۱۳۹۶ خرداد ۶, شنبه

سیری در غزلیات شیخ شیراز (۷)


ویرایش و تحلیل
 از 
مهری تابان

گر ماه من برافکند از رخ نقاب را
سعدی
ادامه
 
دعوی درست نیست، 
گر از دست نازنین  
 چون شربت شکر نخوری، 
زهر ناب 
را
 
معنی تحت اللفظی:
عاشق حقیقی کسی است
 که 
زهر محض عرضه شده توسط معشوق 
را
 بسان شربت شکر (قنداب) سر کشد.
 
۱
بعضی از ساده لوحان،
این بیت سعدی 
را 
تحت اللفظی تفسیر می کنند 
و 
بدان
ـ ابلهانه ـ
جامه عمل می پوشانند:
معشوق از خود راضی مرد و یا زن 
ضمن گردش با عاشق مرد و یا زن خود در باغ،
بادام تلخی را در دهان او می گذارد
 و 
او برای اثبات اصالت و حدت و شدت عشقش، 
بادام تلخ را ـ چون آب نباتی شیرین ـ نوش جان می کند و دم برنمی آورد.
 
۲
صاحبدلی باید پیدا شود 
و 
در غاری دست به درگاه خدا بلند کند، 
که میزان بادام تلخ در باغ،
چندان نباشد که عاشق بدبخت مسموم شود
 و 
به جای کام گرفتن از معشوق،
خفقان بگیرد 
و 
جان شیرین 
ـ به سبب خریت ـ
به جانان خودخواه خرتر از خر بسپارد.
 
۳
 
چون زهر بادام تلخ
همان سیانور معروف است که فیل افکن است.
یعنی زهر هلاهل است.

۴
دعوی درست نیست، 
گر از دست نازنین  
 چون شربت شکر نخوری، 
زهر ناب 
را
 
این 
خرافه 
که شیخ شیراز به خورد خلایق می دهد،
نشانه دیگری از 
خودستیزی و خردستیزی عاشق کذایی 
است 
که
 در کپسول عشق و شعر 
به خواننده و شنونده شعر خورانده می شود.
 
۵
سؤال این است
 که 
در ورای این تئوری مازوخیستی ـ ایراسیونالیستی (مبتنی بر خودستیزی و خردستیزی) عشق 
کدامین منافع طبقاتی کمین کرده اند؟
 
۶
آخر 
اگر عشق این است،  
پس نفرت چیست؟
 
۷
اصلا
چرا باید خودستیزی و خردستیزی 
به عنوان عشق به خورد خلایق داده شود؟
 
۸
عشق 
آدمیت 
است.
 گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی 
ـ به خوردن و خفتن ـ
دواب (چارپایان) را
 
معنی تحت اللفظی:
عشق یعنی آدمیت.
اگر ذوق عشق در تو نباشد،
هنری جز خوردن و خفتن نداری.
یعنی فرقی میان تو و حیوانات وجود ندارد.
 
۹
آدمیت
یکی از مقولات فلسفی مهم سعدی است.
این مقوله باید مستقلا مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد
تا معلوم شود 
که
 سعدی 
چه چیزهایی را در این مقوله تجرید کرده است.
 
۱۰
عشق 
آدمیت 
است.
 گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی 
ـ به خوردن و خفتن ـ
دواب (چارپایان) را 
 
سعدی 
در این بیت غزل
معیار تمیز آدم از خر 
را
عشق 
می داند.
 
هر کس عاشق نباشد
در فلسفه اجتماعی سعدی،
فرقی با خر ندارد.
 
این اما به چه معنی است؟
 
۱۱
یکی از 
معاییر (معیار های) مهم 
برای تمیز آدم از خر،
از دیرباز
عقل 
بوده است.
 
بعید است که سعدی از این معیار مهم 
بی خبر باشد.
 
۱۲
عشق 
آدمیت 
است.
 گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی 
ـ به خوردن و خفتن ـ
دواب (چارپایان) را  
 
سعدی
در این صورت
ـ خواه و ناخواه ـ
میان عقل و عشق
علامت تساوی می گذارد.
 
یعنی خرافه خود در بیت قبلی غزل را فراموش می کند.
 
چون 
«چون شربت شکر نوشیدن زهر محض از دست نازنین»
با 
عقل اندیشنده 
که سهل است،
با 
عقل سالم 
حتی 
در تضاد است.
 
۱۳
احتمال آن هم می رود که سعدی
عشق را مهمتر از عقل بداند.
 
منطقی هم همین است.
در این صورت می توان
 از 
عشق مازوخیستی و ایراسیونالیستی
معیاری برای تمیز آدم از خر 
سرهمبندی کرد.

چون 
خر
آنقدر خر نیست
 که 
به خوردن نباتات سمی تن در دهد.

اولین نکته ای هم که خر به کره خر یاد می دهد،
همین پرهیز 
از 
 «چون شربت شکر نوشیدن زهر محض از دست نازنین»
است.
 
۱۴
می توان گفت که خر خردمندتر از عاشق مورد نظر سعدی است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر