۱۳۹۶ اردیبهشت ۳۱, یکشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۲۲)


 
تحلیلی از 
مسعود بهبودی
  
 
هفائستوس
(وولکان)
 
فرزند هرا و زئوس
به هنگام تولد
نوزاد شل و زشت و گریانی بوده.
 
۱
هفائستوس 
خدا زاده ای  است
که 
هم بلحاظ فیزیکی ـ فرمال معیوب است
 و 
هم بلحاظ «روحی ـ روانی»
 
۲
این
ـ خواه و ناخواه ـ
دال بر طرز تفکر رئالیستی نیاکان ما ست.
 
۳
آنها
حتی
بر خدای خدایان استثناء قایل نمی شوند.
 
۴
این هنوز مسئله مهمی نیست.
 
۵
مسئله مهم 
این است که 
مادر 
آنهم
مادر - خدا
فرزندش را 
ـ بی رحمانه ـ
از قله به دره روانه می کند.
 
۶
به روایتی 
هفانستوس
شل هم نبوده است.
فقط زشت و گریان بوده است.
 
در اثر رها شدن از قله به دره
شل شده است.
 
۷
این اما به چه معنی است؟
 
۸
این 
قبل از همه
به معنی غیر طبیعی بودن مادر ـ خدای اولمپ است.
چون هیچ مادر نباتی، جانوری و انسانی
به حکم غریزه 
نمی تواند به چنین کاری دست زند.
 
۹
سؤال این است که
چرا نیاکان ما 
چنین کردوکاری را به مادر ـ خدای المپ نسبت می دهند؟
 
۱۰
شاید 
دلیل نیاکان ما این باشد که
قصد توجیه زشتی خدای آتشفشان ها را در سر داشته اند
و 
به همین دلیل
این بی حرمتی را در حق مادر ـ خدای اولمپ روا داشته اند.
 
۱۱
در این صورت
این سؤال پیش می آید که 
چرا 
  این عمل شنیع  
به هرا نسبت داده شده است و نه به زئوس
چرا

به مادر نسبت داده شده است و نه به پدر؟
 
۱۲
دلیل نیاکان ما
شاید
این باشد که زاینده نوزاد 
مادر ـ خدا
 بوده است.
 
۱۳
محصول کار هر کس
در قاموس نیاکان ما
نشاندهنده لیاقت او ست.
 
۱۴
به قول شیخ بهایی:
حال متکلم (مولد کلام) از کلامش (مولودش) پیدا ست
از کوزه، همان برون تراود که در او ست.
 
۱۵
شیخ بهایی در این بیت شعر
دیالک تیک مولد و مولود 
 را
به شکل دیالک تیک متکلم و کلام 
از سویی 
و
 به شکل دیالک تیک کوزه و محتوا 
 از سوی دیگر،
بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن مولد (متکلم، کوزه) می داند.
 
۱۶
نیاکان ما 
هزاران سال قبل از شیخ اصفهان
همین دیالک تیک را به شکل دیالک تیک هرا و هفانستوس (مادر و نوزاد) 
بسط و تعمیم داده اند.
 
۱۷
هرا 
از زادن نوزاد زشت (و شل) و عصبی (گریان) 
احساس  حقارت و نقص و ضعف کرده است.
به همین دلیل
نوزاد زشت شل گریان 
را 
به دره رها کرده است
تا خود را حقیر و ضعیف احساس نکند و شرم نکند.

۱۸
این استنباط پسیکولوژیکی
در دیار عه «هورا» و عا «شورا»
کماکان 
 حاکم است:
زنی که نوزاد دختر می زاید، 
اگر سرکوفت نخورد، 
در هر صورت 
خود را می خورد.
(خود خوری)
 
۱۹
زنان ستمدیده در دیار عه «هورا» و عا «شورا»
پس از وضع حمل
چه بسا دچار نابسامانی های پسیکولوژیکی می شوند و عذاب الیم می برند.
 
۲۰
اینکه هنوز مسئله ای نیست.
 
۲۱
مسئله این است که در اواسط قرن بیستم
در 
آلمان امپریالیستی
نه مادران، بلکه رهبران
نه هر رهبری، بلکه رهبرانی از نژاد سروری
دهها هزار عضو علیل و عقب مانده جامعه را
ننگ و عاری برای نژاد سرور و برتر کذایی
دانستند 
و
در رسانه های فاشیستی
به عنوان بار اقتصادی سنگین و کمرشکن بر دوش جامعه
جا زدند.
 
۲۲
آن سان که هزینه تحمل چند ده هزار کودک و نوجوان و پیر علیل
برای جامعه 
یک میلیارد مارک در سال 
محاسبه و قلمداد شد.

۲۳
نازک عندیشان فاشیسم
 هم 
فوری دست به کار شدند 
و 
بر سر اعضای علیل جامعه (هفانستوس های آلمانی)
همان بلا را آوردند که بر سر یهودی ها، کمونیست ها و کولی ها
می آوردند.
 
۲۴
به جای رها کردن از قله اولمپ به دره
از تغذیه آنها امتناع ورزیدند.

۲۵
تنها ره رهایی 
از
 ننگ و عار نژادی
میراندن علایل
 از 
تشنگی و گشنگی
 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر