۲
هنگامی که رنج و نیاز طبقات تحت ستم شدیدتر از حد معمول شده باشد.
دومین علامت وضعیت انقلابی از دید لنین
تشدید خارق العاده استثمار و سرکوب و ذلت توده است.
اگر علامت اول را یعنی بحران سیاسی طبقه حاکمه را به یاد آوریم،
به این نتیجه می رسیم که لنین دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را به صورت دیالک تیک بحران در طبقه حاکمه و بحران در توده بسط و تعمیم می دهد
و
به دیالک تیک ضعف طبقه حاکمه و ذلت توده (به دیالک تیک بالایی ها نمی توانند و پایینی ها نمی خواهند، چون نمی توانند) می رسد.
طبقه حاکمه نمی تواند مثل سابق حکومت کند،
چون دستخوش بحران درونطبقاتی و میان قشری است.
چون توده دیگر نمی تواند شیوه حکومت رایج را تحمل کند،
چون کارد به استخوانش رسیده است.
به همین دلیل دست به تظاهرات و اعتصابات می زند و جامعه را به آشوب و اغتشاش می کشد.
علت و دلیل این دو و این دیالک تیک
را
ناهمخوانی توسعه نیروهای مولده توسعه یابنده و توسعه یافته با مناسبات تولیدی کهنه و تنگ.
۳
هنگامی که در نتیجهٔ علل فوق، افزایش قابل توجهی در فعالیت تودهها رخ میدهد که بیشک و شکایت اجازه میدهند که در «زمان صلح» مورد غارت قرار گیرند، اما در زمانهای آشفتگی، هم توسط شرایط بحران حاضر و هم توسط خود «طبقات بالا»، به درون یک کنش تاریخی مستقل کشیده میشوند.
هنگامی که در نتیجهٔ علل فوق، افزایش قابل توجهی در فعالیت تودهها رخ میدهد که بیشک و شکایت اجازه میدهند که در «زمان صلح» مورد غارت قرار گیرند، اما در زمانهای آشفتگی، هم توسط شرایط بحران حاضر و هم توسط خود «طبقات بالا»، به درون یک کنش تاریخی مستقل کشیده میشوند.
معنی تحت اللفظی:
تشدید ضعف طبقه حاکمه در حکومت بر توده ها و تشدید استثمار و سرکوب و ذلت توده ها توسط طبقه حاکمه
به
سر ریز کردن کاسه صیر توده و تبدیل صبر منفعل به مقاومت و مبارزه اکتیو
منجر می شود.
این علامت سوم وضعیت انقلابی لنین، نادرست نیست، ولی دقیق و ریشه ای و رادیکال (مارکسیستی) هم نیست.
چون دیالک تیک مربوطه را که ذکرش گذشت، نه در بر می گیرد و نه در نظر.
تبدیل صبر پاسیو (منفعل) توده به مقاومت و مبارزه اکتیو (فعال)
نتیجه نهایی روندی تدریجی است که هم مسبب بحران در درون طبقه حاکمه و میان اقشار مختلف طبقه حاکمه و هم مسبب بحران در توده شده است.
قطره قطره جمع گشته، ناگهان دریا شده.
اعتصابات و تظاهرات پراکنده در کارخانه ها و خیابان ها و مدارس و مساجد و دانشگاه ها و ادارات و شرکت ها و بانک ها و غیره
پس از رسیدن به حد عینی، به تحول کیفی منجر شده، یعنی به اکتیویته (فعالیت) تمامجامعتی توده منجر شده است.
۴
بهعنوان یک قاعدهٔ کلی، بدون این تغییرات عینی، که نهتنها از ارادهٔ گروهها و احزاب، بلکه حتی از ارادهٔ طبقات فردی نیز مستقل هستند، انقلاب غیرممکن است. مجموع همهٔ این تغییرات عینی را وضعیت انقلابی مینامند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر