درنگی
در
از
شین میم شین
هنر از دیدگاه مارکسیستی
مهرداد پرولتاریا
هنر بهعنوان ابزار مبارزه
در نگاه مارکسیستی، هنر باید نقش فعال در تغییر اجتماعی ایفا کند.
هنرمند
باید در کنار مردم بایستد، ظلم را نشان دهد و الهامبخش مبارزه برای رهایی
باشد.
به تحلیل این دعاوی مهرداد پرولتاریا ادامه می دهیم:
۱
هنر بهعنوان ابزار مبارزه
تبدیل هنر به ابزار
را
در مارکسیسم من در اوردی مهرداد پرولتاریا
می توان فرم نوینی از اینسترومنتالیسم (ابزارگرایی) محسوب داشت.
اینسترومنتالیسم (ابزارگرایی)
واربانت امریکایی پراگماتیسم است که یکی از مکاتب مخرب مهم در فلسفه امپریالیستی است.
اینسترومنتالیسم
(ابزارگرایی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11316
پایان
پراگماتیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/5340
پایان
پراگماتیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11561
پایان
این نوع از اینسترومنتالیسم (ابزارگرایی)
به معنی سلب هنریت از هنر خواهد بود.
بدین طریق
آثار فرمایشی ـ کلیشه ای ـ توخالی
به مثابه آثار هنری جازده خواهند شد.
یعنی
با تشکیل جامعه بی طبقه و پایان مبارزه طبقاتی، فاتحه ای هم بر هنر به مثابه ابزار مبارزه خوانده خواهد شد.
یعنی
بشریت به لحاظ استه تیکی، اروتیکی و هنری ـ معرفتی دچار پاوپریسم (فقر مطلق، بی همه چیزی) خواهد شد.
۲
در نگاه مارکسیستی، هنر باید نقش فعال در تغییر اجتماعی ایفا کند.
معلوم نیست که منظور مهرداد پرولتاریا از مارکسیسم چیست.
در مارکسیسم کذایی مهرداد پرولتاریا
هنر
به ارگان حزبی و دولتی مبدل می شود و هنرمند به مأمور حزبی و دولتی.
یعنی
خودپویی آثار هنری و خودمختاری هنرمند از بین می رود.
یعنی
آثار هنری به چیزهایی فرمایشی ـ کلیشه ای مصنوعی و قلابی و تصنعی و تقلبی و مصلحتی و پراگماتیستی تبدیل خواهند شد.
یعنی
زباله خواهند شد
و
هنرمندان به طوطی وشان روبات واره.
۳
هنرمند
باید در کنار مردم بایستد، ظلم را نشان دهد و الهامبخش مبارزه برای رهایی
باشد.
در نگاه مارکسیستی کذایی مهرداد،
هنرمند
نه آدم با فردیت و هویت و ماهیت و شخصیت و تعلقات ملی، صنفی و قشری و طبقاتی خاص خود،
بلکه مجسمه و مهره بی همه چیزی است که در کنار مردم ایستاده و به عوض اشاعه شعور هنری و انعکاس استه تیکی ـ هنری جامعه و توده،
شعار های انتزاعی بر له عدالت انتزاعی و علیه ظلم انتزاعی می دهد و شق القمر می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر