۱۴۰۴ تیر ۳, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۴۸)

  

 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

«بلی»،

گفت:

«سالار و فرماندهم

ولی عزت ام هست، تا در ده ام»

معنی تحت اللفظی:

کداخدا گفت:

«تفاوت من با پادشاه

در

 نسبیت (نسبی بودن) اوتوریته (اقتدار، مقام، سالاریت و فرماندهیت) است.

من فقط در روستا، اوتوریته ام و نه در همه جا.»

 

اینکه کدخدا انسانی ست، با نمود و بود (ظاهر و ذات) خاص خود، با ساختار و فونکسیون اجتماعی خاص خود، با تجارب، دانش، احساسات، عواطف، مسئولیت و شخصیت خاص خود

 برای سعدی ارزش و اهمیتی ندارد.

 

به نظر او انسانها فقط و فقط در هیرارشی و سلسله مراتب فئودالی می توانند معنی و اعتبار کسب کنند

و

 نه فی نفسه،

نه در خارج از این سلسله مراتب.

 

این معیار ارزشی سعدی، هنوز هم در جامعه او و جهان طبقاتی صادق است.

از این رو ست که انسانها برای نشان دادن ارزشمندی خویش به چیزی و یا کسی در خارج از خویشتن خویش اشاره می کنند.

بدین طریق دوستی های کشکی برای خودنمائی و ارزشمند نمائی تشکیل می یابند،

طرفداری و یا مخالفت های سیاسی و اجتماعی شکل می گیرند،

سرمایه و املاک و مسافرت به کشورهای دیگر

 به رخ یکدیگر کشیده می شود و الی آخر.

 

آنچه که فراموش می شود، انسان «درخود» (فی نفسه) است،

که

 با شناخت خویشتن خویش،

با درک ماهیت انسانی و طبقاتی خویش،

با کشف جایگاه اجتماعی و منافع طبقاتی خویش

به انسانی «برای خود» مبدل می شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر