۱۳۹۷ بهمن ۱, دوشنبه

«گفته» ها در ناگفته‌ ها، ای پخمه ها (۴۶)


مستند سیمرغ
(ناگفته‌ های حزب توده)


تحلیلی
از
گاف سنگزاد
 
۱
«تحلیل» تحمیلی نورالدین کیانوری 
از
 جنبش کارگری ـ کمونیستی ایران،
«تحلیلی» شیخ پسند ـ شکنجه گر پسندی 
باید باشد.
 
هم
در
پیشگفتار محمد علی عمویی 
و
هم
در 
«تحلیل» تحمیلی نورالدین کیانوری
 مفاهیم واحدی
به
فرمان شیخ و شکنجه گرانش
مورد استفاده قرار می گیرند.
 
یکی از ‍آنها
مفهوم خیانت
است
و
دیگری مفهوم وابستگی به شوروی
است.
 
۲
ما
مفهوم توخالی و ضد علمی خیانت
را
تحت عنوان «تأملی در مفهوم دیرآشنای خیانت» 
  مستقلا
مورد بررسی قرار داده ایم و منتشر کرده ایم.
 
خیانت
واژه ای فقهی ـ مذهبی ـ اخلاقی
است.
 
خیانت
 دشنامواژه
است.
 
تحقیر واژه
است.
 
تعریف روشن
از
مفهوم خیانت
وجود ندارد.
 
۳
  «تحلیل» تحمیلی نورالدین کیانوری،
علیرغم بر زبان راندن مکانیکی و مرده ی مفاهیم خیانت و وابستگی و غیره،
سنجیده 
فرمولبندی می شود.
 
کیانوری و بقیه سران و سرداران حزب توده ایران،
برای نجات از شکنجه های مرگ آور،
تن به تمکین داده اند.
 
ولی
به
لحاظ تئوریکی ـ  ایده ئولوژیکی 
تسلیم نشده اند
و
نمی توانند هم تسلیم تئوریکی ـ  ایده ئولوژیکی مشتی کره خر خرفت و خردستیز و کودن شوند.
 
کیانوری
در
این   
«تحلیل» تحمیلی  
زباله 
تحویل حضرات می دهد.
 
تاریخ ها
را
به هم می ریزد.
یاوه می بافد.
به خودستیزی توخالی مبادرت می ورزد.
تمامت تاریخ حزب کمونیست ایران و گروه ارانی و حزب توده ایران
را
پوچ و بیهوده و بی ثمر
قلمداد می کند.
 
هیچ خردمندی در جامعه
نمی توان یافت
که
به
خدمات توده ای ها
واقف نباشد.
 
اگر 
حزب توده
را
از 
جامعه 
و
حتی
از 
منطقه
حذف کنند،
برهوتی
باقی می ماند.
 
ایران و منطقه
در
وجود حزب توده ایران،
رسول بزرگ روشنگری
را
داشته است و دارد و خواهد داشت.
 
با 
انحلال حزب توده،
نمی توان
حزب توده 
را 
به
گور
 سپرد.
 
حزب توده
نامیرا ست.
 
برای اینکه توده، خدا ست.
 
تا
توده
هست،
حزب توده
هم
خواهد بود
و
روز به روز
پخته تر و ورزیده تر و فرزانه تر 
خواهد گشت.
 
۴
 
کیانوری
سلیمان محسن اسکندری
اولین رهبر حزب توده ایران
را
معرفی بظاهر مزمت آمیز می کند:
 
 
سلیمان محسن اسکندری
در مقابل مدرس مرتجع از رضاشاه حمایت کرده است.
 
این تقبیح الکی سلیمان محسن اسکندری،
در واقع
به معنی تجلیل از او ست.
 
رضاشاه
بسان محمدرضا شاه
به لحاظ طبقاتی و سمتگیری سیاسی
دو فاز مختلف داشته است:
 
الف
رضا خان
که
چپاولگر غاصب بی رحمی بوده
و
بخش گرانبهایی از اراضی و باغات و مزارع این و آن
را
از آن خانواده پهلوی کرده است
و
عضو و جزو اشرافیت فئودال
شده است.
 
ب
رضا شاه
که
به 
مدرنیزاسیون حتی المقدور جامعه عقب مانده ایران
اقدام کرده است.

حتی
در
آغاز
سودای لغو سلطنت و تشکیل جمهوری بر سر و در برنامه داشته است.

فقط

سلیمان محسن اسکندری
 نبوده
که
به
حمایت از اقدامات مثبت معین رضاشاه 
پرداخته است.

حزب کمونیست ایران
نیز
به همین سان عمل کرده است.

مدرس
نماینده ارتجاع فئودالی ـ روحانی
بوده است
و
مخالفت رهبر حزب توده ایران
با
او
خط مشی منطقی و علمی و دقیق و درستی بوده است.

۵
کیانوری
حزب توده ایران
را
به لحاظ عقیدتی، سیاسی، عملی و در دوره های معینی اقتصادی
وابسته
به
اتحاد شوروی
و
حزب کمونیست شوروی
قلمداد می کند.
 
کیانوری
عمدا
مسئله
را
به
اغتشاش می کشد:
 
حزب توده ایران
با
موافقت مقامات شوروی
تشکیل می شود
و
تا
لحظه انحلالش توسط مجانین جانی جماران
وابسته به اتحاد شوروی و حزب کمونیست شوروی می شود.
 
آنچه
وابستگی نامیده می شود،
اصلا
ربطی به وابستگی ندارد.
 
ما
باید 
به 
توصیه اکید لنین
معلم مولدین و زحمتکشان جهان
مفاهیم
را
از
صراحت بگذرانیم.
 
 
وابستگی چیست؟
 
رابطه احزاب توده ای
با 
یکدیگر
چیست؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر