۱۴۰۴ تیر ۴, چهارشنبه

درنگی در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «ای واژه خجسته آزادی» (۱۱)

  

  سیاوش کسرایی
  
درنگی
از
شین میم شین
 
ای نازینن من ، گل صحرایی
 ای آتشین شقایق پر پر
 ای پانزده پر متبرک خونین
بر بادرفته از سر این ساقه جوان 

 
مفاهیم این بند شعر قابل تأمل اند:
 
نازنین 
گل صحرایی
شقایق آتشین پر پر 
(پر پر شده، متلاشی شده و یا پر پر، حاوی گلبرگ های بیشمار)
پانزده پر متبرک خونین
بر باد رفته از سر این ساقه جوان
 
۱
پانزده پر متبرک خونین
بر باد رفته از سر این ساقه جوان
 
سیاوش 
در این مفهوم طولانی
شهدای پانزدگانه سیاهکل
را
به پانزده گلبرگ تشبیه می کند که باد از سر نهال جنبش فدایی با خود برده است و به اقصا نقاط دشت پراکنده است.

 سازمان چریک‌های فدایی خلق 

از سه گرایش عمده و متفاوت زیر تشکیل یافته بود:

۱

«احمدزاده - پویان»

که

به مبارزه مسلحانه شهری اعتقاد داشت

۲

«جزنی» 

که

به کار فرهنگی متمایل بود.

۳

 «ضیاظریفی و رفقایش»  

 که

 به مبارزه در روستا و کوهستان تمایل داشت.


  تا پیش از سال ۱۳۴۹، چریک‌های فدایی در قالب سازمان اعلام موجودیت نکرده بودند و می‌خواستند با یک حرکت انقلابی اعلام حضور سیاسی کنند و موجودیت خود را اعلام کنند.

واقعه سیاهکل، رویدادی بود در جهت این استراتژی اما در واقع تراژدی‌ای بود ناشی از یک خطای محاسباتی. 

حمله به پاسگاه سیاهکل منجر به مداخله مردم بومی شد. متعاقب آن نیروی نظامی شاه کل منطقه را پوشش داد و نتیجتاً کار با دستگیری و قتل و اعدام ختم شد. 

چریک‌ها گمان می‌کردند همان‌طور که کاسترو با جمعی اندک از رفقایش به کوه‌های سیرا ماسترا حمله‌ور شد، 

دهقان‌ها را بسیج کرد و رژیم باتیستا را برانداخت، 

می‌توانند دست‌کم با تبلیغ مسلحانه، اذهان جوانان را به خود جلب کنند.

 
سیاوش
 
گفتم:

 «نمی کشند کسی را»

 
گفتم: 

«به جوخه های آتش
 دیگر نمی برند کسی را.»

 
 گفتم:

 «کبود رنگ شهیدان عاشق است.»

سیاوش 
در این بند شعر
به بندی از شعر قبلی اش اشاره می کند:

بگو به دوست،

 اگر حال ما بپرسد دوست:

«نمی کشند کسی را، نمی زنند به دار

دگر به جوخه آتش، نمی دهند طعام

نمی زنند کسی را به سینه، غنچه خون

شهید در وطن ما کبود می میرد.»

 
سیاوش
 
غافل من، ای رفیق
 دور از نگاه غمزده تان، هرزه گوی من
به پگاه می برند
 بی نام می کشند
خاموش می کنند صدای سرود و تیر

این رنگ بازها
 نیرنگ سارها
گلهای سرخ روی سراسیمه رسته را
 در پرده می کشند به رخساره کبود

 
بر جا به کام ما
گل واژه ه ای به سرخی آتش، به طعم دود
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر