دومه نیکو لوسوردو
( ۱۹۴۱ ـ ۲۰۱۸ )
دیالک تیک انقلاب
(مقایسه روسیه با چین)
پروفسور دکتر دومه نیکو لوسوردو
برگردان
شین میم شین
۱۷
· مائو حتی در سال ۱۹۴۰ می نویسد:
· «خصلت اجتماعی انقلاب در مرحله و یا فاز اول، ضد استعماری (و یا ضد نیمه مستعمراتی) یعنی اصولا بورژوا ـ دموکراتیک است و لذا خواست عینی آن، هموار کردن راه برای توسعه سرمایه داری است و از این رو ست که برای رسیدن به سوسیالیسم راه درازی در پیش خواهد بود.»
· (مائو «آثار منتحب»، ۱۹۷۸ـ ۱۹۶۸، جلد ۲، ص ۴۰۱)
۱۸
· ۱۶ سال بعد مائو اعلام می کند که علیرغم به قدرت رسیدن کمونیستها، چین در وهله اول، کماکان یک کشور در حال توسعه است:
الف
· «ما باید به مسئولین و همه مردم کشور حالی کنیم که چین یک کشور پهناور سوسیالیستی و در عین حال یک کشور عقب مانده و فقیر است.
ب
· این تضادی بزرگ است.
پ
· برای اینکه کشور ما ثروتمند و نیرومند باشد، به چندین دهه کار و پیکار سرسختانه و پیگیرانه نیاز داریم.»
· (مائو «آثار منتحب»، ۱۹۷۸ـ ۱۹۶۸، جلد ۵، ص ۴۷۴)
۱۹
· به نظر او تضاد اصلی جامعه در این زمان عبارت نیست از تضاد میان بورژوازی و پرولتاریا (آنسان که او در سالهای انقلاب فرهنگی اعلام کرد)، بلکه عمدتا عبارت است از تضاد میان سوسیالیسم و واپس ماندگی.
۲۰
· اگر کار از این قرار است، پس چه برخوردی باید با بورژوازی داشت؟
۲۱
· «اینکه سیاست ما ظاهرا در شهرها راستگرا به نظر می رسد، بدین طریق قابل توضیح است که ما خود را موظف می دانیم، که سرمایه دارها را مورد حمایت قرار دهیم و برای آنها به مدت هفت سال نرخ بهره ثابتی تعیین کنیم.
۲۲
· پاسخ به این پرسش را که بعد از هفت سال چه کار خواهیم کرد، هفت سال بعد خواهیم داد.
۲۳
· بهتر خواهد بود که همین سیاست را بعدها نیز ادامه دهیم، یعنی کماکان نرخ بهره (ربح) ثابتی برای آنها تعیین کنیم.
۲۴
· ما با این مبلغ ناچیز این طبقه را می خریم.
۲۵
· به عبارت دیگر، ما بدین وسیله سرمایه سیاسی آنها را غصب می کنیم و آنها را به سکوت وامی داریم.
۲۶
· ما باید همچنان بقیه سرمایه سیاسی آنها را از دست شان بگیریم تا روزی که دیگر چیزی از آن برای شان باقی نماند.
۲۵
· از این رو نمی توان ادعا کرد که ما در شهرها سیاست راستگرا در پیش گرفته ایم.»
· (مائو «آثار منتحب»، ۱۹۷۸ـ ۱۹۶۸، جلد ۵، ص ۴۷۳)
۲۶
· بنابرین باید میان سلب مالکیت سیاسی و سلب ماتکیت اقتصادی بورژوازی تفاوت قائل شد.
۲۷
· تنها سلب مالکیت سیاسی است، که باید سرسختانه اجرا شود.
· وگرنه سلب مالکیت اقتصادی (به شرط اینکه از حد معینی بالاتر نرود) می تواند پیشرفت اقتصادی کشور، تمامیت ارضی و رستاخیز ملی را به خطر اندازد و وفاداری به قرارداد اجتماعی را که به برکت آن کمونیستها به قدرت رسیده اند، مخدوش سازد.
۲۸
· مائو در سال ۱۹۵۸ نظر خود را برای سفیر شوروی که به حق دچار تردید شده بود، چنین بازگو می کند:
· «درست است که در چین هنوز سرمایه دار وجود دارد، ولی عوضش حزب کمونیست سر کار است!»
· (مائو «دیپلوماسی»، ۱۹۷۸ـ ۱۹۹۸، ص ۲۵۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر