۱۳۹۷ دی ۲۵, سه‌شنبه

راجع به اعتصاب (۲)



راجع به اعتصاب 
ولادیمیر ایلیچ لنین
(لنین، «مجموعه آثار لنين» (انگلیسی)، چاپ مسکو، ١٩٦٤، جلد چهارم صفحات ٣١٠ تا ٣١٩)


بنابرين
 کارگران
 برای جلوگیری از بیمقدار شدن خود تا این حد 
  مبارزه مأيوسانه ای
را 
شروع 
مي کنند.
 
 وقتی 
مي بينند
 که 
  به تنهايی 
در مقابل سرمايه داری ضعیف اند و ستم سرمايه تهديد به نابود کردن شان مي کند،  
به طغيان دسته جمعی 
در مقابل کارفرمايان 
مبادرت می ورزند
و
 اعتصابات کارگری شروع ميشوند. 
 
در ابتدا کارگران غالبا نمي دانند که چه ميخواهند، 
چون به اهداف اعمال خودشان آگاهی ندارند.
 
 تنها ماشين ها را خرد مي کنند 
و
 يا
 کارخانه ها را خراب مي
کنند.
 
 فقط مي خواهند خشم خود را به صاحب کارخانه ها نشان بدهند.
 
کارگران
 نيروی دسته جمعی خود 
را 
امتحان مي کنند
 تا 
بتوانند به وضعيت غير قابل تحمل خود یایان دهند.
 
  بدون اينکه بفهمند 
چرا وضعیت شان اينقدر وخیم است 
و 
برای چه 
بايد تلاش کنند. 
 
در تمام کشورها 
خشم کارگران در آغاز
 فرم طغيان های منفرد به خود گرفت. 
 
پليس و کارخانه داران روسيه
 به
 آنها 
“شورش” 
مي گويند. 
 
در کلیه کشورها
 اين طغيان های منفرد
 از
 يک طرف 
به
 اعتصاب های کم و بيش صلح آميز 
و 
از طرف ديگر 
به 
مبارزه همه جانبه طبقه کارگر برای کسب آزادی خود
 منجر شده است. 
 
اهميت اعتصاب ها (يا وقفه در کار) برای مبارزه طبقه کارگر چيست؟ 
 
برای دادن جواب به اين  سؤال
 بايد
 اول تصوير کاملتری از اعتصاب داشته باشيم. 
 
مزد کارگران همانطور که ديديم، 
توسط قراردادی بين کارگر و کارفرما تعيين مي شود 
و
 اگر 
تحت شرايطی 
کارگر منفرد کاملا بی قدرت باشد، 
واضح است که کارگران بايد برای خواست هاي شان بطور دسته جمعی مبارزه کنند 
و
 برای جلوگيری از اين که کارفرما مزدها را پايين بياورد و يا برای بدست آوردن مزد بيشتر مجبورند 
اعتصاب هايی سازمان دهند. 
 
 واقعيت 
این است 
که 
در
هر کشور سرمايه داری 
اعتصابات کارگری وجود دارند. 
 
همه جا، در تمام کشورهای اروپايی و آمريکايی، 
کارگران
 وقتی متحد نيستند 
خود را زبون احساس مي کنند 
و
 فقط به صورت دسته جمعی مي توانند در مقابل کارفرما مقاومت نشان دهند. 
 
يا 
با اعتصاب کردن 
و
 يا 
با تهديد به اعتصاب.
 
با 
توسعه سرمايه داری و افتتاح کارخانه های بزرگ و خلع يد افزون شونده خرده سرمايه داران توسط سرمايه داران بزرگ، 
احتياج به مقاومت دسته جمعی کارگران بيشتر و بيشتر مي شود، 
چرا که بيکاری افزایش می یابد
 و
رقابت سرمايه داران 
که
 سعی مي کنند
 اجناس خود
 را 
با 
نازلترين قيمت توليد کنند،
شدت می یابد
 (برای تولید هر چه ارزانتر کالا،  دستمزد کارگران باید کاهش یابد)
 و
 نوسانات صنعتی محسوستر و بحران ها ملتهبترگردند. 
 
در
 دوره رونق و شکوفایی صنعت، 
کارخانه داران سودهای کلانی مي برند 
ولی اصلا به فکر شريک کردن کارگران در سود نمي افتند. 
 
در
 دوره بحران
اما
 سعی می کنند که ضررها را به گردن کارگران بياندازند. 
 
در
 جوامع اروپايی 
همه
به
لزوم اعتصابات در جامعه سرمايه داریواقف اند.
   قوانين اين کشورها 
 مخالف اعتصابات نیستند. 
 
فقط 
در
 روسيه
 است 
که
 قوانين وحشيانه بر ضد اعتصابات 
همچنان و هنوز اعمال مي شوند. 
 
در 
هر صورت 
اعتصابات 
که
 ناشی از خود طبيعت جامعه سرمايه داری اند 
حاکی
از
شروع مبارزه طبقه کارگر بر ضد اين نظام اند.
 
 روبرو شدن سرمايه داران با کارگران منفرد، دستخالی و تهیدست
يعنی
 بردگی مطلق کارگران. 
 
ولی وقتی کارگران با هم متحد شوند 
وضع
عوض می شود.
 
 هيچ ثروتی در دنيا به درد سرمايه دار نمي خورد 
مگر او بتواند کارگرانی را پيدا کند 
که 
حاضر باشند 
نيروی کار خودر
 را 
بر
 روی وسایل و موادی که متعلق به سرمايه دارست 
صرف کنند 
و
 ثروت تازه ای 
توليد کنند. 
 
تا وقتی که کارگران ناچارند بطور انفرادی با سرمايه داران معامله کنند، 
بسان بردگان واقعی باقی خواهند ماند 
که 
مجبورند 
برای بدست آوردن يک قرص نان 
کیسه این و آن را پر کنند،
و
مادام العمر
  غلامان کرايه شده زبان بسته ای باقی بمانند. 
 
ولی وقتی کارگران تقاضاهای خود را به صورت دسته جمعی بيان کنند 
و 
حاضر به تسليم شدن در برابر خرپول ها نشوند، 
بردگی آنها بسر مي آيد، 
تبديل به انسان مي شوند
و
به این نتیجه می رسند
که
 زحمات شان
 نبايد فقط در خدمت ثروتمند کردن چند تن پرور باشد،
 بلکه خود زحمتکشان نیز باید بتوانند مثل انسان های واقعی زندگی کنند. 
 
کارگران 
در این صورت
به 
طرح درخواست های خویش
آغاز می کنند.
 
مثلا
 تقاضای اين که زندگی آنها بايد نه آنطور که سرمايه داران و ملاکين
  در نظر گرفته اند 
بلکه
 آنطور که خودشان مي خواهند 
باشد. 
 
بنابراين
 اعتصاب 
هميشه
 سرمايه داران 
را 
به
هراس می افکند.
 
 برای اینکه شروع اعتصاب به معنی شروع از بين رفتن سروری آنها ست. 
 
در
 سرود کارگری ئی از آلمان
 در  مورد طبقه کارگر 
چنين آمده است: 
“چرخ ها
همه
 از گردش باز مي ايستند،
 اگر بازوان نيرومند شما
 آنها
 را 
نگردانند”. 
 
حقیقت هم همين است.
 
 کارخانه ها، اراضی ملاکين، ماشين ها، خطوط راه آهن و غيره
 همه
 مانند چرخه ايی در ماشين عظيمی اند.
 
 ماشينی
 که 
مواد مختلفی
 را 
استخراج مي کند
و
به طرز هدفمندانه ای
 تحول مي بخشد.
 
همه اين ماشينها توسط طبقه کارگر به کار مي افتند. 
 
کارگران اند که زمين را شخم مي زند، سنگ های معدن را استخراج مي کنند، 
کالا توليد مي کنند، 
خانه و کارگاه و راه آهن مي سازند.  
 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر