۱۳۹۷ دی ۱۶, یکشنبه

زردها بیهوده قرمز نشدند

 

اسماعیل بخشی
 
اسماعیل بخشی
فقط رهبر جنبش سندیکایی طبقه کارگر ایران نیست.

۱
اسماعیل بخشی
روشنفکر ارگانیک طبقه کارگر نیز است.

۲
اسماعیل بخشی
هنرمند 
و
هنرشناس
و
ادیب 
است.

۳
نوشتن چنین مطلبی
کار هر کس نیست.

۴
اسماعیل بخشی
با
 شعر نو 
آشنا ست:

الف
جمله زیر او
بر اساس آیه ای از انجیل است که شاملو به اسم خود جا زده است:

چقدر مسخره است که می‌خواهم شکنجه‌ها را به "کلمه" تبدیل کنم
و
شاید
در
ابتدا شکنجه بود و شکنجه همه چیز بود.

ب
انجیل:
نخست کلمه بود
و
کلمه خدا بود
و
خدا
کلمه بود.

۵
 اسماعیل بخشی
ایده ایدئآلیستی انجیل (و شاملو)
را
وارونه می سازد
و
ایده ماتریالیستی
 عرضه می دارد:

الف
از
 دید انجیل
نخست
 لوگوس 
(روح، مفهوم) 
بوده
و
مفهوم
خدا
بوده است.

هستی مادی
مخلوق روح غیرمادی و ماورای مادی است.

ب
از
دید اسماعیل بخشی

چقدر مسخره است که می‌خواهم شکنجه‌ها را به "کلمه" تبدیل کنم
و
شاید
در
ابتدا شکنجه بود و شکنجه همه چیز بود.
 
 نخست 
شکنجه 
بود
بعد
کلمه
(مفهوم)
بود
و
همه چیز
شکنجه 
بود.

این تغییر جهان بینانه سخن انجیل
(وارونه سازی وارونه)
ضمنا
به
طنز پرولتری تلخی
سرشته است:
 
ابتدا شکنجه بود و شکنجه همه چیز بود.
 
در
جهنم جماران
نفی مکانیکی همنوع دگراندیش
رواج جامعه گیر دارد.
 
جباران
در
 این سامان
فرمان می رانند.
 
 ۶
جوانک کم سن و سالی که هنوز زردینه به کون نکرده بود
دستش را دور مچم حلقه کرد،
زبری کف دستش پوستم را خراش می‌داد،
با خودم می‌گویم:
«اگر در تراشکاری مشغول نباشد، یا بنایی می کند یا تابستان گذشته دست‌کَنه نخود می‌رفت»
 
سرم را بی‌رمق بالا آوردم به گوشش چسباندم و گفتم:
«رفیق من هم مثل خودت زجر کشیده هستم
من هم می‌خواهم برای این آب و خاک کاری کنم»

( از گفتن این جمله حالم از خودم به هم می‌خورد)

«کمک کن از اینجا خلاص شوم»

۷
در این جمله اسماعیل بخشی
انتقاد از خود تلخی
زبانه می کشد:
 
طبقه حاکمه
کارگر
را
شخصا
شکنجه نمی کند.
 
به همین دلیل
دستان اعضای طبقه حاکمه
تر و تمیز می مانند. 
 
کشاورز
کارگر
را
شکنجه می دهد.
 
و
اگر روزی ورق برگردد،
نه
اعضای طبقه حاکمه،
بلکه 
بخشی از زحمتکشان
 بازداشت، شکنجه و اعدام می شوند.
 
۸
 
جمله‌ام تمام نشده مشتش بینی‌ام را خیس می‌کند.
سرم را روی سطل می‌گیرم و با خودم زمزمه می‌کنم:
 
"زردها بیهوده قرمز نشدند." 
 
نه...
نه ..

"زردها بیخودی قرمز نشدند"

درستش هم این است؛
آخر
 نیما
 هم
 کشاورز
 بود 
و
 تفاوت کلمه‌ها 
(زرد و سرخ، کشاورز و کارگر)
را 
می‌دانست.

۹
منظور از زردها
کشاورزان چینی 
 هستند 
که 
کمونیست شده اند 
 سرخ شده اند
و
در پیروزی انقلاب بزرگ چین نقش مهمی بازی کرده اند.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر