی شخصیتی و غیره
  باشد.
 
از این رو،
اوپورتونیسم
خصیصه ای اخلاقی
محسوب می شود
و
اخلاق
به
مثابه عنصری از روبنای ایده ئولوژیکی
توسط زیربنای اقتصادی جامعه تعیین می شود.
 
معمولا
توده های محروم از نعمات مادی و فکری
آسانتر و سریعتر از اعضای طبقات اجتماعی مرفه و تحصیلکرده 
تغییر موضع می دهند،
فریب هر عوامفریبی
را
می خورند
و
به
سیاهی لشکر او
تبدیل می شوند.
 
بنا بر ضرب المثلی
ثروت و قدرت 
هر لاشخوری را سکسی می کند
و
به
او
محبوبیت عمومی می بخشد.
 
این
ضرب المثل
در
مورد توده عقب مانده همه کشورهای جهان معتبر است
و
خاص ایرانیان نیست.
 
یکی از علل گرایش به اوپورتونیسم
نداشتن موضع فکری و سیاسی و طبقاتی روشن است.
 
پیش شرط غلبه بر اوپورتونیسم
حقیقت پرستی
است
و
پیش شرط کشف حقیقت
تسلط بر خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
است.
 
انسان
بدین طریق
استقلال فکری کسب می کند
و
به
معنی واقعی کمله
آدم می شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر