۱۳۹۷ تیر ۶, چهارشنبه

تأملی در تصورات احسان طبری (۱۰)


احسان طبری

«جستارهایی از تاریخ»
(صفحه ۱۱۰ ـ  ۱۱۱)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
با سپاس 
از 
فرهاد 
 
۱
سیاستمداران
به مثابه لایه ای از قشر روشنفکریت
 
سیاستمداران
هم
بسان دیگر لایه های قشر روشنفکریت
تعلقات طبقاتی مختلف، متفاوت و متضاد دارند.
 
اقلیتی از سیاستمداران
نه، نماینده طبقه حاکمه، بلکه نماینده توده بوده اند.
 
در مراحل بحرانی هر فرماسیون اقتصادی جامعه بشری،
اقلیتی از لایه سیاستمداران
از سنگر طبقاتی خود کنده می شوند و به سنگر توده می خزند.
 
بعد
در رأس جنبش های توده ای قرار می گیرند و توده را رهبری می کنند.
 
 
۲
سیاستمداران
به مثابه لایه ای از قشر روشنفکریت
 
خرافه ظهور منجی موعود 
مبتنی بر این پدیده نادر و استثنائی است:
 
توده های برده و رعیت و پرولتر
خود
قادر به پرورش سیاستمداران خاص خود نبوده اند.
 
به همین دلیل منتظر ظهور منجی موعود بوده
اند:
 
منجی موعود
(سیاستمدار توده ای)
عنصری بیگانه با توده است.
 
منجی موعود
(سیاستمدار توده ای) 
از خارج می آید، در رأس جنبش های توده ای قرار می گیرد
 و 
توده را رهبری می کند تا جامعه از بحران برون درآید.
 
هم 
گذار از فرماسیون اقتصادی اشتراکی آغازین به فرماسیون اقتصادی برده داری
(مثلا تحت رهبری حضرت محمد)
هم
گذار از  فرماسیون اقتصادی برده داری به فئودالی
هم
گذار از فرماسیون اقتصادی فئودالی به سرمایه داری
(مثلا تحت رهبری روبسپیر) 
و
هم
گذار از  فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به سوسیالیسم
(مثلا تحت رهبری لنین و مائو و هوشی مین و فیدل و غیره) 
چنین بوده اند.
  
درد و دریغ بزرگ هم همین جا ست:
 
۳
سیاستمداران
به مثابه لایه ای از قشر روشنفکریت
 
خاستگاه طبقاتی غیر توده ای سیاستمداران توده ای
یکی از بدبختی های جبری مهم بشریت بوده است.
 
این مسئله باید مورد بررسی سوسیولوژیکی مشخص قرار گیرد 
و 
راه حلی 
برای آن پیدا شود.
 
توده بزرگ ترین کشور جهان
با
پرولتاریای رزمنده
در طول عمر ۷۰ ساله اش
از
پرورش سیاستمداران اصیل توده ای عاجز ماند.
 
در نتیجه
 خاستگاه طبقاتی سیاستمداران شوروی کار خود را کرد 
و
 زهر خود را ریخت.
 
اکنون
می توان دریافت 
که 
چرا 
مارکس
از مناره بلند رهایش نهایی
آوف هبونگ (نفی انقلابی)  خرد کل اندیش (فلسفه)
را
یعنی
بدر کشیدن خرد کل اندیش (فلسفه)  از انحصار اقلیت اعضای جامعه
را
جار کشیده است
و
 مصرانه 
خواهان توده ای گشتن خرد کل اندیش (فلسفه) بوده است.
 
اکنون
می توان دریافت 
که 
چرا
مارکس
آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم 
را
به 
پرولتاریا
(حتی بر خلاف میل پرولتاریا)
اکیدا توصیه کرده است.
 
اکنون
می توان دریافت 
که 
چرا 
برتولت برشت
(جانشین خلف مارکس)
به 
پرولتاریا توصیه می کند:
بیاموز
برای اینکه فردا باید رهبری را به دست گیری:
 
در ستایش آموختن

بکوش، 
ساده ترین چیزها را حتی بیاموز  
 
برای تو
که 
  اکنون
در رسیده، زمانت، 
هرگز
دیر نیست.

از آموزش الفبای هر چیز شروع کن.

این
چه بسا
 ناچیز می نماید.

تو
اما
  دلسرد مشو 
بیاموز
و
بکوش.

تو
باید
 امروز
همه چیز را بیاموزی
چون فردا باید رهبری را به دست گیری.

*****

ای که در تبعیدی،  
بیاموز

ای که در زندانی، 
 بیاموز

ای که در مطبخی و خانه نشینی،‌ 
 بیاموز

 ای که سن و سالت فزونتر از شصت است،
بیاموز
 
ای که بی پناه و بی سرپناه گشته ای، 
مدرسه‌ ای پیدا کن

ای که می لرزی از سرما،
عقلت را به کار انداز

ای که می نالی از گرسنگی 
 به کتاب روی آور،
که کتاب
جنگ افزار است.

چون فردا باید رهبری را به دست گیری.

*****
 
هرگز از پرسیدن، 
بیم مدار 

  تسلیم مشو، 
هر چیزی را مپذیر

خود 
برای سؤالات خود
جواب پیدا کن

چیزی را که به همت خود نمی دانی،
اصولا
نمی دانی.
 
حساب و کتاب بیاموز
تو
فردا
به حساب جامعه خواهی رسید.
 
 بر هر رقمی انگشت بگذار
و
 بپرس:
«این از کجا آمده است؟
پول چه چیزی است؟
چرا اینقدر است؟»

چون فردا باید رهبری را به دست گیری.

پایان
ویرایش 
از تارنمای دایرة المعارف روشنگری 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر