۱۳۹۷ تیر ۱, جمعه

تأملی در تصورات احسان طبری (۷)


احسان طبری

«جستارهایی از تاریخ»
(صفحه ۱۱۰ ـ  ۱۱۱)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
با سپاس 
از 
فرهاد 
 
بدون شک
 در 
سپاه میلیونی مولدان معنوی
(مهندسان، کارکنان علمی، نویسندگان، شاعران، هنرپیشه ها، کارگردان ها و... ) 
 زمرۀ ممتازی وجود دارد
 که
 با سرمایه داران هم ردیف، هم سهم و هم مایه اند، 
ولی اکثریت مطلق از جهت مزدبگیر بودن و شرکت بلاواسطه در تولید و خدمات، «پرولتاریزه » شده اند.
 
چه بسا که زندگی بعضی از اینها نه تنها از کارگر و کشاورز عادی بهتر نیست، 
بلکه در مواردی بدتر هم است.
 
و این نشان می دهد که نه تنها جامعه پرولتارزدایی نشده،
بلکه پرولتاریزه تر هم شده است.
 
به این خیل انبوه که بیش از۹۵ درصد تحصیلکردگان جامعه اند 
باید دانشجویان، دانش آموزان و کارآ موزان را هم افزود.
 
پایان
 
مولدین معنوی (روشنفکران) جامعه کیانند؟
 
۱
روحانیان
 
۲
سیاستمداران
 
۳
اساتید دانشگاه ها
 
۴
پزشکان
 
۵
وکلا
 
۶
  علما
 
۷
فلاسفه
 
۸
معلمین
 
۹
مربیان
 
۱۰
هنرمندان 
 
۱۱
وعاظ
 
۱۲
شیادان
 
۱۳
فال بینان
 
۱۴
قران خوانان
 
۱۵
مرثیه خوانان
 
و غیره
 
ما برای کسب یقین علمی و تجربی،
لایه های متنوع قشر روشنفکریت (مولدین معنوی کذایی به قول طبری) 
را
مورد بررسی مستقل و تاریخی ـ مشخص قرار می دهیم:
 
۱
روحانیت
 
روحانیت 
اعم از زرتشتی، اسلامی، مسیحی، یهودی، بودایی و غیره
و
اعم از رسمی و غیر رسمی
(با عبا و بی عبا، با عمامه و بی عمامه)
یکی از قدیمی ترین لایه های قشر روشنفکریت هر جامعه است.
 
روحانیت
سوبژکت انقلابی گذار از فرماسیون اقتصادی اشتراکی آغازین 
به
 فرماسیون اقتصادی برده داری (و فئودالی) بوده است.
 
روحانیت در هر دو فرماسیون اقتصادی برده داری و فئودالی
  در هیئت اشرافیت برده دار و فئودال و روحانی
بخش ارگانیک طبقه حاکمه 
بوده است.
 
درست به همین دلیل
روحانیت 
را
به مثابه یکی از مهم ترین عناصر مولدین معنوی  
باید از لیست عناصر پرولتریزه شونده
به قول طبری
خط زد.
 
۲
روحانیت
 
 روحانیت علاوه بر تعلق به طبقه حاکمه برده دار و فئودال (و امروزه بورژوا)
ایده ئولوگ فرماسیون های اقتصادی برده داری و فئودالی  
بوده است.
 
این بدان معنی است
که
روحانیت به مثابه لایه ای از روشنفکریت
هم 
عنصری زیربنایی ـ اقتصادی
 است
و
هم
عنصری روبنایی ـ ایده ئولوژیکی.
 
به همین دلیل
ادعای طبری مبنی بر پرولتریزاسیون مولدین معنوی
در مورد روحانیت فاقد اعتبار علمی است.
 
حتی
 اگر روحانیت از زیربنای اقتصادی جامعه  بیرون انداخته شود.
 
حتی
 اگر بساط نهادهای مذهبی از روبنای ایده ئولوژیکی جامعه برچیده شود.
 
حتی
اگر روحانیان به درجه لومپن پرولتاریا (گدایان) تنزل یابند.
 
چرا و به چه دلیل
ما به این نتیجه می رسیم؟
 
۳
روحانیت
 
دلیل این جانسختی و کنه وارگی روحانیت
مذهب 
است
که 
روحانیت مبلغ آن است.
 
 
برتولت برشت
 در اثری ژرف به نام «رمان توئی»
روحانیت 
را
معمار روح جامعه 
نامیده است.
 
مراجعه کنید
به
رمان توئی
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
به قول درست عیسی مسیح
آدم ها فقط به نان زنده نیستند،
بلکه به جان (روح، ایده ئولوژی) هم محتاجند.
 
اعضای جامعه بشری
به 
دیالک تیک نان و جان 
وابسته اند.
 
فرق و تفاوت و تضاد انسان با حیوان همین است.
 
مذهب 
به مثابه روح جامعه بی روح
زمانی می تواند زاید شود،
جامعه روحمند 
گردد.
 
یعنی از روح کاذب و وارونه به نام مذهب
بی نیاز گردد.
 
این اما چگونه امکان پذیر است؟
 
۴
روحانیت
 
 برای روحمند گشتن جامعه 
(برای بی نیاز گشتن جامعه از روح وارونه و پا درهوا (مذهب))
باید
دیالک تیک نان و جان
(دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژی)
تحول بنیادی یابد.
 
یعنی
مالکیت خصوصی بر مهم ترین وسایل تولید
با 
مالکیت کلکتیو بر آنها جایگزین شود.

یعنی
جامعه طبقاتی مبتنی بر استثمار و سرکوب و ستم
با 
جامعه بی طبقه عاری از استثمار و سرکوب و ستم
جایگزین شود.

یعنی
وجود جامعه
باید
تحول ماهوی یابد.

وجود جامعه
 که 
تعیین کننده روح (شعور) جامعه است.
 
 این
ولی 
در روندی دیالک تیکی می تواند صورت گیرد:

برای اینکه بدون روح و یا شعور انقلابی جامعه
وجود جامعه
تحول نمی یابد.

ما
با
دیالک تیک وجود و شعور
سر و کار درایم

اگرچه نقش تعیین کننده در این دیالک تیک
از آن وجود است.

این بدان معنی است
که
روشنگری 
صرفنظرناپذیر می ماند.

بی بدیل می ماند.

بی چون و چرا می ماند.

روشنگری
اما
دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از جامعه و همنوع است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر