۱۴۰۴ خرداد ۲۶, دوشنبه

درنگی در دعاوی بند تنبانی فروید (۵) (بخش آخر)

  Sigmund Freud, Aufnahme von 1909.

سیگموند فروید

(۱۸۵۶ ـ ۱۹۳۹)

 

درنگی

از

شین میم شین


بنا بر نظریه فروید،
جامعه‌ای که توسط سیاست سرکوب می‌شود، 

اغلب به شکلی معکوس واکنش نشان می‌دهد. 

این واکنش ممکن است 

در قالب طنز و شوخی به نقد سیستم حاکم برخیزد، 

یا از مسیر هنر، میل‌های سرکوب‌شده‌اش را بروز دهد.

 

۱

بنا بر نظریه فروید،
جامعه‌ای که توسط سیاست سرکوب می‌شود، 

اغلب به شکلی معکوس واکنش نشان می‌دهد.

 

 

منظور فروید و یا حریف از واکنش معکوس چیست؟

 

برای پیدا کردن جواب به این سؤال 

باید ضد دیالک تیکی سرکوب را پیدا کرد.

ما با دیالک تیک کوبش و کرنش از سویی و با دیالک تیک سرکوب و شورش از سوی دیگر

سر و کار داریم.

هم سرکوب (کوبش) فرم های مختلف دارد و هم کرنش و هم شورش.

کرنش 

به معنی همرنگ طبقه حاکمه (سرکوبگر) شدن است.

منظور فروید این است که توده سرکوب شده، به عوض کرنش، دست به شورش می زند:

دیالک تیک کوبش و شورش.

شورش

فرم های متفاوتی به خود می گیرد.

شورش می تواند 

مقاومت و مبارزه در فرم های مادی و فکری و هنری باشد.

مثلا 

انتقاد از سرکوب و سرکوبگر باشد.

فرم طنز و تحقیر و تمسخر و تخریب به خود بگیرد.

۲

این واکنش ممکن است 

در قالب طنز و شوخی به نقد سیستم حاکم برخیزد،
یا از مسیر هنر، میل‌های سرکوب‌شده‌اش را بروز دهد.

 

آره.

 انتقاد در هر قالبی

نه به معنی کرنش و تسلیم، بلکه به معنی شورش است.

انتقاد در قالب طنز و طعنه و تمسخر و جوک و غیره

فرمی از شورش (مقاومت و مبارزه) است.


دیالک تیک کوبش و شورش 

اما

ربطی به پسیکولوژی و پسیکو ـ آنالیتیک (روانکاروی) ندارد.

همانظور که ذکرش گذشت، حتی میز به مشت وارده، واکنش نشان می دهد.

یعنی

دست به شورش می زند و نه به کرنش.

این قانونی فیزیکی است و نه پسیکولوژیکی.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر