شمخانی تو پنتهاوس «۸۰۰ متری با ۱۵۰ متر تراس» در لوکسترین نقطه تهران از «اقتصاد مقاومتی» میگفت و هشدار میداد که «ربط دادن حل مشکلات اقتصادی با مذاکرات هستهای به اقتصاد کشور آسیبپذیر میزنه.»
خادمی
ما نمی دانیم که شمعخانی کیست
چون ما به افکار می پردازیم و نه به افراد.
ولی
سکونت در لوکس ترین نقطه تهران
و
دم زدن از اقتصاد مقاومتی
و نهی از ربط دادن مذاکرات اتمی به مشکلات اقتصادی
چه ایرادی دارد؟
ضمنا
شازده مگر در کاخ زندگی نمی کند؟
مگر خانه عمه اش در لندن بیش از ۱۳ میلیون دلار قیمت ندارد؟
اگر
دار و دسته های اوپوزیسیون به قدرت برسند،
در جنوب شهر به سر خواهند برد؟
مارکسیستها و لنینیستهای وطنی و سفسطهی صلحطلبی!
۱
اغلب خود-مارکسیست-نامان و خود-مارکسیست-لنینیست-نامان وطنی چنان بر طبل مخالفت با جنگ میکوبند و میرقصند که تنهای مارکس و لنین در گور و در صندوق شیشهای به خود میلرزند. انگار نه مارکس و نه لنین هرگز از هیچ جنگی پشتیبانی نکردهاند و همواره مخالف شلیک حتی یک گلوله بوده و جنگ را اصولاً در مقابل «انقلاب» تعبیر کردهاند. اما ادبیات مارکسی و لنینی در مورد جنگ بسیار غنی و پیچیده است و آن دو هرگز همهی جنگها را در یک مقوله نگنجاندهاند. مارکسیسم و لنینیسم «غالب» ایرانی یک سفسطهی ناسیونالیستی و فرصتطلبانه بیش نیست. در اینجا به چند نکتهی مهمِ سنّت مارکسی و لنینی در مبحث جنگ اشاره میکنم بدون آنکه لزوماً مورد تایید خودم باشد. فقط وصف میکنم.
۲
از نظر مارکس جنگ همواره در بستر روابط تولیدی و منافع طبقاتی شکل میگیرد. برخلاف تحلیلهای ایدئالیستی که جنگ را ناشی از تعارضات فرهنگی، دینی یا صرفاً سیاسی میدانند، مارکس آن را در پیوند مستقیم با ساختار اقتصادی و مناسبات طبقاتی تحلیل میکرد. تحلیل او نه صرفاً دربارهی جنگ همچون یک رخداد، بلکه دربارهی سازوکارهای اجتماعیای بود که جنگ در آنها شکل میگیرد، تداوم مییابد، یا بهعنوان ابزار سلطه یا مقاومت به کار گرفته میشود. مارکس در تحلیل تاریخی خود، جنگ را همچون بخشی از روند تحول تضادهای طبقاتی جامعه میدید. از نگاه او، تاریخ چیزی نیست جز «تاریخ مبارزهی طبقاتی» و جنگها نیز در این بستر قابل فهم هستند. در این چارچوب، جنگها یا در راستای تثبیت سلطهی طبقات حاکماند، یا نمودهایی از نبرد میان طبقات فرودست و حاکم (جنگهای انقلابی یا مقاومت مردمی). او تفاوت میان جنگهای «مترقی» و «ارتجاعی» را با توجه به موضع طبقاتی و تاریخی آنها تعریف میکرد، نه بر پایهی صرف ملیّت یا شعارهای رسمی دولتها. جنگهای ارتجاعی از نظر او جنگهایی هستند که طبقات حاکم برای گسترش سلطهی طبقاتی یا حفظ ساختارهای فرسودهی فئودالی (مربوط به زمان خود) به راه میاندازند. اما جنگهای مترقی شامل جنگهایی است که یا با هدف دفاع از انقلاب (مانند جنگهای ناپلئونی در مراحل نخست)، یا در خدمت منافع طبقهی کارگر و مردمان تحت سلطه قرار درمیگیرند. مارکس تحلیل کرد که جنگها، بهرغم تباهیهای خود، در شرایطی میتوانند بستر دگرگونیهای انقلابی را فراهم کنند. به عنوان مثال با وجود انتقاد به ناپلئون، او معقتد بود که جنگهای ناپلئونی و لشکرکشیهای فرانسه به اروپا (که شامل وطن خود مارکس هم میشد) نظام فئودالی اروپا را لرزاند و موجب تضعیف ساختارهای کهن شد و خصلتی مترقی داشت. مارکس بسیار دقیق و مشخص دربارهی جنگ فرانسه و پروس (طرفداری از فرانسه!)، جنگ داخلی آمریکا (طرفداری از دولت مرکزی لینکلن!) اظهار نظر کرد. او در این مورد حتی نامهای هم به ابراهام لینکلن (رئیس جمهور آمریکا) نوشت و از او حمایت کرد! مارکس بارها هشدار داد که طبقهی کارگر نباید به دام ناسیونالیسم طبقات حاکم بیفتد بلکه باید از شرایط جنگی برای تشدید مبارزهی طبقاتی در کشور خود بهرهبرداری کند.
۳
لنین بر خلاف اغلب قریب به اتفاق رهبران مارکسیست اروپایی که موضع میهنپرستانه اتخاذ کرده و هر یک از دولتهای خودی حمایت میکردند، بیدرنگ با شرکت یا طرفداری در جنگ بزرگ ۱۹۱۴ (که بعدها جنگ جهانی اول نام گرفت) مخالفت کرد. او استدلال میکرد که این جنگ نه نتیجهی توطئه یا انحراف، بلکه محصول ضروری منطق انباشت سرمایه در مرحلهی انحصاری آن است. لنین بر پایهی تحلیل مارکس از سرمایهداری رقابتی، مرحلهی انحصاری را مرحلهای میدانست که در آن صدور سرمایه جای صدور کالا را میگیرد و جنگهای جهانی بر سر مستعمرات و منابع اقتصادی به وجود میآیند. از اینرو جنگ جهانی اول را جنگی امپریالیستی و ارتجاعی میدانست که کارگران نباید در آن جانب هیچ دولت سرمایهداری را بگیرند. لنین بارها به مارکس ارجاع داد تا نشان دهد دیدگاهش دربارهی جنگ، وفادار به سنّت مارکسی است. او به ویژه به تحلیل مارکس از جنگ کریمه و جنگ فرانسه-پروس استناد میکرد، جایی که مارکس از کارگران خواسته بود از جنگ برای تشدید مبارزهی طبقاتی بهره بگیرند. اما مهمترین نوآوری تاکتیکی لنین در مواجهه با جنگ جهانی، طرح شعار «تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ داخلی» بود. او معتقد بود که کارگران باید از فاجعهی جنگ استفاده کنند تا سلطهی دولتهای بورژوایی خودی را واژگون کنند: «سربازان باید تفنگها را بهجای دشمنان خارجی، بهسوی سرمایهداران خودی نشانه روند». همین جا بود که او در برابر سیاست «صلح» بدون تغییر ساختار طبقاتی خواهان برپایی انقلاب شد، همین کار را هم کرد و بعد از بازگشت به روسیه انقلاب عظیم اکتبر را سازمان داد و تنها چهار ماه بعد، با امضای پیمان «برست لیتوفسک» روسیهی انقلابی را از جنگ ارتجاعی خارج ساخت!
۴
تحلیل جنگ در سنت مارکسی و لنینی، نه تنها واکنشی به پدیدهای سیاسی–نظامی، بلکه بخشی پویا و زنده از نقد اقتصاد سیاسی و نظریهی تاریخ آنهاست. برای مارکس و لنین، جنگها در بستر روندهای مادی جامعه، تضادهای طبقاتی، ساختارهای اقتصادی و پویایی دولتهای بورژوایی و امپریالیستی تحلیل میشوند. این تحلیل، برخلاف دیدگاههای ایدهآلیستی یا صرفاً دیپلماتیک، میکوشد علل عمیق و پیچیدهی جنگها را در تناقضات ساختاری سرمایهداری بیابد. در این سنّت، جنگ تاریخمند است. یعنی هیچ جنگی بیریشه نیست و همهی جنگها در بستر تضادهای تاریخی، طبقاتی و ساختاری شکل میگیرند. برای آن دو، تعیین ماهیت طبقاتی جنگ بسیار حیاتی است. از نظر آنها جنگها بازتاب رقابت طبقاتی در سطح ملی و بینالمللیاند، حتی اگر به ظاهر میان دولتها و ملتها باشند. امکان انقلاب در بستر جنگ همواره دغدغه و نقطهی حرکت و جهش در سنت مارکسی و لنینی بوده است. به ویژه لنین، همواره جنگ را نه فقط فاجعه، بلکه فرصت تاریخی برای برانداختن نظم سرمایهداری دانسته است. از نظر او جنگ به شکل تاریخی موجب شکاف در مشروعیّت دولتها شده و فرصتهایی بینظیر برای بسیج انقلابی تودهها فراهم میکند.
این دعاوی رسولپور را می توان تحلیل مارکسیستی کرد
نه در ایران مارکسیستی هست و نه کیافرید می داند که مارکسیسم چیست.
اگر در ایران حزب حزبی مارکسیستی وجود می داشت،
به فوندامنتالیسم اسلامی شیعی نیازی نمی افتاد
به همان سان که در چین به سبب بیگانگی مارکسیسم
خلق چین به فوندامنتالیسم چینی روی آورده بود.
ایران هم روزی به مارکسیسم روی خواهد آورد.
و من ان روز ام آرزو ست
کشتار کلکتیو
قتل دسته جمعی ـ قوم و خویشی
برای ترور سرداری.
چه قساوتی.
چه توحشی.
چه بربریتی
چه دهشتی.
امپریالیسم و صهیونیسم
نماینده نیهلیسم اخلاقی است.
مؤسس نیهلیسم اخلاقی
نیچه
فیلسوف فاشیسم است
اینها مهره اند و نه طبقه
مهره به اسانی تعویض می شود
بود و نبود مهره ها شاید در لحظات بحرانی مهم باشد
ولی
تعیین کننده نیست.
تئوری نخبگان
تئوری ضد علمی و ضد عقلی و خرافی و فاشیستی است.
ترور شخصیت ها نشانه خریت است و نه نشانه خردمندی
جمهوری اسلامی
جای خالی سران و سرداران و دانشمندان خود را پر کرد و پر خواهد کرد.
به همان سان که پدافند هوایی خود را در مدت کوتاهی احیا کرد
نه اسرائیل
نتانیاهو ست
و
نه صهیونیسم.
همانطور که نه امریکا ترامپ است و نه امپریالیسم.
اینها مهره اند و نه طبقه
مهره به اسانی تعویض می شود
بود و نبود مهره ها شاید در لحظات بحرانی مهم باشد
ولی
تعیین کننده نیست.
تئوری نخبگان
تئوری ضد علمی و ضد عقلی و خرافی و فاشیستی است.
لامصب به اندیشه بیندیش تا رستگار شوی. شعار نده. دنبال شعور باش
شرم بر وطن فروشان -
رو سیاهی به دیک میماند و شخصا امیدوارم بیاموزند
شاهین
وطن و وطن فروشی مفاهیم سطحی قابل بحثی اند.
وطن
اولا
فردی وشخصی و اینی و انی نیست تا بفروشند و بخرند.
طبقاتی است.
وطن = وسایل اساسی تولید
کسی و در واقع طبقه ای وطن دارد که مالک وسایل اساسی تولید باشد
مثلا کارخانه و تجارتخانه داشته باشد.
توده وطن ندارد.
ثانیا
مبارزه و مقاومت
همیشه طبقاتی است و نه فردی وشخصی و اینی و آنی.
ثالثا
طبقات اجتماعی
خصلت دیالک تیکی دارند
یعنی
ملی و بین المللی همزمان اند
جنگ ها
ضمنا
آیینه این دیالک تیک اند:
صف آرایی ها در جنگ ها آشکارتر و مرئی تر و روشن تر می گردند:
امروز امپریالیسم انگلیس و فرانسه (و المان) رسما اعلام کردند که در این جنگ
پشتیبان تسلیحاتی، عملی ـ نظامی اسرائیل بوده اند.
یعنی قوای مسلح جمهوری اسلامی
فقط امریکا و اسرائیل را به چالش نکشیده اند.
ایرانی ها هم موضع طبقاتی گرفته اند:
گروهی در سوگ سران وسرداران و دانشمندان و هموطنان مظلوم و معصوم خود
اشگ ریخته اند
و
گروه دیگر به رقص و پایکوبی و شادی برخاسته اند
این امری طبیعی و طبقاتی است
وطنیز
جسمدی
سیزلر
وطنه جان کیمی سیز
قویما
جانیسز قالا جسم وطن
ای جان وطن
معیار عینی و علمیبرای تشخیص پیروزی و شکست چیست؟
معیار ما در داوری ها در هر زمینه
معیار سوبژکتیوی (ذهنی، دلبخواهی، میلی، مصلحتی) است و نه معیاری اوبژکتیو (عینی) و علمی.
به همین دلیل
هر دو طرف جنگ خود را پیروز جا می زنند.
داوری ها همه جا از همین قرارند:
فلسطینی ها
۱۰۰۰ نفر از دست می دهند و یک نفر اسرائیلی را می کشند ویا گروگان می گیرند
ضمنا
خود را پیروز می نامند.
اسرائیل ۵۵۰۰۰ نفر از سکنه کشوری را قتل عام می کند
عملا
خرمن نفرت جهانی را درو می کند و سکنه کشور را و حتی یهودیان به طور کلی را سلب حرمت و امنیت در مقیاس جهانی می کند
و
ضمنا
خود را پیروز جار می زند و جا می زند.
معیار پیروزی در هر جنگ و جدالی
برآمدن از عهده حل مسئله و پایان دادن به جنگ و ستیز است و نه اندازه ترور و تخریب.
هر موشک و ضد موشک چه بسا صدها هزار دلار ارزش دارد
این ثروت
نه ثروتی باداورده
بلکه نتیجه عرق جبین میلیونها تن از زحمتکشان کشورها ست.
ای بسا بابت این ثروت دود شده
میلیون ها نفر گرسنگی و تشنگی می کشند و حسرت لقمه نانی را و جرعه ابی را به گور می برند
۱۲۵ میلیون نفر دربدرند
هنر
بنای خانه ای امن برای بشریت است
و
نه افکندن بشریت به منجلاب ذلت.
موساد (و صهیونیسم)
خیال میکند که ترور حلال مشکلات است و آدمکشی خط مشی سیاسی است
از این خبرها نیست.
سازمان های تروریستی مثلا مجاهدین اسلام و خلق و دار و دسته های آنارشیستی
صدها نفر را کشته اند
ولی به جایی نرسیده اند.
با ترور که نمی توان جامعه ساخت.
ترور به تکثیر ترور منجر می شود.
مثال:
موساد سران حزب الله را ترور میکند
حزب الله هم سفارت اسرائیل را منفجر می کند و حضرات را رهسپار گور می سازد
موساد سران حماس را ترور میکند
حماس هم هارتر می شود و سکنه بینوای شهرکی را ترور میکند و گروگان می گیرد.
حماس و اسرائیل که با ترور از بین نمی روند
سیاست نه شرقی ـ نه غربی
سیاست اساسی جمهروی اسلامی است.
این سیاست
کماکان معبتر است و در کار است.
شرق که فقط به معنی کمونیسم نیست.
واژه های شرق و غرب بخشا محتوای جعرافیایی دارند.
جمهوری اسلامی خود را ابرقدرتی مستقل از مثلث امپریالیسم ـ چین و پوتین می داند و می خواهد.
ضمنا
اگر قصد هماندیشی دارید
اندیشه را به بحث بکشید.
و گرنه هماندیشی تخریب می شود.
تخریب هم می کنید
حالا باید به عوض بحث روی نظر ما
روی سیاست نه شرقی ـ نه غربی بحث کنیم
فقط مهتدی و شازده و مسیح و غیره که نیست.
مهمترین عامل اطلاعاتی ـ عملیاتی اسرائیل سازمان تروریستی ـ آنارشیستی دیگری است.
چیست؟
چون نیک نظر کرد
پر خویش بر آن دید.
گفتا:
«ز که نالیم، که از ما ست که بر ما ست»
عجب جنگلی شده جهان.
این چه روند و روالی
در
آخرالزمان است؟
تو سیاستمداری ویا چاقوکش و آدمکش؟
تمیز سیاسمدار از ترورریست
دشوارتر از پیدا کردن سوزنی در کاهدانی شده است.
ذره ای بیندیشید
اگر مغزی در سر برای تفکر هست:
با ترور سران و سرداران و دانشمندان کشوری
که نمی توان جامعه و جهان بهتری ساخت
تلفات اسرائیل: ۹۰ نفر کشته شده و ۳۰۰۰ نفر زخمی
اگر نظری راجع به حرف ما دارید. بفرمایید. بحث بر سر سیاست نه شرقی نه غربی است
نیما نامدار
دشمن بشریت
مهدی نصیری،
سردبیر کیهان دوران کمونیست کشی جمهوری اسلامی
و
لیبرال صهیونیست دوران فلسطینی کشی فاشیستهای صهیونیست:
مهدی نصیری، سردبیر کیهان
نصیری تا همین یک دهه پیش اظهارات تندی درباره لزوم بازگشت به تمدن اصیل دینی داشت؛
با اینحال در ماههای اخیر به عنوان چهره منتقد در مناظرهها شرکت داشت.
وی از جمله افرادی بود که درباره تمدن مدرن،گفته بود:
«بازگشت به تمدن اصيل ديني تا زمان ظهور غيرممكن است،
بنابراين پرداخت به اين مظاهر تمدني سخني نادرست است
و
تا آن زمان بايد كوشيد كه تا حدودی جامعه از سيطره روح مدرنيته رها شود.»
بررسی ادعاهای مهدی نصیری در یک دهه گذشته تا حدودی رنگ و بوی دیدگاههای انجمن حجتیه را تداعی میکرد.
اگرچه اکنون به نظر میرسد که دیدگاههایش دچار تحول شده است.
همانطور که اپوزیسیون عراق از آمریکاییها خواستند که به عراق حمله کنند ما هم باید از اسرائیل و آمریکا بخواهیم که به ایران حمله کنند؛ امیدوارم رضا پهلوی بتواند خلأ قدرت را پر کند!
از کارزار «دشمن بشریت» حمایت کنید
اجازه ندهید حامیان پادگان شبه دولت فاشیستی-صهیونیستی به راحتی در فضای اجتماعی عرض اندام کنند!
بر پوزه آنان بکوبید که تساهل و تسامح در برابر آنان تسهیل جنایت قتل عام کودکان و زنان و مردان در فلسطین است!
کشته شدن5 نیروی سپاه و رئیس پلیس اطلاعات اردستان در حمله اسرائیل به مقر فرماندهی سپاه اردستان
اسامی کشته شدگان:
محسن قمی - سرهنگ پاسدار
محسن زائری - سرهنگ دوم پاسدار
حمزه زائری - ستوان یک پاسدار
امید مظلوم - سروان پاسدار
و سالار مهرابی «فراجا» = رئیس پلیس اطلاعات اردستان
دمیتری مِدوِدِف
«آمریکاییها با حملات شبانه خود به سه سایت هستهای ایران چه دستاوردی داشتهاند؟
۱. به نظر میرسد زیرساختهای حیاتی چرخه سوخت هستهای آسیبی ندیده یا صدمات جزیی متحمل شدهاند.
۲. غنیسازی مواد هستهای - و اکنون صراحتاً میتوان گفت: تولید آینده سلاحهای هستهای - ادامه خواهد یافت.
۳. چندین کشور آمادهاند مستقیماً کلاهکهای هستهای خود را به ایران تأمین کنند.
۴. اسرائیل زیر حمله است، انفجارها این کشور را میلرزاند و مردم دچار هراس شدهاند.
۵. آمریکا اکنون درگیر جنگی تازه شده و چشمانداز عملیات زمینی در افق پدیدار گشته است.
۶. نظام سیاسی ایران جان سالم به در برده - و به احتمال قوی حتی قویتر نیز شده است.
۷. مردم گرداگرد رهبری معنوی کشور جمع شدهاند، از جمله کسانی که پیش از این بیتفاوت یا مخالف بودند.
۸. دونالد ترامپ که روزی "رئیسجمهور صلح" خوانده میشد، اکنون آمریکا را به جنگی دیگر کشانده است.
۹. اکثریت قاطع کشورهای جهان مخالف اقدامات اسرائیل و آمریکا هستند.
۱۰. با این روند، ترامپ میتواند آرزوی جایزه صلح نوبل را فراموش کند - حتی با وجود دستکاریهای آشکار در آن.
چه شروع پرافتخاری، آقای رئیسجمهور! تبریک میگوییم!»
میهن = وطن = وسایل اساسی تولید
کسی وطن دارد که مالک وسایل اساسی تولید است.
وسایل اساسی تولید توده
هزاران سال غصب شده اند
و توده از آن به بعد
بی وطن مانده است.
جتی بدتر
به قول معروف
بی همه چیز مانده است.
پیش شرط وطنمندی توده
لغو مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید است
یعنی
پیروزی انقلاب سوسیالیستی است
گیدئون سعار، وزیر خارجه اسرائیل، در گفتوگویی با روزنامه آلمانی بیلد تاکید کرد که حملات ارتش اسرائیل توانسته دستکم دو تا سه سال برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران را به تعویق بیندازد و تلویحا از احتمال تبدیل «تغییر رژیم در ایران» به هدف رسمی جنگ سخن گفت.
سعار گفت: «بر اساس ارزیابیهایی که دریافت کردهایم، توانستهایم امکان دستیابی ایران به بمب هستهای را دستکم دو تا سه سال به تعویق بیندازیم.» او همچنین صراحتا دیپلماسی با حکومت ایران را بیفایده دانست و افزود: «تمام تلاشهای دیپلماتیک شکست خوردهاند. آنها فقط وقت میخرند.»
به گفته وزیر خارجه اسرائیل، اهداف جنگ این کشور شامل برنامه هستهای ایران، تولید موشک و هدف قرار دادن مقامهای عالیرتبه جمهوری اسلامی است. او گفت: «کابینه امنیتی اسرائیل هنوز تغییر رژیم را بهطور رسمی به عنوان هدف جنگ اعلام نکرده است.»
در پاسخ به سوالی درباره احتمال ترور رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله خامنهای، سعار گفت: «ما هیچوقت از پیش درباره اقداماتمان صحبت نمیکنیم.»
یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل نیز روز پنجشنبه، در مصاحبهای با کانال ۱۳ این کشور گفت:«اسرائیل قصد داشت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را از بین ببرد، اما هیچ فرصت عملیاتی برای این اقدام پیش نیامد.»
ایران نمی خواهد
وابسته این و آن باشد.
اگر به سخنان سیدعلی
دقت کنید
متوجه می شوید.
ایران مستقل ترین کشور جهان است
لیست تلفات مسئولان بالای سپاه در چند روز اخیر
۱ سرلشکر محمد باقری
فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح
۲ سرلشکر حسین سلامی
فرمانده کل سپاه
۳ سرلشکر غلامعلی رشید
فرمانده خاتم الانبیا جانشین رئیس سپاه
سرلشکر علی شمخانی
مشاور عالی رهبری
۵ سرلشکر علی شادمانی
فرمانده جدید خاتم الانبیا
۶ سرتیپ تمام مهدی ربانی
معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح
۷ سرتیپ تمام محمدجعفر اسدی
معاون بازرسی خاتم الانبیا
۸ سرتیپ تمام امیرعلی حاجی زاده
فرمانده هوا فضای سپاه
۹ سرتیپ تمام فریدون عباسی
نماینده مجلس، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی
۱۰ سرتیپ تمام محمد کاظمی
رئیس سازمان اطلاعات سپاه
۱۱ سرتیپ تمام غلامرضا محرابی
معاون اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح
۱۲ سرتیپ تمام خسرو حسنی
معاون اطلاعات نیروی هوافضای سپاه
۱۳ سرتیپ تمام اسماعیل قاآنی
فرمانده سپاه قدس
۱۴ سرتیپ تمام حسن محقق
جانشین فرمانده اطلاعات سپاه
۱۵ سرتیپ تمام محمدسعید ایزدی (حاج رمضان)
فرمانده سپاه قدس در امور فلسطین
۱۶ سرتیپ تمام محمدرضا نصیرباغبان
معاونت فرمانده در اطلاعات سپاه
۱۷ سرتیپ دوم مسعود شانه ئی
ریاست دفتر فرماندهی کل سپاه
۱۸ سرتیپ دوم داوود شیخیان
فرمانده پدافند هوایی سپاه
۱۹ سرتیپ دوم عباس نوری
فرمانده پشتیبانی نیروی زمینی ارتش جنوب غرب
۲۰ سرتیپ دوم محمدباقر طاهر پور
فرمانده یگان پهپادی هوافضا
۲۱ سرتیپ دوم مسعود طیب
فرماندهی جز در نیروی هوا فضا
۲۲ سرتیپ دوم منصور صفرپور
فرمانده پایگاه هوایی تهران
۲۳ سرتیپ دوم محمود باقری
فرماندهی جز در نیروی هوافضا
۲۴ سرتیپ دوم جواد جرسرا
فرماندهی جز در نیروی هوافضا
۲۵ سرتیپ دوم رضا نجفی
فرمانده سپاه ایجرود زنجان
۲۶ سرتیپ دوم اسماعیل شاکری
فرمانده سپاه قم
۲۷ سرتیپ دوم غلامعلی نجفی
پدافند هوایی ارتش
۲۸ سرتیپ دوم بهنام شهریاری
فرمانده انتقال تسهیلات سپاه قدس
۲۹ سرتیپ دوم امین پورجودکی
فرمانده دوم پهپادی سپاه
شنبه ۳۱ خرداد۱۴۰۴
آمار جنایت رژیم صهیونیستی در ایران
کل مجروحان و شهدا: ۵۳۵۶
مجروحان: ۴۷۴۶
کل جانباختگان دراین تاریخ : ۶۱۰ نفر
مصدومانِ خانم: ۱۸۵
مصدومان کمتر از ۲۰ سال: ۶۵
جانباختگان زن : ۴۹ نفر شامل ۲ مادر باردار
جانباختگان کودک: ۱۳ نفر که کوچکترین آنها ۲ ماهه بود.
کادر درمانی آسیبدیده: ۲۰ مجروح و ۵ شهید
آمبولانس آسیبدیده: ۹
بیمارستان آسیبدیده : ۷
واحدهای بهداشتیِ آسیبدیده: ۴
پایگاه اورژانس آسیبدیده : ۶
این پوستر در کانال تلگرامی دکتر پزشکیان نشر شده است
آیا این کانال واقعا متعلق به دولت و آقای پزشکیان است؟؟؟
که در این صورت هیهات..
وقتی که کانال رسمی دولت تبلیغ نفرت پراکنی قومی میکند چه باید کرد؟؟
اگر این کانال در خارج بود من شخصا به مقامات ریپورتش میکردم که از طریق قوانین ضد تبعیض نژادی و قومی پیگیری بشوند.
از هموطنان اگر کسی واقف است که دعاوی راسیستی را چگونه میتوان پیگیری کرد لطفا اطلاع دهید.
مرتس (آلمان) گفته:
اسرائیل کارهای کثیف را برای ما می کند.
همان کارهایی را که زلنسکی کرده است .
امپریایلسم اروپا
در بهترین حالت
به تظاهر و در حرف از فوندامنتالیسم یهود تحت سرکردگی لطانیابو «انتقاد» می کند
ولی
عملا
حتی در غزه حامی همه جانبه اسرائیل است.
عکس برداری لحظه به لحظه آسمانی توسط امپریالیسم از غزه و ایران صورت می گیرد
امپریالیسم فرانسه در رهگیری موشک های ایران در اسرائیل و در جاهای دیگر سنگ تمام می گذارد.
از عخبار هر روزه طوایل اروپایی حال آدم به هم می خورد.
ایران
به تنهایی و به هر نیت
تنها مدافع عینی منافع خلق فلسطین است
هدف ارتجاع امپریالیستی ـ صهیونیستی هژه مونیکی ـ ژئوپولیتیکی است
بمباران تأسیسات انرژتیکی ـ اتمی صلح آمیز ایران
شبیه پرتاب بمب اتمی به نازگازاکی و هیروشیماو ترساندن اتحاد شوروی ست
هدف زهر چشم گرفتن از ج. خ. چین است.
ایران اصلا برنامه بمب اتمی ندارد.
بهانه ای مشابه داشتن تسلیحات امحای همگانی و غیره توسط صدام بدبخت است.
سال ۱۹۸۰، نتانیابو: امریکا در اختیار ما است. ما کنگره را در اختیار داریم، ما سنا را در اختیار داریم و امریکا نمیتواند ما را به انجام کاری بکند. .
زرشک.
گلومان پاره شد که اینقدر به اینها اجازه رفت و آمد و جاسوسی ندهید.اما مسئولان کشور در همکاری با این کثافتها با هم رقابتی سرسختانه داشتند!!!
این آژانس مامور غیر رسمی م.و.س.ا.د است. با اردنگی بیرونشان کنید و از این ان. پی. تی لعنتی بیایید بیرون.
البته با توجه به حنایی که ظریف دست ایران گذاشت،باید زمان خروج را خوب بررسی کرد.
تجاوز نظامی امپریالیسم آمریکا به ایران
کارگران انقلابی متحد ایران، اول تیر ۱۴۰۴ - ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵
سحرگاه روز اول تیر ۱۴۰۴ به دستور ترامپ بمب افکنهای آمریکائی با بمبهای فوق سنگین مراکر هسته ای نطنز، فردو و اصفهان را بمباران کردند. روزهای پیش همین مراکز و دیگر مراکز نظامی، زیر ساختها و مناطق مسکونی در بسیاری از نقاط کشور توسط بمبها و موشکهای اسرائیلی و عوامل نفوذی آن رژیم مورد هدف قرار گرفته بودند. حملۀ نظامی مستقیم امپریالیسم آمریکا به ایران ادامۀ همکاری نزدیک دولت آمریکا و به قول خود ترامپ «هم تیمی آن دولت» نتانیاهو برای حمله به ایران بود. این حمله، نقطۀ عطفی در تشدید جنگ ارتجاعی ای است که هم اکنون ادامه دارد، جنگی که سایۀ سهمگین خود را بر کل منطقه می گستراند و می تواند به جنگهای بزرگتر و فراتر از منطقۀ خاورمیانه منجر شود. از نظر فنی و نظامی، این بمباران همچنین آزمایش «اَبَر بمبهای سنگر شکن» از سوی ماشین نظامی آمریکا به منظور کسب تجربه برای این نوع سلاح است (مانند تجربۀ بمباران هیروشیما و ناکازاکی در جریان جنگ دوم جهانی).
ماهیت این جنگ چیست؟
این جنگ، همان گونه که پیشتر نیز گفتهایم، ادامۀ سیاستهای توسعه طلبانه و برتری جویانۀ اسرائیل، سیاستهای ارتجاعی پان اسلامیستی رژیم جمهوری اسلامی و جزئی از تلاشهای امپریالیسم روبه زوال آمریکا برای حفظ و بازگرداندن هژمونی خود در سطح منطقه و جهان است. هر یک از این سه مؤلفه به تنهائی برای ارتجاعی بودن این جنگ (از هر سه طرف) کافی هستند. هرکس یا هر حزب و دستهای یکی از این عوامل و سیاستها را در ایجاد جنگ و شرایط جنگی نبیند، و تنها یک طرف را «عامل»، «مقصر» یا «مقصر اصلی» بداند، یا کور ذهنی و کوته بینی خود را به نمایش گذاشته یا مانند سلطنت طلبان به کارگزاری اسرائیل و آمریکا مشغول است و یا مدافع آشکار یا پنهان رژیم ارتجاعی و خونخوار جمهوری اسلامی است.
چگونه باید با این جنگ مبارزه کرد؟
مبارزه با این جنگ و جنگهای ارتجاعی، اشغالگرانه و تجاوزکارانۀ دیگر، تنها از راه مبارزه با علل و ریشههای آنها امکان پذیر است. علت مستقیم این جنگ، سیاست دولتهای درگیر یعنی اسرائیل، ایران و آمریکاست. خود این سیاستها صرفا ابزاری بر حفظ سلطۀ طبقات ارتجاعی این کشورها در سرزمین خود و توسعه طلبی آنها در حد توان سرمایه داران حاکم بر آنهاست. این جنگ، جنگ کارگران و زحمتکشان ایران، آمریکا یا اسرائیل نیست. جنگی است علیه منافع حیاتی کارگران این کشورها و کل پرولتاریای جهان. شوربختانه این واقعیت مانع از آن نشده که رژیمهای جنگ طلب با تکیه بر ناآگاهی مردم و از جمله کارگران توانستهاند خود کارگران و زحمتکشان را به جنگ با یکدیگر بکشانند.
این جنگ ما نیست، اما این بدان معنی نیست که باید نسبت به آن بی اعتنا باشیم. این جنگ برخلاف تبلیغات و وعده و وعیدهای سلطنت طلبان و سرمدارشان، پیام آور «آیندهای روشن» برای مردم ایران نیست، و برخلاف توهمات عدهای که خود را انقلابی دو آتشه می پندارند، نمی تواند راهگشای «سرنگونی رژیم به قدرت مردم» باشد. آنچه در فرهنگ انقلابی طبقۀ کارگر «شکست طلبی انقلابی» نامیده می شود، به معنی فراهم ساختن شرایط پیروزی یکی از طرفهای جنگ نیست. «شکست طلبی انقلابی» تنها می تواند به معنی تبدیل جنگ ارتجاعی (جنگ امپریالیستی) به جنگ انقلابی باشد و نه چیز دیگر. کافی است کسی اندکی آگاهی و ذرهای شرف داشته باشد تا بداند توصیۀ تسلیم رژیم به آمریکا و اسرائیل در زمینۀ قطع کامل غنی سازی (حتی برای مصارف صلح آمیز) و از بین بردن توان موشکی رژیم (توصیهای که برخی از مدعیان «حزب «کمونیست کارگری ایران» می کنند) تنها می تواند به معنی پیروزی طلبی برای آمریکا و اسرائیل باشد. شکست طلبی این گونه عناصر، «شکست طلبی انقلابی» نیست بلکه تکرار خواستهای ارتجاعی و توسعه طلبانۀ ترامپ و نتانیاهو است و آنها با عبارت پردازی انقلابی این کار را انجام می دهند. نیروی انقلابی نمی تواند طرفدار پیروزی یک طرف در جنگی ارتجاعی باشد.
اکنون برخلاف تصور عدهای توهم زده، شرایط انقلابی در ایران وجود ندارد و احتمال اینکه جنگ یا شرایط جنگی به تنهائی، یعنی در غیاب برآمد جنبش تودهای، بویژه نبود یا ضعف مبارزۀ سیاسی انقلابی طبقۀ کارگر، بتوانند شرایط انقلابی را در کوتاه مدت ایجاد کنند کم است. در هر حال تکرار خواستهای ترامپ و نتانیاهو تنها می تواند آب به آسیاب جمهوری اسلامی بریزد.
وظیفۀ نیروهای انقلابی، بویژه نیروهای کمونیست پیش از هر چیز ترویج آگاهی (از جمله توضیح ماهیت جنگ کنونی و سیاستهائی که منجر به آن شدهاند) و تلاش برای تشکل طبقۀ کارگر – هم تشکل برای مبارزات اقتصادی – اجتماعی و هم سازمان سیاسی طبقۀ کارگر یعنی حزب سیاسی انقلابی طبقۀ کارگر است.
زدند جام به جام فقیه ومست شدند
میان لشکر مستان قلم به دست شدند
ز نیم قرن عداوت که:«نصرنا بالرعب»
به نصرشان نگر اکنون که ورشکست شدند
وطن فروشی پنجاه ساله شان کم بود
نمکبه زخم زدند و وطنپرست شدند
کنون به لعنت تاریخ از آن گرفتارند
که خصم هرچه بر این خاک بود و هست شدند
م. سحر
۲۳/ژوئن ۲۰۲۵
پاریس
این طرز «تفکر»
همان طرز «تفکر» لطاینابو و شرکاء است.
این تنها باب الحوایج اساسی صهیونیسم است:
تنها ره رهایی
ترور هر مخالف بند تنبانی ـ کذایی.
ترور
اما
هرگز راه حل مسائل نبوده است و نمی تواند باشد.
ترور
مانع مهمی در راه حل مسائل است.
ترور
به توده ناراضی
تسکین عاطفی ـ خرکی ـ الکی می دهد
و
از تشکل در سازمان انقلابی و مبارزه برای رهایی رادیکال و ریشه ای باز می دارد.
ترور
به فاجعه ای تراژیک منجر می شود
و
جامعه را به جنگل و حتی به جهنم مبدل می سازد.
ما تماشاچیانی هستیم
که پُشتِ درهای بسته ماندهایم
دیر آمدیم
خیلی دیر ..
پس به ناچار
حدس می زنیم،
شرط می بندیم،
شک می کنیم ..
وَ آن سوتر
در صحنه
بازی به گونهیی دیگر در جریان است!
حسین-پناهی
این بدان معنی است که
ما غیر از توان تفکر
کم و کسری نداریم.
شعور ولی
قبل از اینکه علت باشد، معلول است.
برای اینکه شعور
مادرزادی نیست.
شعور
انعکاس وجود است.
بنابرین
ایراد
نه در شعور
بلکه در وجود است که شعور را تعیین می کند:
دیالک تیک وجود و شعور
عالی ترین دیالک تیک هستی است.
طرز تفکر (شعور)
در کاخ (وجود)
با
طرز تفکر (شعور)
در کوخ (وجود)
تفاوت و حتی تضاد دارد.
لنین وسواس در زمینه مفاهیم را توصیه کرده است.
تحریف مفاهیم مثلا چایگزنیی قهر با خشونت یکی از کسب و کارهای اجامر امپریالیستی است
سران و سیاستمداران جمهوری اسلامی را نباید با سران داعش و االقاعده و غیره
یکسان شمرد.
سران و سیاستمداران جمهوری اسلامی
می آموزند و رشد می کنند.
در همین درگیری ۱۲ روزه
پختگی سیاسی ـ رفتاری و رشد فکری ستایش انگیز سران و سیاستمداران جمهوری اسلامی
اشکار شد.
مثلا
واکنش سمبولیکی به حمله ترامپ به مراکز انرژی اتمی ایران
حمله به پایگاه در قطر و نه در عربستان و کویت و غیره
خبر دادن پیشاپیش یه قطر و غیره
پزشکیان و عراقچی
چه کم از سیاستمداران امپریایسیتی دارند؟
سیدعلی و یاران
چه کم از ترامپ و بایدن و غیره دارند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر