۱۴۰۴ آذر ۱۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۳۴۶)

   

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هفدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۵ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

گدائی که از پادشا خواست دخت

قفا خورد و سودای بیهوده پخت

معنی تحت اللفظی:

عاشق شدن پروانه به شمع، شبیه خواستگاری گدا از دختر پادشاه است که نتیجه اش خام اندیشی و پس گردن خوری است.

 

کجا در حساب آورد چون تو دوست

که روی ملوک و سلاطین در او ست

معنی تحت اللفظی:

دختر پادشاه  مگر حاضر به قبول گدایی به عنوان دوست می شود؟

دختری که سیمای پادشاهان دارد.

  

ناصح در این بیت شعر، برای ارائه دلیل محال بودن وصلت گدا و دختر پادشاه،

دیالک تیک نمود و بود (ماهیت)

را

به شکل دیالک تیک روی و خوی بسط و تعمیم می دهد و بر نمود (روی) شاهانه و ملوکانه دختر پادشاه انگشت می گذارد.

خطای فگری ناصح

 اولا

در این است که در دیالک تیک نمود و بود، در دیالک تیک روی و خوی، نقش تعیین کننده را از آن نمود (روی) می بیند و از بود (ماهیت طبقاتی و خوی) دختر پادشاه حرفی هم نمی زند.

چون دختر پادشاه اگر حتی زشتروی باشد، حاضر به وصلت با گدایی نخواهد شد.

دیوارهای طبقاتی میان طبقه حاکمه انگل (دربار) و توده نفوذ ناپذیرند و یک در یک میلیون اتفاق می افتد که گدا شوهر دختر پادشاه شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر