ایران
کشوری کونتینانتال (قاره واره) است
ایران
به بزرگی آلمان + انگلستان + فرانسه است
کنترل کشوری به این وسعت
آسان نیست.
علاوه بر این
ایران
کشوری مولتی اتنیک (چندین قومیتی) است.
یعنی
جهنم تضادهای رنگارنگ قومیتی و مذهبی و «ملی» و فرهنگی و طبقاتی و غیره است.
امپریالیسم
به ویرژه سازمان متعدد امنیتی و اطلاعاتی اش
در وحدت با هم عمل می کنند:
مثال:
این اسرائیل به تنهایی نیست که در غزه و غیره مشغول قلع و قمع مردم است
هواپیماهای امپریالیستی عکس های لحظه به لحظه از غزه و غیره در اختیار اسرائیل می گذارند.
مثال دیگر
حمله اخیر به اصطلاح زلنسکی به تأسیسات و تسلیحات اتمی روسیه:
بردن پهبادهای به داخل ان کشور
انفجار قطارها
رد گم کردن ها
و
حمل همزمان پهباد ها و شلیک شان
کار فقط زلنسکی نبوده است
کار مشترک همه این سازمان های امپریالیستی بوده است.
حمله برق آسای اخیر اسرائیل به ایران هم فط کار موساد نبوده است.
ایران
یا باید سیستم کنترل سراسری دیجیتال ایجاد کند
و
یا
باید به کره شمالی استحاله یابد
همزمان با انتشار گزارشها درباره سفر وزیر دفاع ایران به چین دو روز بعد از آتشبس ایران و اسرائیل، پکن اعلام کرد که میزبان وزرای دفاع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای است.
این اجلاس یک روز بعد از نشست سران پیمان ناتو در هلند برگزار میشود و مقامهای کشورهای عضو ازجمله ایران و روسیه در شهر چینگدائو در شرق چین که مقر یک پایگاه بزرگ دریایی است، حضور یافتهاند.
خبرگزاری دولتی شینهوا گفته است مقامهای دفاعی کشورهایی مانند پاکستان و بلاروس نیز به چین رفتهاند.
خبرگزاری فرانسه میگوید پکن تلاش دارد سازمان همکاری شانگهای را که متشکل از ۱۰ کشور است، به عنوان نقطه مقابل بلوک ناتو معرفی کند و مشارکت سیاسی، امنیتی و تجاری میان آنها را تقویت کند.
رسانههای ایران میگویند عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران، در چین با همتایان خود از کشورهای مختلف دیدار خوهد کرد. این در حالی است که انتقادها از ضعف دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی طی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در داخل ایران ادامه دارد.
رئیسجمهور فنلاند، «الکساندر اشتوب»، در آستانه اجلاس ناتو در لاهه اعلام کرد:
«عصر سلطه غرب به پایان رسیده» و جهان به سمت نظم چندقطبی در حرکت است.
این تغییر مشابه تحولات پس از جنگهای جهانی و جنگ سرد است و نیازمند بازتعریف روابط بینالمللی است.
او وضعیت کنونی را «معاملهگرانهتر، چندقطبیتر و بینظمتر» توصیف و تأکید کرد کشورهایی مثل فنلاند باید بر تقویت امنیت ملی و اتحادهای نزدیک تمرکز کنند.
وی همچنین از افزایش هزینههای دفاعی ناتو به ۵٪ تولید ناخالص داخلی خبر داد که سطحی مشابه دوران جنگ سرد است.
نتیجهگیری: اظهارات اشتوب نشاندهنده گذار ژئوپلیتیک جهانی و لزوم سازگاری با توازن جدید قدرت است
لومومبا
جسدش را قطعه قطعه کردند و در اسید سولفوریکی که از معادن استعماری بدست میآمد حل کردند، سپس بقایای جسدش را آتش زدند. مردهٔ او هم برایشان خطرناک بود، نام «پاتریس لومومبا» آنها را میترساند.
او قهرمان مردم، رهبر چپگرای استقلال کنگو از استعمار و اولین نخست وزیر قانونی این کشور بود که بشردوستان، کابینهاش را تنها ۶۷ روز تحمل کردند. در جریان کودتای امریکایی در ۵۵ سال پیش در چنین روزی برابر با ۱۴ سپتامبر بیش از صدهزار نفر کشته شدند.
دولت بلژیک از سال ۱۸۸۴ عمده ثروت خود را از معادن غنی کنگو تامین میکرد، اورانیوم معادن کنگو در طول سالهای جنگ سرد برای امریکا جنبه حیاتی داشت، جنایت دردناک هیروشیما و ناکازاکی بوسیله اورانیوم کنگو اتفاق افتاده بود. این موضوع بشردوستان را واداشت تا بلافاصله بعد از استقلال، استان کاتانگا که معادن در آنجا بودند را جدا کنند و همین امر موجب بروز هرج و مرج شدید در این کشور شد.
لومومبا برای متوقف کردن هرج و مرج در این کشور ابتدا از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل درخواست کمک کرد اما عملا این نیروها امکان هیچ فعالیتی نداشتند، برقراری نظم در کنگو مطلوب قدرتهای بزرگ نبود. او سپس از اتحاد جماهیر شوروی درخواست کمک کرد که همین امر خشم کاخ سفید را برافروخت چرا که در طی جنگ سرد این گناهی نابخشودنی به حساب میآمد، به گونهای که حتی سفیر وقت امریکا در کنگو با طعنه به تمایلات چپگرایانه او در مکاتبات نامش را به «لومومباویچ» تغییر داد. بر اساس اسنادی که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد دولت آیزنهاور با حذف فیزیکی و ترور لومومبا توسط سازمان سیا موافقت کرده بود.
لومومبا در حالی که تلاش داشت به شمال شرق کنگو برود تا دوباره وسیله هوادارانش قدرت را دوباره در دست بگیرد بازداشت شد، او را درمقابل چشم نیروهای حافظ صلح سازمان ملل و روزنامه نگاران، در حالی که عینک به چشم نداشت، وحشیانه پشت یک وانت زنجیر کردند و به بازداشتگاه بردند. ساعاتی بعد افسران بلژیکی او را به همراه دو نفر از وزیران کابینه به اعماق جنگل بردند و به وحشیانهترین شکل ممکن کشتند، تنها ۵۵ سال پیش اتفاق افتاد.
سقوط دولت لومومبا که با دخالت خارجی صورت گرفت، این کشور فقیر را برای نیم قرن در کشتار و فلاکت و هرج و مرج فرو برد، به گونهای که بر اساس آمار کمیته بین المللی نجات (IRC) که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد بیش از پنج میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ در این کشور کشته شده اند.
پس از انتشار اسناد سقوط دولت و قتل فجیع لومومبا و سایر همراهانش، دولت بلژیک در فوریه ۲۰۰۲ بصورت رسمی از مردم کنگو عذرخواهی کرد ( بر گرفته از پیچ دوست ارجمند بهی )
استالینیست ها عاجز از تمیز «هر» از «بر» اند.
غزه چیست اگر هولوکاوست نیست
نازی کیست اگر بی بی نیست؟
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، درباره موضوع تغییر رژیم در ایران و ابهامات موجود درباره سیاست دولت ترامپ در این زمینه، گفت: «آنچه رییسجمهور گفت این بود که اگر رژیم ایران نخواهد از خرجکردن پول برای تروریسم دست بکشد، بخواهد همچنان پول را برای بهدستآوردن سلاح هستهای، موشکهایی برای حمله به اسرائیل، و نه برای توسعه اقتصادشان یا کمک به مردمشان خرج کند، شاید تغییر رژیم اتفاق بیفتد، چون مردم ایران از این وضعیت خسته خواهند شد.»
روبیو در گفتوگو با پولیتیکو درباره امکان ایفای نقش آمریکا در تغییر حکومت ایران اشاره کرد: «دنیا پر است از رژیمهایی که من دوستشان ندارم، رییسجمهور دوستشان ندارد، و خیلیهای دیگر آرزو دارند که وجود نداشتند. وظیفه ایالات متحده این نیست که در هر کشوری دولت مستقر کند.»
روبیو افزود اگر تغییر حکومتی در ایران رخ دهد، «بهخاطر آن است که مردم ایران آن را انجام خواهند داد. اما این نقشه ما نیست؛ هیچوقت هم نقشه ما نبوده. ترامپ هیچگاه درباره اینکه این برنامه ماست صحبت نکرده است.»
دیگر نمی توان به حرف حضرات تره حتی خرد کرد.
حضرات
امروز
حرفی می زنند
و
فردا
بی شرمانه نقض می کند.
گزارش سالانه ۷ سازمان اطلاعاتی امریکا
اعلام می دارد که ایران دنبال ساختن بمب اتم نیست.
ترامپ و ونس و غیره
می گویند:
گزارش سالانه کشک هم نیست.
وارد مذاکره با صدام و ایران می شوند
و
همزمان چراغ سبز به حمله می زنند.
در حین مذاکره
حمله می کنند
در حین حمله
دعوت به مذاکره می کنند
بشریت بدبخت دوباره به جنگل برگشته است.
الهامی
زمانیکه اوباما به پنج کشور، لیبی، سودان، سومالی، یمن و سوریه (که پایه کلنگی شدنش از زمان اوباما کلید خورد )حمله کرد و در زمان هشت سال خود، هفت کشور را بمباران و سه میلیون نفر را دیپورت کرد، چون دستش کاملاً پر شده بود، نتوانست به ایران حمله کند. این کار حمله به ایران برای زمان هیلاری کلینتون در نظر گرفته شده بود.
اگر الان ترامپ در مورد محو سایت های هسته ای ایران بخاطر، اینکه اسرائیل میترسد،حرف میزند، هیلاری قول داده بود که اگر رئیس جمهور بشود، خود ایران را بخاطر اسرائیل محو خواهد کرد.
طبق برنامه پنتاگون، آنهم بروایت ژنرال وسلی کلارک قرار بود آمریکا به هفت کشور در پنج سال حمله کند، اوباما به پنج کشور حمله کرد، ولی در مورد ایران با وجود اینکه در ۲۰۰۹ سعی کرد ولی نتوانست، حمله کند ولی کاری کرد که برنامه هسته ای ایران با ریختن سیمان به سایت های هسته ای، چندین سال عقب بیفتد و در کنارش هم تحریم ها برداشته نشد.
بارها نوشته ام، که دو حزب امریکا مکمل هم عمل میکنند.
مشابه وضع بالا، بعد از جنگ جهانی دوم بوجود امد. ترومن رئیس جمهور دموکرات، در حالیکه ژاپن، تسلیم شده بود، به دو شهر آن کشور بمب هسته ای انداخت و مردم انجا را جزغاله کرد. ولی با ایران کاری نداشت.
نوبت که به آیزنهاور جمهوریخواه رسید، با فریب دکتر مصدق و با کمک انگلیس، کودتا کرد و دولت منتخب مردم را از قدرت انداخت و نوکر خود را دوباره سر کار اورد.
در دو روز گذشته، عده زیادی از جمهوریخواهان بخاطر ترس از انتخابات میان دوره ای، هر چه ترامپ در مورد ایران و اسرائیل میگوید، قبول کرده اند ولی دموکراتها بهیچ وجه قانع نمیشوند تا ترامپ را برای ورود به جنگ کامل با ایران مجبور کنند.
سناتور مارک وارنر و خیلی از دموکراتها، دائم میگویند که آمریکا محکم نزده است. ترامپ هم برای اینکه انها را قانع کند و دست بالای خود را به ایران نشان بدهد، دیدار هفته اینده را با ایران تکرار میکند، تا هم بطور ضمنی، ایران را تهدید کند و هم خودش را در مقابل، فشارهای دموکراتها بیمه کند.
اگر ترامپ و حتی ادعا میکند که سایت های هسته ایران را زده، چه دلیلی برای مذاکره وجود دارد، مگر اینکه حالا ، فشار جدید دموکراتها بر ایران از این طریق است که دوستان و متحدین خود را کنار بگذارد و موشک هایش را مثل قذافی به امریکا بفرستد.
تازه اگر تسلیم طلبان تمام اینها را هم انجام بدهند، باز هم قانع نخواهد شد چون کسی که شانتاژ و اخاذی میکند، از نظر روانشناسی میداند که تنها عاملی که باعث قبول کردن طرف مقابل میشود، ترس از تهدید است.
اگر ترس نباشد، تهدید بی ثمر است.
این تاریخ را که همه میدانند، نباید حتی یک لحظه فراموش کنند.
هفته گذشته، دوستی کامنتی گذاشته بود، مبنی بر اینکه :
« خوب تو که اعتقاد داشتی، ترامپ به ایران حمله نمیکند، حالا چی ؟ »
شاید بعضی ها هنوز هم چنین فکری میکنند. جواب من دفاع از ترامپ نیست، تمام این جنایتکاران باید روزی در همین لاهه که دو روز انجا بودند محاکمه بشوند.
- ولی مگر جنگ اوکراین را ترامپ بوجود اورد؟
- مگر چهل هزار زن و بچه بیگناه غزه در زمان بایدن سلاخی و قتل عام نشدند؟
- مگر نسل کشی وپاکسازی قومی مردم فلسطین در زمان بایدن شروع نشد؟
منتها، دموکراتها بدلیل ریاکاری و کمتر جنجال راه انداختن، مردم داخل را پشت سر خود جمع میکنند و با فریب مردم کشورها، آنها را با خود همراه میکنند. دیدیم که مردم ایران در سال ۲۰۰۹ از اوباما یک حامی برای خود ساختند و اوباما در سال ۲۰۱۵ بدون جنجال، به سایت های هسته سیمان ریخت و باز هم مردم ایران را هم با خود داشت.
در حال حاضر داخل ایران چی؟ حداقل ۷۰- ۸۰ درصد مردم پشت رهبر جمع شدند و با وجود شهید شدن عده زیادی از نظامیان و فرماندهان، طوری اسرائیل را در هم کوبیدند که این اسرائیل بود که درخواست آتش بس کرد و حالا این ترامپ هست که از هوش بالای مردم ایران در سخنرانی اجلاس ناتو در لاهه صحبت میکند و موشک های ایران را تحسین میکند، ترامپ نشان داده که در مقابل قوی کنار میکشد، چون حمایت مردم کشورهای دیگر و حتی داخل امریکا را بر عکس دموکراتها ندارد.
پس با تسلیم نشدن در مقابل باجگیری ترامپ و بقیه، تصمیمات درست اتخاذ کنیم و نه تهدید و نه تشویق ترامپ ما را گیج و آشفته کند. خوشبختانه امروز، چهارشنبه مجلس ایران، با اکثریت کامل، قطع کامل رابطه با آژانس را تصویب کرد و امیدوارم که در مورد مذاکره هم با این بهانه که سایت های هسته ای از بین رفته و بهانه ای برای مذاکره وجود ندارد، دیدارهای اینده کنسل شود، حتی خود ترامپ هم گفته که دیگر این مذاکره اهمیت ندارد.
چون تخریب های اسرائیل توسط موشک های ایرانی، او را مجاب کرده که قدرت ایران زیاد است و نمیتواند فشار بیاورد.
خانم مارجوری تیلور گرین یک نماینده جمهوریخواه و از طرفداران ترامپ است ، او کاملاً طرفدار صلح است. نوشته : روزگاری یک رئیس جمهور در امریکا بود که همه دوستش داشتند و چون مخالف هسته ای شدن اسرائیل بود کشته شد، در ادامه نوشته من مخالف هر جنگی هستم، هر جنگی که اسرائیل میخواهد بوجود بیاورد .
جهان شده دار المجانین.
اگر این به اصطلاح «آتش بس» صورت نمی گرفت،
یک هفته بعد
از اسرائیل
نه نامی باقی می ماند و نه نشانی.
آنگاه
مجانین بر سر دو راهی زیر قرار می گرفتند:
یا
فرار
و
یا
استفاده از بمب اتم.
به همین دلیل
احتمالا ج. خ. چین و پوتین
به ترامپ خاطرنشان شدند که «آتش بس» اعلام کند.
دست بالای دست بسیار است.
جمهوری اسلامی
باید بمب اتم را بسازد
بی خیال فتوای سید علی.
بمب اتم
که برای انداختن نیست.
بمب اتم
برگ امانی است در دار المجانینی
که قانونش
قانون جنگل است:
»حق با قلدر است».
بیانیه حسن روحانی خطاب به مردم: آتشبس میتواند فرصتی برای خدعه و فریبکاری باشد / آمادگی کامل اطلاعاتی، دفاعی و امنیتی باید حفظ شود / باید استراتژی ملی بازسازی شود
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در دورههای یازدهم و دوازدهم با صدور بیانیهای تأکید کرد: «تجربه لبنان و تحولات اخیر نشان داد آتشبس الزاماً نشانه پایان تهدید نیست. نباید فریب واژگان را خورد. آمادگی کامل اطلاعاتی، دفاعی و امنیتی باید حفظ شود.»
روحانی با انتقاد از عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خواستار تعامل منصفانه شد و افزود: «ترمیم استراتژی ملی و بازسازی اعتماد عمومی در کنار بازدارندگی نظامی، تنها راه عبور از این بحران است.» او بر لزوم گفتوگوی ملی و اتحاد صادقانه میان مردم، دولت و رهبری تأکید کرد.
فرمولبندی ابن جمله معیوب است.
مفاهیم این حکم (اندیشه) تق و لق اند.
به همین دلیل
این جمله بی معنی است
آره.
سارتر و سیمان دو دیوار
عیاش بوده ااند و نه علامه
علاف بوده است.
عوامفریب بوده اند.
چه گوارا هم خالی بند بوده است.
این اصلا شعر نیست
حضرت عرفات
شعر چیست؟
ضمنا
ضد مغلوب (شکست خورده)، مظفر و یا پیروز است.
ضد قهرمان چیست؟
«من» را رها باید کنی
تا «ما» شوی.
غوغا شوی.
غوغا تر از غوغا شوی
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، روز سهشنبه سوم تیر ماه اعلام کرد کشورش با «موضع صریح» در محکوم کردن حملات آمریکا و اسرائیل از جمهوری اسلامی حمایت کرده است.
پسکوف با ادعای آنکه روسیه قصد دارد روابطش با جمهوری اسلامی ایران را بیشتر از گذشته گسترش دهد، در پاسخ به پرسشی درباره انتقادها از عدم حمایت روسیه از جمهوری اسلامی گفت: «افراد زیادی در تلاش هستند تا با ریختن بنزین بر آتش، روابط میان مسکو و تهران را خراب کنند.»
پیش از این عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از ولادیمیر پوتین به خاطر محکوم کردن حملات آمریکا تشکر کرده و گفته بود که روسیه «در سمت درست تاریخ ایستاده است.»
دو کشور ایران و روسیه، اردیبهشت ماه گذشته معاهده «مشارکت راهبردی» امضا کردند.
روسیه
یکی از مهمترین متحدان جمهوری اسلامی است.
بدون حمایت روسیه
جمهوری اسلامی نمی توانست سیستم موشکی ستایش انگیزی تولید کند
و
مهتر از آن بدون اطلاعات ماهواره ای روسیه
به اهداف مهمی به نقاط مختلف شلیک کند.
روسیه هم در جنگ با اوکراین
از حمایت پهبادی جمهوری اسلامی برخوردار گردد.
به قول زلنسکی همین چند ساعت قبل
بیش از هزار فقره پهباد شاهد تاکنون به اوکراین شلیک شده است.
آتش بس هم بدون مداخلات روسیه و ج. خ. چین
نبوده است.
البته
آتش بس با اسرائیل و امریکا
قابل اطمینان نیست.
مشخصه مهم آندو و امپیریالیسم به طور کلی
خردستیزی آنها ست.
اینها نه شرم دارند و نه شعور و نه شخصیت و نه صداقت
بی شرمانه دروغ می گویند.
هر لحظه حرفی م زنند
حرف های چه بسا ضد و نقیض
ضمن مذاکره
حمله می کنند
ضمن حمله خواهان مذاکره می شوند
جمهوری اسلامی دیگر خام و خر نیست
روی پای خودش ایستاده است
و
بهتر هم همین است.
داوری ها باید حداقل امپیریکی (تجربی) باشند.
جمهوری اسلامی که بدتر از امپریالیسم امریکا و اسرائیل نیست
۳۰ میلیون نفر در امریکا زیر خط فقرند.
۷ میلیون تن از کودکان
نه خانه دارند و نه به مدرسه می روند
ای بسا خلایق که ماشین خود را به عنوان خانه مورد استفاده قرار می دهند و یا در چادرها در حواشی شهرها به سر می برند.
ای بسا کسا که دو دلار در جیب ندارند تا پای صندوق رأی روند و به لاشخوری رأی دهند
زندان اوین که بدتر از زندان های امریکا و اسرائیل نیست
امریکا بیشتر از همه کشورهای جهان
مثلا صدها بار بیشتر ازج.خ. چین که جمعیتش چند برابر امریکا ست
زندانی دارد.
سران جمهوری اسلامی صدبار سوسیال تر و راسیونال تر از سران امریکا و اسرائیلند
مثال امپیریکی:
دیروز دولت پزشکیان
اعلام کرد که جریمه های معینی
بخشیده می شوند.
سیستم پدافند هوایی کشور
باید هم توسعه یابد
جلوی خرابکاری ها و جاسوسی ها باید هم گرفته شود
لنین
کلام مشهور تأمل انگیزی ی دارد :
«حقیقت، همیشه و همه جا اوبژکتیو (عینی) است.»
حقیقت اما انعکاس نسبتا دقیق و درست واقعیت است.
یعنی
چیزی سوبژکتیو است ونه اوبژکتیو.
پس منظور لنین از این کلام تأمل انگیز چیست؟
منظور لنین این است که
حقیقت،
نه میلی،
نه وابسته به میل و هوس و ادعای این و آن،
بلکه عینی است
یعنی مستقل از میل و هوس و ادعای این و آن است.
دلیل معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) لنین این است
که
محتوای شناخت هر چیز
در خود آن چیز است و نه در سوبژکت شناخت.
مثال:
خریت خر (حقیقت خر)
در خود خر است
و
نه
در
خرشناس
خر چران
خر پرور
خر فروش
خر خر
خر سوار
چارپادار
...
محتوای شناخت هر جنگ
نه در ادعای مبتنی بر مغلوب و یا پیروزی در آن از سوی این و ان
بلکه در نتیجه نهایی حاصله از آن جنگ است.
جنگ
فقط در صورتی برنده و بازنده نخواهد داشت که به نابودی هر دو طرف جنگ بیانجامد.
با سلام، تصور نمیکنم جملهی مارکس را بهحد کافی کالبدشکافی کرده باشید.
باید پرسید:
مقصود مارکس از «شکل مستقیم کار» چیست؟
بهنظرم کارِ بلافصل مادی است.
مارکس دستکم در «گروندریسه» تاکید میورزد، که انسان بهجای کار مستقیم، تواناییهای علمی خود را در فرآیند تولید بهکار میاندازد و کاری را که امروز مستقیماً انجام میدهد به ماشینآلات واگذار میکند.
در اینجا مقصود من راستی آزمایی این گزینهی مارکس نیست بلکه انعکاس نظر اوست.
به باور مارکس، مفهوم زمان، تاریخی است و در جامعهی پسا سرمایهداری، بهجای آنکه انسان بهقول او لاشهی زمان باشد، بهجای آنکه زندگی او از وقتی بیدار میشود تا وقتی به خواب میرود را زمان کار تعیین کند، خودِ زمان به فضایی برای رشد او تبدیل میشود.
اما برعکس فوریه، مارکس معتقد نبود که کار در جامعهی آینده تبدیل به بازی میشود، بلکه همانطور که در«گروندریسه» تشریح میکند، نیازمند صرف انرژیهای خلاقانه است. خودکنشگری صرفا بهمعنی تفرج و فراغت یا کاهلی نیست.
آفریدن، ذاتی انسان است. همانطور که در «نقد برنامه گوتا» تاکید میکند: کار، نه کارگری، نه فعلگی، نه کار دستمزدی، بلکه کار بهعنوان فعالیت و خودکنشگری به جای آنکه وسیلهی امرار معاش باشد، به بدیهیترین و ابتدایی ترین نیاز انسان تبدیل میشود.
با پوزش از «کمیته …» برای پرچانگی.
ممنون
بحث بر سر این جمله از مارکس است.
نه کمتر و نه بیشتر.
کار
نه تنها در فرماسیون کمونیستی
بلکه حتی در همین فرماسیون کاپیتالیستی می تواند بازی باشد و لذت باشد و نه ذلت.
مثال:
کاری که ما در همین جامعه امپریالیستی میکنیم
بازی است .
لذت محض است.
و گرنه احدی جمله ای از مطالب ما را نمی خواند
سردسته چپ ها هفته قبل گفت:
اینها لاطائلاتند.
اردشیر
اهل صدور ادعا ست
و
نه اهل استدلال علمی و عقلی و یا حداقل تجربی.
معلوم نیست که مبنای این ادعای او چیست؟
اوترریته و ارزش و اعتبار جمهوری اسلامی
نه تنها تضعیف نشده، بلکه تقویت شده است.
جمهوری اسلامی
تنها دولتی در تاریخ معاضر است
که
اسرائیل و امریکا را
همزمان به چالش نظامی کشانده است.
دل و دین توده های چندین میلونی مسلمان را ربوده است.
هراس دول مرتجع کشورهای عربی و غیره
از خیزش توده های مسلمان در کشور خویش است.
خلق قطر دیروز به خیابان آمده بود و خروج یانکی ها را طلب می کرد.
جمهوری اسلامی
اولین کشوری است که
پدافند هوایی اسرائیل و امریکا را آچمز کرده است.
سطح شعور سیاستمداران جمهوری اسلامی
صدها بار بیشتر از سطح شعور سران اوپوزیسیون خیال پرداز خالی بند است.
موضعگیری پزشکیان و عراقچی و غیره
پخته و عقلایی و فخر انگیز است.
اوپوزیسیون جمهوری اسلامی
جیز هارت و پورت و تحقیر و توهین
چیزی در جنته ندارد
و
شرم انگیز است
وطن = وسایل اساسی تولید
طبقه اجتماعی ئی وطن دارد که صاحب وسایل تولید است.
لازم نکرده برگردی.
بمان در همان کازینو و بباز میراث پدرت را.
سطح فکری سران جمهوری اسلامی
بالاتر از سطح فکری همه دار و دسته های اوپوزیسیون است.
همین رویارویی با اسرائیل از خیلی چیزها پرده برداشت.
ایران اکنون
صدها بار پیشرفته تر از زمان شاه است.
و این فی نفسه شادی بخش است و مسرت انگیز
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر