۱۴۰۴ خرداد ۲۴, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۴۲)

  

 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

که گر آفتاب است، یک ذره نیست

و گر هفت دریا ست، یک قطره نیست

معنی تحت اللفظی:

در قاموس حقایق شناسان

خورشید ذره ای حتی نیست

و

همه دریاها و اقیانوس ها، قطره ای حتی نیست.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

برای نشان دادن تفاوت اهل قیاس با ارباب معنی،

دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک ذره و آفتاب و دیالک تیک قطره و هفت دریا بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد:

کل (آفتاب و هفت دریا) در جزء (ذره و قطره) غرق می شود.

 

شاعری از قماش ارباب معنی در قرن بیستم همین یاوه را تکرار خواهد کرد:

دریا غرق جویبار است.

)دکتر بهروز آرمان: «راز چشم » انتشارات ثالث ۱۳۸۳، ص ۱۱)

 

در دیار سعدی،

تا چشم کار می کند، وارونه سازی حقایق روشن در دستور کماکان روز است و بس.

سعدی اکنون با تبختری فئودالی به منبر می رود و مخاطب انتزاعی خود را مثل شاملو مورد یورش قرار می دهد و او را به دلیل باور به عظمت دریا و خورشید، فرمالیست (اهل صورت) می نامد و از اهل معنی کذائی سخن می گوید که هستی را با چشمی دیگر می بینند و دریا را قطره ای و خورشید را ذره ای حتی تلقی نمی کنند.

 

نسبیتی که سعدی وارد بحث می کند، نسبیتی غیرعلمی است.

خورشید در سیستم مختصاتی به نام کاینات، در جوار خورشیدهای بیشمار و بزرگتر دیگر می تواند ذره ای تلقی شود، ولی تنها در آن سیستم مختصات و نه در خارج از آن.

خورشید تابان سیستمی مستقل و غول آسا ست.

خورشید خود، دیالک تیک جزء و کل است و نمی توان آن را به چرخش قلمی ذره ای تلقی کرد.

نسبی و مطلق دیالک تیکی را تشکیل می دهند.

انکار این دیالک تیک عینی به معنی انکار جاهلانه حقیقت هستی است.

بزرگی و کوچکی هر چیز در سیستم مختصات معینی تعیین می شود،

 نه در ورای سیستم مختصات،

نه به خودی خود،

نه بسته به میل و هوس ارباب معنی.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر