۱۳۹۹ فروردین ۲۸, پنجشنبه

تأملی در تحلیلی از علی پور صفر (۱)


ویرایش و متا تحلیل
از
یدالله سلطان پور

علی پورصفر 
( کامران)

در روزهای اخیر فیلم کوتاهی درباره دلایل همه چیزخواری (؟) چینیان
در فضای مجازی
منتشر شده
که روی سیاه زشت ترین نمونه های پروپاگاندای ضد شوروی و ضد چینی
در میانه (؟) جنگ سرد را سفید کرده است .

این فیلم مونتاژی از انواع عکس ها و فیلم های اصلی و جعلی قدیم و جدید و صحنه سازی های بی پایه
است
و
در مونتاژ آن حتی از عکس ها و فیلم های تبلیغاتی حزب نازی در سالهای ۱۹۳۳ ـ ۱۹۴۳ 
و
ارتش ژاپن در متصرفات چینی اش
در همان سال ها
و
همچنین از فیلم های تبلیغاتی دولت چیان کای چک در تایوان ،
استفاده شده است .

حتی به نظرم رسید که یکی دو عکس آن را در کتاب های مربوط به شورش بوکسورها در چین (۱۸۹۹-۱۹۰۱)
دیده باشم .

برخی اخبار و اطلاعات که دراین ویدئو
مطرح شده اند،
همگی در زمره دروغ های شاخدارند
و من برای نشان دادن سطح و اندازه این دروغ ها فقط به برخی از بدترین آنها اشاره می کنم .

در این ویدئو گفته شده
که
استالین برای غلبه و تسلط بر طبیعت ،
دانشمند دیوانه ای به نام تروفیم لیسنکو ( ۱۸۹۸ – ۱۹۷۶) را
که ادعا می کرد که می تواند در سیبری پرتغال بکارد ،
به خدمت گرفته
و بر اثر طرح های او قحطی بزرگی به جان مردم شوروی افتاده
و بیش از ۷ ملیون نفر از مردم از گرسنگی مرده اند .

حال ببینیم که لیسنکو چه کسی است:

او دانشمند سرشناسی بود که عقاید و نظریاتش ودرستی و نادرستی بعضی نظرات او در دائره المعارف های معتبر – در ایران نظیر دائره المعارف مصاحب - وکتاب های تاریخ علم
نظیر تاریخ علم کمبریج و علم در تاریخ جان برنال
شرح داده شده است .

او از پیروان ایوان میچورین دانشمند برجسته روسیه و شوروی بود ( ۱۸۵۵ – ۱۹۳۵) که عقیده داشت حتی مراتب وراثتی گیاهان نیز قابلیت تغییر دارند و می توان با تغییرات اندیشیده نظیر پیوند زدن ،
بخشی از قوانین توارث را تحت کنترل خود گرفت .

لیسنکو بعد ها حتی پیشتر رفت و مدعی شد که می توان کلیت توارث را کنترل کرد.

البته برخی ابعاد این نظریه تا امروز با شواهد معتبری نقض هم شده است .

با این همه یک نکته اساسی در نظریات لیسنکو همچنان معتبر است .
به قول جان برنال امروزه اثبات شده که در توارث پدیده های بی شماری وجود دارد که تحت تاثیر مستقیم محیط یا رشد انگلی تغییر می پذیرند واین کشف ، برخی ادعاهای مکتب میچورین – لیسنکو را تائید می کند.

حال ببینیم که لیسنکو در قحطی نسبی سال های ۱۹۳۲ – ۱۹۳۳ که به طور عمده در اوکرائین و بدنبال مقاومت کولاک ها و گروههائی از روستائیان اوکرائینی در برابر اشتراکی کردن کشاورزی پیش آمد ،
چه نقشی داشته است .

او در آن سالها جوان ۳۴ ساله ای بود که هنوز داشت در مکتب میچورین تعلیم می دید .

او در سال ۱۹۳۷ رئیس موسسه ژنتیک شهر ادسا شد و تنها در سالهای بعد از جنگ بود که عقایدش مورد توجه حزب کمونیست و دولت شوروی قرار گرفت و این عقاید در سال ۱۹۴۸ رسما مورد پذیرش و موافقت دولت واقع شد .

فاصله میان آن قحطی و این استقبال بیش از ۱۵ سال است
و
اگر مزخرفاتی را که در این ویدئو آمده است ، بپذیریم ،
در حقیقت اعلام کرده ایم که معلول یک علتی ، مقدم بر علت بوده است .

هرکسی با هر اندازه دانش و توانائی ذهنی به این نظریه خواهد خندید.

گوینده این ویدئو در ادامه اظهارات ضد تاریخی خود
دسته گل دیگری به آب می دهد و پس از تکرارهمان نسبت های مضحکی که قبلا در باره قحطی شوروی به نیات فاسد استالین و دولت شوروی بسته بود ،
علیه شخص مائو وجمهوری خلق چین ،
اظهار لحیه می کند
که
علت تغذیه چینی ها از هر حیوان پرنده و چرنده و درنده و جونده و گزنده هوائی و زمینی و آبی ،
نتایج قحطی بزرگ چین در سال های ۱۹۵۸-۱۹۶۱ بوده است
و
همراه با این لجن پراکنی های ضد تاریخی ،
عکس ها و فیلم هائی را به نمایش می گذارد
که در سطور بالاتر فقدان پیوندشان با این حادثه ذکر شده است
و برای اینکه بدانیم این فرضیه تا چه پایه دروغ و ضد تاریخی است ،
نگاهی به صفحه ۸۴۱ از جلد اول کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت – مشرق زمین گاهواره تمدن – کفایت می کند .

به نوشته او ،
آشپز های چینی : ...از تخم پرندگان و بال کوسه ماهی و اندرونه ماهی و پوسته ملخ و حشرات و کرم ابریشم و گوشت اسب و قاطر و مار آبی و گربه و سگ ، غذاهای لذیذ می ساختند .

ایضا نگاهی داشته باشیم به کتاب چین نامه نوشته ماتیو ریچی مبلغ مسیحی ایتالیائی که ازسال ۱۵۸۲ تا زمان مرگ بسال ۱۶۱۰ در چین اقامت داشت .

در صفحه ۱۲ این کتاب می خوانیم
که
چینیان
اکثر اوقات گوشت خوک می خورند و گوشت های دیگر هم بسیارند .
مثل گوشت گاو و گوسفند و بز و ماکیان و مرغابی و غیره.....
بلکه گوشت اسب و خر و استر و سگ نیز می خورند و دربازارها می فروشند و در بعضی جاها به جهت زراعت ، گوشت گاو و گاومیش نمی خورند و گوشت وحوش سباع خصوصا گوشت آهو و خرگوش و پرندگان و طیور مختلف فراوان و بی شمارند و به بهای اندک و ارزان می فروشند.

این گزارش متعلق به قرن ۱۶ میلادی است و ۳۵۰ سال پیش از قحطی سال های ۱۹۶۰ – ۱۹۶۱ نوشته شده است
و برای اینکه بهتر آن را بشناسیم
شرح مختصری از چگونگی ترجمه آن را به زبان فارسی بی فایده نخواهد بود .

در اواخر دوران شاه عباس دوم چند د ایرانی مستعد برای تعلیم علم و هنر به ایتالیا اعزام شدند که یکی از آنان نقاش معروف فرنگی کار ایرانی محمد زمان است.
او ظاهرا در ایتالیا مسیحی شده بود و مدت کوتاهی پس از بازگشت به ایران از بیم افشا شدن ترک دین اسلام به هند مهاجرت کرد و با مسیحیان اروپائی محشور می شود و به توصیه یک کشیش مسیحی بخشی از کتاب ماتیو ریچی را که در سال ۱۶۱۵توسط کشیشی بلژیکی به نام نیکولاس تریگولت به زبان لاتین ترجمه شده بود
از همان زبان به فارسی ترجمه کرد .

در کلام این ویدئو برخی نسبت ها و اتهامات دیگر نیز به میان آمده که همانند موارد مذکور، بی ارزش و فاقد اعتبار تاریخی است
نظیر صدور گندم و مواد غذائی از چین قحطی زده به اروپای شرقی در همان سال ها.

همه دوستداران مباحث سیاسی اجتماعی به خوبی آگاهند که تبادلات سیاسی و اقتصادی از سال ۱۹۶۰ میان چین و شوروی و بلوک سوسیالیستی اروپای شرقی 
– به استثنای آلبانی و یوگوسلاوی –
 تا سطح انقطاع کاهش یافته بود
 و
 دولت چین نمی توانسته کالائی بویژه مواد خوراکی به بلوک سوسیالیستی
 صادر کند .

دروغگویانی که به اتکای بی اطلاعی دیگران ، جعل خبر می کنند همانند دزدان ناشی هستند که به کاهدان می زنند .

تولید این ویدئو بی تردید متعلق به اوایل دوران جنگ سرد و پروپاگانداهای سیا و چین ملی تا پیش از افتتاح مناسبات سیاسی میان امریکا و جمهوری خلق چین است.

من تردیدی ندارم که منابع این گونه تولیدات
انبوه تر از آن است که تصور شود
و تردیدی ندارم که
کلید مخازن حفظ و نگهداری این لای و لجن متعفن همچنان در اختیار سیا قرار دارد.

البته بخشی از این تولیدات در اختیار دولت های متحد و همدست امریکا در مبارزه علیه سوسیالیسم و انقلاب و استقلال
قرار داده می شد و توسط سفارت امریکا و اداره اطلاعات آن در تهران نیز چنین تحفه هائی را
به رژیم پهلوی داده بودند
اما از آنجا که تمامی ان تولیدات در اختیار جمهوری اسلامی قرار گرفت ، انتشار مجدد آنها میسر نیست
مگر با موافقت نگهدارندگان این تولیدات
و چون گمان نمی رود
که سازمان های نگهدارنده این جعلیات
امروزه از آنها علیه مناسبات خود با دولت چین استفاده کنند،
می توان پذیرفت که
چنین انتشاراتی را باید فقط از ناحیه دولت امریکا و عمال آن دانست .

(نه. 
حتما نباید چنین باشد.
طبقه حاکمه طویله جماران دچار انقطاب شده است:
قطبی از آن تظاهر به تعلق خاطر به جمهوری خلق چین و روسیه پوتین می کند.
قطب دیگر آن
 به ویزه 
سپاه پاسداران و توله کوسه رفسنجان و غیره 
بر 
شیپور ضد کمونیستی 
می دمند.)

به نظر می رسد که برخی از ایرانیان سودازده که یحتمل خودرا ذخیره آینده ایران می پندارند
برای همکاری با دولت امریکا و حمایت از گفته ها و اعمال ضد بشری دونالد ترامپ
این جعلیات نفرت آور را انتشار می دهند
تا او در کارزار ضد انسانی خود تنها نباشد .

(شاید.
این ولی به معنی مترقی بودن طبقه حاکمه طویله جماران که نیست.
سطل ننه ات طلب ها
روی هم رفته خر هستند.
اصلا عاجز از تمیز ماهیت جمهوری خلق چین و نئوفاشیسم روسیه اند.
معیار المعاییر انها
دوست دشمن من = دشمن من
است.
حمایت جمهوری خلق چین از طویله جهالت و جنایت و جنون جماران
سیاستی نادرست است
و
به
 حمایت ابلهانه استالین از نازیسم
شباهت دارد
که
می تواند برای جمهوری خلق
گران تمام شود.
همان طور که برای حزب توده خر
گران تمام شده است.)

کارزاری که آخرین دستاورد آن لغو کلیه تعهدات دولت امریکا نسبت به سازمان بهداشت جهانی و قطع کمک های مالی دولت امریکا به این سازمان است .

(این چه ربطی به شقیقه دارد،
مشد حریف علامه؟)
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر