۱۳۹۷ خرداد ۱۳, یکشنبه

تجاوز و تخریب به عوض تعلیم و تربیت (۳)

 
تأملی
 از 
میم حجری 
 
۱
اوتوریته در طبیعت 
(در عالم نباتات و جانوران)
بیانگر سازمانیابی عینی چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های طبیعی است.

۲
 
بیانگر ماتروشکای طبیعی است.

۳
بیانگر هیرارشی (ساختار و سازمان سلسله مراتبی) در طبیعت است

۴
بیانگر انتظام عینی طبیعت است.

۵
ماده از ذره تا کهکشان
مبتنی بر قوانین و قانونمندی های عینی است.
 
مبتنی بر جبر و یا ضرورت عینی است.

۶
حتی در عرصه ذرات خرتوخر و آنارشی حاکم نیست.

۷
مثلا تعداد پروتون های هسته هر اتم با تعداد الکترون های پوسته آن اتم
 یکسان است.
به محض تغییر این تساوی
اتم سلب اتمیت می شود.

۸
اگر یک ذره را برگیری از جای
خلل یابد همه هستی سراپای
شیخ شبستر

۹
مفهوم بیولوژیکی داروین موسوم به انتخاب طبیعی
در پرتو جبر عینی و اوتوریته طبیعی قابل درک و توضیح است.

۱۰
بدین طریق کسی به عنوان پدر خانواده 
(و متقابلا مادر خانواده)
انتخاب می شود
که
به لحاظ جسمی تندرست و نیرومند و مطلوب باشد
تا تولید مثل و حفظ و توسعه نوع به بهترین وجهی صورت گیرد.

۱۱
زنان در عالم نباتات و جانوران
محشرند.

۱۲
صف می کشند و تماشا می کنند 
تا مردان برای اثبات لیاقت اوتوریته ای خود
همدیگر را خونین و مالین کنند.

۱۳
تازه پس از آنهم می توانند
اوتوریته اش را به رسمیت نشناسند و با مغلوب همبستر شوند.

۱۴
پرنده های مادر
پدران 
را
گاهی به تکرار چندین باره آشیانه سازی مجبور می سازند 
تا لیاقت معماری و استه تیکی خود را اثبات کنند 
و 
ضمنا 
مستحکم ترین، مصون ترین و زیبا ترین آشیانه 
را
برای تولید مثل فراهم آورند. 

۱۵
پرنده های مادر
هر لانه ای 
را
که به نظرشان ایدئال نباشد
درجا خراب می کنند 
تا 
 پرنده های پدران
از نو بسازند و به طرز بهتری بسازند.
اوتوریته در جامعه بشری
 
۱
اوتوریته
با توسعه و تکامل بشری
 از طبیعت اول به طبیعت دوم (جامعه) منتقل شده است.

می توان گفت که ما در جامعه بشری با دیالک تیکی از اوتوریته طبیعی و اوتوریته جامعه ای سر و کار داریم و سر و کار خواهیم داشت:

این بدان معنی است 
که
اوتوریته 
خصلت دیالک تیکی خود را تا ابد حفظ خواهد کرد.
 
۲
 
اما
با توسعه و تکامل جامعه بشری
یعنی با گذار از پله های فرماسیونی ـ اقتصادی نازل به عالی
 این ترازوی دیالک تیکی
به نفع کفه اوتوریته جامعه ای 
سنگین تر شده و می شود و خواهد شد.
 
این ضمنا بدان معنی است
 که
  ترازوی دیالک تیکی اوتوریته 
به نفع کفه اختیار و آگاهی و راسیونالیته و به زیان کفه جبر و خودپویی و ایراسیونالیته
 سنگین تر شده و می شود و خواهد شد.

این نکته اساسی مهمی است.

اما قبل از تداوم بخشیدن به بحث
باید 
به انواع متفاوت و حتی متضاد اوتوریته در جامعه بشری
اشاره کرد.

۳
برای درک و توضیح تفاوت و تضاد ماهوی انواع مختلف اوتوریته در جامعه بشری
  به خود جامعه نظر می افکنیم:

الف
اوتوریته عاری از استثمار
 
۱
اوتوریته مادر و پدر بر فرزند
اوتوریته ای عاری از استثمار است.

۲
اوتوریته ای مبتنی بر عشق اصیل و بی غل و غش است.

۳
اوتوریته  ای مبتنی بر دهش و داد است و بیگانه با بهره کشی و ستد است.

۴
اوتوریته اوتوریته ای دیالک تیکی است:
دیالک تیکی از اوتوریته طبیعی و اوتوریته جامعه ای
اوتوری
(ناتورال  و سوسیال)
است.
 
۵
در «خانواده» های جانوران 
نیز همین اوتوریته مادر و پدر بر فرزند (توله و جوجه و غیره) وجود دارد.
 
۶
مادر و پدر در عالم نباتات و جانوران برای دفاع از حیات فرزندان خود 
چه بسا
از روی جسد خود می گذرند.
 
به اردک معمولا مظلوم و بی آزار  
که 
جوجه هایش را به برکه می برد، 
نمی توان نزدیک شد و مورد حمله خشم آمیز قرار نگرفت.
 
۷
اوتوریتهاوتوریته     
.۰    
 
اوتوریته مادر و پدر
اما
اوتوریته ای تمامعیار
  است.
 
۸
این همان اوتوریته ای است که فرزند را به زور به کودکستان، دبستان، دبیرستان و دانشگاه، کارخانه و مزرعه و مرتع می فرستد.
 
در مزرعه زیر آفتاب سوزان به کار وامی دارد تا فوت و فن کشت و زرع بیاموزد.
 
به انجام تکالیف درسی مجبور می سازد تا علم و هنر بیاموزد.
 
از خانه بیرون می راند تا کار کند، تشکیل خانواده دهد و روی پای خود بایستد.
 
۹
همین کار را نباتات و جانوران هم با «فرزندان» خود می کنند.
 
ب
اوتوریته مبتنی بر استثمار
 
۱
اوتوریته ارباب بنده دار و فئودال و بورژوا
در خانه و کارخانه و مرتع و مزرعه و باغ و شرکت و غیره
بر خلاف اوتوریته مادر و پدر 
عاری از سود شخصی و بهره کشی نیست.
 
۲ اواوتوریاوتوریتهتهتوریته
اوتوریته
دیالک تیک اوتوریته 
در این جور موارد 
به شکل دیالک تیک حاکم و محکوم، ستمگر و ستمکش، زبردست و زیردست
بسط و تعمیم می یابد.
 
۳
اوتوریته های متنوع بیشمار در جامعه بشری  
باید از این نقطه نظر بررسی شوند.

۴
اوتوریته مربی بر مربا
معلم بر شاگرد
مجتهد بر طلبه
استادکار بر کارآموز
کارفرما بر کارگر
بانو بر کنیز
ارباب بر نوکر
رئیس بر مرئوس
و
الی اخر
فرم های بسط و تعمیمی از دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت اند.

مسئله درست در همین جا ست:
اوتوریته 
در این صورت
سوبژکتیویته کسب می کند و زیردست او اوبژکتیویته.

۵
به عنوان مثال
معلم به صورت اوتوریته قدر قدرتی در می آید که چه بسا با ترکه ای و یا شلاقی در دست
وارد کلاس درس می شود 
و
وحشت برمی انگیزد.

۶
کلاس درس در این صورت
به شکنجه گاه استحاله می یابد و معلم به شکنجه گر.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر