۱۳۹۷ دی ۱۱, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۸۱۷)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
آره. 
حق با شما ست: 
سوقات فرنگ و فرانس
است
 
۱
این تحریف مفهوم فلسفی روشنفکر
سوقات فرنگ و فرانسه است

۲
سوقات همانجایی است که سوقات های دیگر از قبیل «هنر متعهد»، «جنس دوم» و غیره آمده اند.

۳
اگزیستانسیالیسم = مکتبی از ایدئالیسم ذهنی است
که
امپریالیسم
لاطائلات سران شان را به هزار زبان ترجمه کرده و در اختیار هزاران هزار نفر قرار داده است.

۴
حتی
جایزه باران شان کرده و میلیونر ساخته است.

۵
جنس دوم
زباله سیمون دو دیوار
معروفتر از انجیل است

۶
روشنفکر به عنوان «طبقه» ماورای طبقاتی و شناور بر فراز طبقات اجتماعی
جا زده می شود.

۷
روشنفکر یکی از فرم های بسط و تعمیم مفهوم فاشیستی نخبه است
که
سازنده تاریخ قلمداد می شود.

۸
فوندامنتالیسم
مفهوم فاشیستی نخبه
را
به شکل انبیاء ائمه (امامان)، اولیاء، فقها، آیات عظام و ... بسط و تعمیم می دهد.

چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت
هوشنگ ابتهاج

چون خواب ناز بود که باز از سرم گذشت
نامهربان من که به ناز از برم گذشت

چون ابر نوبهار بگریم در این چمن
از حسرت گلی که ز چشم ترم گذشت

منظور من که منظره افروز عالمی است
چون برق
خنده ای زد و از منظرم گذشت

آخر
به عزم پرسش پروانه
شمع بزم
آمد
ولی
چو باد
به خکسترم گذشت

دریای لطف بودی و من مانده با سراب
دل
آنگهت شناخت
که
آب از سرم گذشت

منت کش خیال توام کز سر کرم
همخوابه ی شبم شد و بر بسترم گذشت

جان پرور است لطف تو
ای اشک ژاله ،
لیک
دیر آمدی و کار گل پرپرم گذشت

خوناب درد گشت و ز چشمم فرو چکید
هر آرزو که از دل خوش باورم گذشت

صد چشمه
اشک غم
شد
و
صد باغ لاله
داغ
هر دم که خاطرات تو از خاطرم گذشت

خوش
سایه روشنی است تماشای یار را
این دود آه و شعله که بر دفترم گذشت

پایان

حکمت عشق از دید ناظم حکمت

۱
این یعنی
عشق = نیاز حیاتی و مماتی

۲
عشق
اما
از سویی
دیالک تیک نیاز و راز و ناز
است

۳
عشق
از سوی دیگر
دیالک تیک نیاز و بی نیازی (استغناء) است.
نیاز
به یکی
و
بی نیازی از مابقی آدم ها

۴
اندیشه ی عشق = نیاز حیاتی و مماتی
اما
به لحاظ جهان بینی
ایدئالیستی است.

۵
عشق = آب و نان
نیست.

۶
بدون آب و نان نمی توان زنده ماند.

۷
بدون عشق
همه می بینیم که میلیون ها نفر زنده اند.

۸
عشق
هر تعریفی هم از آن داشته باشیم
پس از رفع نیازهای اساسی حیاتی و مماتی
پس از آب و نان و مسکن و پوشاک و بهداشت و غیره
مطرح می شود.

۹
تشنه سوخته و گشنه بی رمق و یا آواره دربدر
اصلا
توان اندیشیدن به عشق ندارد.

۱۰
درک مادی تاریخ (ماتریالیسم تاریخی)
در این شعر حکمت
انکار می شود
و
حکمت به دره درک ایدئالیستی تاریخ
سقوط می کند.
 

حریف
زندگي از آن شجاعان است.

۱
شجاعت و یا تهور
یکی از سجایای اخلاقی اشرافیت برده دار و فئودال است.

۲
شجاعت
ضمنا
در
دیالک تیک تهور و ترس
وجود دارد.

۳
فریب رجزها را نباید خورد.

۴
دیالک تیک تهور و ترس
در گذر از طبقه حاکمه به توده
وارونه می شود.

۵
توده ترجیح می دهد که محتاط و ترسو باشد.

۶
شجاعت
بنابرین
تجملی
است
که
توده
توان و تمایل داشتنش را ندارد.
۷
توده برای سجایای اخلاقی طبقات حاکمه
تره
حتی خرد نمی کند.

۸
دیالک تیک تهور و ترس
در اخلاق بورژوایی
به صورت
دیالک تیک کلونیالیسم (استعمارگری، تجاوز، ترور، تخریب، تسخیر) و کنسرواتیسم (محافظه کاری) در می آید.

و یک شعر از دورها:
الیاس علوی

هی
پشت پرده‌ی پریشان، پنهان
نام تو چیست؟

آیا به تسلیت خاطراتم آمده‌ای
یا به سوگواری صدایم؟

خوش آمدی، جان
هر چند اتاقم را دریچه‌ای، نه
پیاله ام را چای سبزی، نه
لبم را تلخ‌خندی حتی، نه

خوش آمدی، جان
اما من امشب
آواز رفتن دارم

کفشی اگر، نه
پاهایم را جفت کرده ام.

هی
پشت پرده پریشان، پنهان
نام تو چیست؟

صدا به آواز کودکی می مانست
تازه
تُرد
تُند
گفت:
امید.

عنقلابیون انقلابی نما

۱
شکرالله پاکنژاد
خرترین عضو گروه خسرو گلسرخی بود
که مشتی ماجراجو، نیهلیست و مرتجع بوده اند.

۲
آدم باید یک خروار مغز خالص خر خورده باشد که در تقسیم عملی اراضی میان دهقانان
شرکت ورزد و بر ضد انقلاب ضد فئودالی و بورژوایی
توطئه کند.

۳
این هنوز چیزی نیست.

۴
آدم باید خیلی خر باشد که منکر وجود کمونیست در ایران باشد.
یعنی از شناخت حزب بزرگ روزبه ها بی خبر باشد.

۵
همین زباله های ارتجاع سرخ بوده اند که
با مولا حسین گفتن های شان
راه را برای پیروزی ارتجاع سیاه
هموار کرده اند
و
توده
و
حزبش
را
به عذاب و عزا نشانده اند.


معرکه ها و معرکه گیری ها در عصر عرعر (۱)

آلن بدیو
(۱۹۳۷)
اهل مراکش
فیلسوف معاصر فرانسوی
او سعی دارد مفاهیمی مانند هستی، حقیقت و سوژه را بر اساس ریاضیات تعریف کند.
الف
می توانيم مدعى شويم كه آنچه هويت فلسفه را تعيين مى كند نه قواعد يک گفتار بلكه يک كنش (اكت) است.
همان كنشى كه دشمنان سقراط
آن را "فاسد كردن جوانان" نام نهادند و بدان جرم، وى را به مرگ محكوم كردند.

۱
اولا
کدام شیر ناپاک خورده ای
هویت فلسفه
را
در
قواعد گفتار (؟)
تعیین کرده است که تو رد می کنی
تا
رد
گم کنی؟

۲
هویت فلسفه
را
و
مرزبندی بین علوم و فلسفه را
موضوع بررسی آنها
تعیین می کند.

۳
فلسفه
کل را موضوعیت می بخشد (تماتیزه می کند)
علوم
جزء را

۴
از مفاهیم و مقولات مربوطه معلوم می شود:

مثال:
اتم
از مفاهیم شیمی است

ماده
از مقولات فلسفی است.

۵
فلسفه خرد کل اندیش است و نه سوبژکت کنش

۶
فلسفه فرمی از شعور و شناخت است
و
نه
فاعل اکت و کنش

۷
حتی
فیلسوف سوبژکت حقیقی نیست.

۸
فیلسوف حمال فلسفه است.

۹
سوژکت کنش
توده است
طبقه است
فرد است.
همبود است.
جامعه است.

۱۰
ضمنا
تو چه فیلسوفی هستی که سقراط بدبخت را حتی نمی شناسی؟

۱۱
سقراطی را که برتولت برشت به تند باد تمسخر و طعنه و ریشخند بسته است.

۱۴
علاوه بر این
سقراط به جرم کردوکار خود در ارتش به اعدام با شوکران و یا این و آن
محکوم شده بود
و
نه به جرم فساد جوانان.

۱۵
به فساد کشیدن این و ان
کسب و کارش بوده است.

۱۶
چون سقراط بر ان بود که شناخت هستی محال است.
آدم = خر است.

ادامه دارد.

اندکی اندر باب شک

۱
اصولا و اساسا
شک
ربطی به کشف حقیقت ندارد.

۲
بهترین و یگانه ترین ترفند و طریق
برای کشف حقیقت
پراتیک
 (عمل، آزمون، آزمایش، کار، تجربه)
است.

۳
پراتیک تنها متد مطمئن برای کشف حقیقت و تمیز باطل از حق است.
اگر قصد کشف صحت و سقم اندیشه ای را داری
 (مثلا جوشش آب در ۱۰۰ درجه سانتیگراد تحت فشار جو)
بدان جامه مل بپوشان.
(آب را بجوشان)

۴
هم سعدی بدان وقوف داشته و هم حافظ:
 
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سه روی شود هر چه (هر که) در ان (در او) غش باشد

به عمل کار برآید
به سخندانی نیست.

۴
شک
هم
می تواند
ستون های عمارت باطل را به لرزه در اندازد
و
هم ستون های عمارت حق را.

۵
شک
ابزار فکری دوکارکردی (دی فونکسیونال) است.

۶
به همین دلیل
شکگرایی
 (اسکپ تیسیسم)
یکی از مهمترین و مضرترین مکاتب و ترفندهای ایده ئولوژیکی امپریالیستی است.

۱
معیار تمیز طویله از جامعه
هم
بود و نبود همین
خر تو خر باید باشد.

۲
در طویله همه چیز به امید خدا رها شده است.

۳
خدایی که فرصت سرخاراندن حتی ندارد
چه رسد به
داشتن فرصت فرمان راندن.

همان اجامر فاناتیکی که رادیو را حتی تاب نمی آوردند،
 اکنون در منابر ـ با آب و تاب و بی شرمانه ـ از پورنو (فیلم های عملیات جنسی) حرف می زنند.
  کدام همیشه همانی؟
· کدام مرثیه؟
  شاملو که شعور ندارد.

  کدام آخوند همان است که قبل از عنگلاب اسلامی بوده است؟
  همان اخوندهائی که با الاغ سفر می کردند، اکنون با ماشین های ضد گلوله سفر می کنند.
  آخوند زاده های خنگ و خرفت پورشه های سریع السیر می رانند و از فرط گیجی، به در و دیوار می زنند.

  همان آخوند هایی که مخالف مدارس مدرن بودند، اکنون تراکتور اتمی می خواهند.
  این رب النوع طناز تاریخ است که سدها را به دست سد سازان سنتی از میان برمی دارد.
   در جا زدنی در بین نیست.

  اما همین جامعه تحت همین توتالیتاریسم روحانیت، همزمان از لحاظ دیگر پسرفت می کند.
  در این جهنمکده تفکری در بین نیست.
  جامعه ایراسیونالیزه می شود.
  اعضای جامعه دیگر قادر به نوشتن جمله ای، خواندن درست جمله ای و فهم دست و پا شکسته ی جمله ای حتی نیستند.
  همه از خرد تا کلان، با شکلک های انترنتی «رابطه» برقرار می کنند.
  جامعه (و حتی جهان) بلحاظ فکری، بلحاظ اسلوبی، بلحاظ اتیکی (اخلاقی)، بلحاظ استه تیکی تخریب می شود.

جامعه ای وارونه که
در آن
هیچ چیز جای خودش نیست.

۱
جای فرماندهان تحصیل کرده در هر زمینه
یا خاوران ها ست و یا فرارستان ها / فرنگستان ها

۲
به همین دلیل
حیوان های پخمه پشمالو
فرماندهان اند
خبرگان اند
علامگانند

۳
این حیوان اصلا شعور ندارد تا فرمانده دسته ای سه نفره گردد.

۴
تا
شرم کند

۵
حتی پسرش را در خارج از طویله ترور کرده است

۶
این پخمه
برای حل مسائل سیاسی
در طویله مجلس جمارانی
پیشنهاد کرده
که
روح کوسه رفسنجان احضار شود تا حقیقت قضیه روشن شود.

سوقات فرنگ و فرانس

۱
این تحریف مفهوم فلسفی روشنفکر
سوقات فرنگ و فرانسه است

۲
سوقات همانجایی است که سوقات های دیگر از قبیل «هنر متعهد»، «جنس دوم» و غیره آمده اند.

۳
اگزیستانسیالیسم = مکتبی از ایدئالیسم ذهنی است
که
امپریالیسم
لاطائلات سران شان را به هزار زبان ترجمه کرده و در اختیار هزاران هزار نفر قرار داده است.

۴
حتی
جایزه باران شان کرده و میلیونر ساخته است.

۵
جنس دوم
زباله سیمون دو دیوار
معروفتر از انجیل است

۶
روشنفکر به عنوان «طبقه» ماورای طبقاتی و شناور بر فراز طبقات اجتماعی
جا زده می شود.

۷
روشنفکر یکی از فرم های بسط و تعمیم مفهوم فاشیستی نخبه است
که
سازنده تاریخ قلمداد می شود.

۸
فوندامنتالیسم
مفهوم فاشیستی نخبه
را
به شکل انبیاء ائمه (امامان)، اولیاء، فقها، آیات عظام و ... بسط و تعمیم می دهد.

آه! پول !

انسان چیزی شوم تر از این نیافریده است،اوست
که شهرها راتباه میکند ، اوست که خانواده ها را
می پراکند ،اوست که قضاوت وتقوای زنان رابر
باد می دهد .
دروغ و بیشرمی زادگان اویند وهم اوست که
نفرت پنهان به ایزدان رادر قلبها جای می دهد

از کتاب : افسانه های تبای
نوشته : سوفوکلس

داد از این ایرانیان
فریاد از این یونانیان
 
۱
قضاوت زنان؟

۲
مش سوفوکلس
پول واسطه و دلال است.

۳
واسطه و دلال در داد و ستد کالاها ست.

۴
پول پل پیوند فروشنده و خریدار است.

۵
پول
بهترین دستاورد تمدن و فرهنگ بشری است

۶
اگر پول نبود
آدم ها
مثلا برای خرید یک جفت کفش
می بایستی گاوی را شقه شقه کنند و شقه ای را به کفش فروش بدهند

ادوارد سعید 
معنی روشنفکر
را
نمی داند.

۱
روشنفکر یک قشر اجتماعی است.

۲
فاشیسم هم
فوندامنتالیسم هم
فئودالیسم هم
روشنفکران خاص خود را دارند.

۳
خمینی جانی و سید علی جلاد هم
روشنفکر اند.

۴
شاعر اند.

۵
واعظ اند.

۶
بن لادن هم روشنفکر است.

۷
نیچه کثافت هم روشنفکر بوده است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر