مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
مقایسهء آئین بهائی با مکتب مارکسیزم:
۱
هر دو
جامعه را واحدی پیوسته و ارگانیک (زنده) میشمارند
ما هنوز بهائیسم را نمی شناسیم.
برای این کار باید «قرآن» بهائیسم تجزیه و تحلیل شود.
برای درک و توضیح جامعه
باید با مفاهیم ماتریالیسم تاریخی آشنایی عمیق و اصیلی داشت.
حتی رهبران حزب توده
که
یکی از بهترین احزاب کمونیستی در مقیاس جهانی بوده،
از مفاهیم ماتریالیسم تاریخی واقعا و عملا خبر نداشته اند
و
به همین دلیل مرتکب خطاها و خریت های بزرگ شده اند.
ولی بر خلاف ادعای مؤلف
باید گفت که مارکسیسم جامعه را نه ارگانیسم (اندام)، بلکه طبیعت ثانی (طبیعت روحمند) می داند.
مارکسیسم
جامعه
را
یکی از سه فرم مهم «حرکت ماده» می داند:
کل هستی
جامعه
تفکر.
مراجعه کنید
به
فرم های حرکت ماده.
جامعه
جامعه
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12373
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12379
پایان
شناخت
شناخت
(معرفت)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11286
تئوری شناخت.
تئوری شناخت
(نظریه معرفتی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11337
مارکسیسم
به همین دلیل
به تدوین فلسفه ای برای هر کدام از این سه عرصه مبادرت ورزیده است
که
کلی ترین و عام ترین و ماهوی ترین قوانین و قانونمندی های آن سه عرصه
را
تماتیزه می کنند.
(موضوعیت می بخشند):
۱
ماتریالیسم دیالک تیکی
که
کلی ترین و عام ترین و ماهوی ترین قوانین و قانونمندی های کل هستی
را
کشف و اثبات و تدوین کرده است و به عنوان چراغ رهنما عرضه کرده است.
۲
ماتریالیسم تاریخی
که
کلی ترین و عام ترین و ماهوی ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری
را
(هر جامعه بشری را)
کشف و اثبات و تدوین کرده است و به عنوان چراغ رهنما عرضه کرده است.
۳
تئوری شناخت مارکسیستی
که
کلی ترین و عام ترین و ماهوی ترین قوانین و قانونمندی های عرصه شناخت
را
کشف و اثبات و تدوین کرده است و به عنوان چراغ رهنما عرضه کرده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر