۱۳۹۷ دی ۲۸, جمعه

مسئله اساسی فلسفه (۳)


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان
شین میم شین

۳۰
·    ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی نیز همانند هر ماتریالیسم دیگر، ماده را بر روح (شعور)  مقدم می دانند، ولی در مغایرت با ماتریالیسم های سابق، به این دریافت خود قناعت نمی ورزند، بلکه علاوه بر آن، خصلت دیالک تیکی رابطه متقابل ماده و روح (روح (شعور) ) را به شرح زیر مطرح می سازند:

الف

۱
·    ماده قبل از روح (روح (شعور) )  وجود دارد.
·    زیرا ماده ازلی، ابدی، مطلق، پایان ناپذیر و لایتناهی است.
۲
·    روح (شعور) ، اما تنها در مرحله معینی از توسعه ماده پدید می آید و وجودش وابسته به شرایط معینی است.

۳
·    از این رو روح (شعور) فانی، مشروط و پایان پذیر است.

ب
·    روح (شعور) محصول ماده است.
·    برای اینکه روح (شعور) بمثابه خاصیت خاص ماده، بر مبنای فونکسیون های معین ماده ی به درجه عالی سازمان یافته، یعنی سلسله اعصاب مرکزی انسانی و بویژه مغز، به وجود می آید.

پ

۱
·    خاصیت کیفی نوین روح (شعور) در توانائی آن به انعکاس جهان مادی بصور فکری است.

۲
·    از این رو روح (شعور)  فاقد محتوای مستقل است.

۳
·    روح (شعور) هم بنا بر محتواهای (مضامین) مشخص خود (احساس ها، ادراکات، اندیشه ها) و هم  بنا بر فرم های عام، که در قالب شان این مضامین روحی (شعورین)مطرح می گردند (فرم ها و قوانین شناخت حسی و فرم ها و قوانین تفکر)، در تحلیل نهائی، انعکاس جهان مادی است.

ت

۱
·    روح (شعور)  بازتاب منفعل ماده نیست.

۲
·    روح (شعور)  به معنی از آن خود کردن روحی اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) جهان مادی است.

۳
·    روح (شعور) حاوی استقلال نسبی است که خود را در عوامل زیر نشان می دهد:

الف
·    در خود قانونمندی نسبی.

ب
·    در اپریوری (فونکسیونی) نسبی فرم های فکری و قوانین فکری.
·    (اپریوری یعنی ماورای تجربی)

پ
·    در توانائی اش در زمینه تأثیرگذاری برگشتی بر جهان مادی.

*****

۳۱
·    روح (شعور) ببرکت استقلال نسبی اش می تواند بر مبنای قانونمندی های شناخته شده طبیعت و جامعه، آماج های عمل پراتیکی انسانها را تعیین کند و به ابزار نیرومندی برای تغییر جهان مبدل شود.

۳۲
·    در حل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مسئله اساسی فلسفه، رابطه ماده و روح (شعور) بطور همه جانبه تعیین می شود.
·    یعنی رابطه زمانی، علی (علت و معلولی)، تاریخی ـ تکاملی (توسعه ای) و مضمونی و تأثیر متقابل آن تعیین می شود.

۳۳
·    کلیه این جنبه های مسئله اساسی فلسفه در ماتریالیسم دیالک تیکی و  ماتریالیسم تاریخی وحدتی ناگسستنی با هم تشکیل می دهند.
·    وحدتی که شالوده مونیسم (وحدانیت) ماتریالیستی را تشکیل می دهد.

۳۴
·    کلیه این جنبه های مسئله اساسی فلسفه همدیگر را متقابلا مشروط می سازند و در کلیت (جمعیت) خود مسئله اساسی فلسفه را تشکیل می دهند.

۳۵
·    مسائل فلسفی دیگر به کمک مسئله اساسی فلسفه توسعه می یابند.

۳۶
·    پاسخ ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی به مسئله اساسی فلسفه مبتنی است بر تجزیه و تحلیل فلسفی و تعمیم نتایج بنیادی علوم زیر:

۱
·    علوم طبیعی
·    (علم الاشیاء)
۲
·    ستاره شناسی

۳
·    زمین شناسی
۴
·    فیزیک
۵
·    شیمی
۶
·    بیولوژی
·    (زیست شناسی)
۷
·    نویروفیزیولوژی
۸
·    فیزیولوژی کردوکار عصبی عالی

۹
·    علوم اجتماعی  
۱۰
·    تجارب عملی بشریت.

۳۷
·    پاسخ ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی به مسئله اساسی فلسفه مبتنی بر کل دانش بشری است.
·    و لذا در سازگاری کامل با علوم مدرن قرار دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر