۱۴۰۴ خرداد ۱۱, یکشنبه

درنگی در «کودک استثنایی» اثری از فریدون تنکابنی (۶)

  https://i.zamaneh.media/u/wp-content/uploads/2024/09/DSC04516_21-600x3431-1.png?width=1000

فریدون تنکابنی

درنگی

از 

شین میم شین

 

 کودک استثنایی 

پزشک با خود گفت:

 «این کودک استثنایی است و مغز نابغه‌ها را دارد.
مسلماً در این جامعه هشلهف عقب‌مانده دچار زحمت و دردسر خواهد شد.
بهتر است نیمی از مغزش را درآورم.»


پزشک نوزاد را عمل کرد و نیمی از مغزش را بیرون آورد و بعد ضربه‌ای به پشتش زد.

 نوزاد این بار گفت:
 «در زندگی زخم‌هایی هست که روح را در انزوا مثل خوره می‌خورد و می تراشد.»

 
پزشک ضربه دیگری به پشت نوزاد زد و این بار با حیرت و ناباوری شنید که می گوید:
«من مسلمانم
 قبله‌ام، یک گل سرخ،
جانمازم چشمه، مهرم نور،
دشت سجادهٔ من»

این بند از طنز تنکابنی را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:

۱

پزشک با خود گفت:

 «این کودک استثنایی است و مغز نابغه‌ها را دارد.

قابله از تکرار طوطی وش جمله ای از سعدی و بیتی از حافظ توسط نوزاد تازه زاد،

نتیجه می گیرد که نوزاد مغز نبوغ آمیزی دارد.

 

عدم دقت تمییزی ـ تشخیصی و تبینی تنکابنی

 در کودک نامیدن نوزاد تازه زاد هم آشکار می گردد.

اگر چه او به لحاظ دقت یک سر و گردن از بقیه روشنفکران کشور بالاتر است.

ایراد نظری ـ استنتاجی قابله 

در این است که نشخوار طوطی وش جمله ای و بیت شعری 

را

دال بر بضاعت فکری و کیفیت مغزی چشمگیر طوطی می داند.

از قضا کسانی که هنری جز نشخوار و تکرار لاطائلات و کلمات قصار از این و آن ندارند، 

عمدتا از نعمت مغز اندیشنده محروم اند.

یعنی

مغزشان از فرط رکود، گچ گرفته است.

امروزه در اثر رواج اینترنت و سوسیال ـ مدیا

بشریت در مقیاس جهانی طوطی وش شده است و جامعه و جهان، طویله.

اکثریت قریب به اتفاق خلایق  

به سبب فقر مفهومی و فقر فلسفی

نه حرف دهن خود را می فهمند و نه حرف دهن همنوع خود را.

نشخوار طوطی وش جمله ای و بیت شعری

دلیلی بر داشتن مغز نبوغ آمیز و استثنائی نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر