جمعبندی
از
مسعود بهبودی
این مطلب آریان پور باید تحلیل شود.
۱
ایده آلیسم عقلی , ایده آلیسم دینی , ایده آلیسم اخلاقی
وجود ندارد.
۲
ما با دو نوع ایدئالیسم سر و کار داشته ایم:
الف
ایدئالیسم ذهنی
به نمایندگی اسقف برکلی
ب
ایدئالیسم عینی به نمایندگی هگل و غیره
۳
ایدئالیسم در ادبیات بورژوایی
به معنی آرمانگرایی به کار می رود.
۴
این تعریف تحت اللفظی از واژه ایدئالیسم است و ربطی به جهان بینی ندارد.
۵
جهان بینی دو نوع بیشتر نیست:
الف
جهان بینی ایدئالیستی
که روح را مقدم بر ماده می داند.
ب
جهان بینی ماتریالیستی
که ماده را مقدم بر روح می داند.
۶
اشپنگلر از لاشخورهای فاشیسم (نازیسم) بوده است.
اوسوالد اشپنگلر
(۱۸۸۰ ـ ۱۹۳۶)
فیلسوف تاریخ، مورخ فرهنگ و نویسنده ارتجاعی آلمان
از تدارک بینندگان معنوی ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف «اضمحلال غرب» و آثار دیگر
توینبی و بورکناو تحت تأثیر او قرار داشته اند.
اندکی اندر باب دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
۱
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک حاکمیت طبقاتی و حکومت طبقاتی است
۲
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی است.
۳
رؤسای جماهیر جهان
مأمورند.
نه کمتر و نه بیشتر.
۴
مأمور طبقه حاکمه اند.
۵
سیر تاریخی دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
اما از چه قرار است:
۶
در فرماسیون اقتصادی برده داری
فاصله طبقه و نماینده اندک است.
۷
رسول اکرم (رسول مثلا خدیجه خر پول) هم ایده ئولوگ فرماسیون اقتصادی برده داری است
و
هم
جزو و عضو طبقه اجتماعی برده دار است.
۸
هم رهزن و چپاولگر و آدمکش و برده ساز است و هم نماینده ایده ئولوژیکی طبقه اجتماعی برده ساز و برده دار است.
۹
هم از توبره می خورد و هم از آخور
۱۰
در فرماسیون اقتصادی فئودالی فاصله بیشتر می شود
ولی کماکان تمیز خوانین و سلاطین فئودالی از طبقه حاکمه فئودال دشوار است.
۱۱
چون خوانین و سلاطین
ضمن اینکه نماینده سیاسی طبقه حاکمه اند
خود عالی ترین عضو آن اند.
۱۲
در فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
این فاصله وسعت می گیرد.
۱۳
آن سان که دولت (هیئت حاکمه)
در چشم ساده لوحان
به مثابه قود ای فراجامعه ای
به مثابه چیزی فراطبقاتی
نمودار می گردد.
۱۴
به مثابه نهادی شناور بر فراز طبقات اجتماعی
به مثابه اوتوریته ای بی طرف و طرفدار همه احاد جامعه جلوه گر می شود.
۱۵
هنر رسولان پرولتاریا
اثبات دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی بوده است
تز موسوم به درک ماتریالیستی تاریخ بوده است.
یادشان به یاد باد.
۱۶
در مرحله امپریالیستی فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
فئودالیزاسیون جامعه بشری مجددا آغاز می شود و فاصله میان طبقه و نماینده بشدت کاهش می یابد.
۱۷
بی آنکه دیالک تیک طبقه و نماینده از بین برود
بی انکه نقش تعیین کننده طبقه حاکمه و زیربنای اقتصادی حاکم از بین برود.
۱۸
به ساندرز بگویید:
جورج بوش و جورج ابن جورج بوش
و حتی اجداد این زباله ها
هم عضو و جزو طبقه حاکمه بوده اند و هم رؤسای جمهوری و گوانورهای ایالات مختلف طویله بوده اند.
خود ساندرز هم به همین سان است.
۱۹
مش دونالد هم به همین سان است.
هم جزو و عضو طبقه حاکمه است و هم رئیس جمهور طویله است.
۲۰
فرق ماهوی با هم ندارند.
۲۱
سطح سواد بوش و طرز رفتار قبیله بوش که بیشتر و بهتر از سطح سواد و طرز رفتار طایفه ترامپ نبوده است.
۲۲
تفاوت ترامپ با بقیه
فئودال وارگی علنی تر ترامپ است.
۲۳
قداره از رو بسته است
۲۴
قلدر علنی و عریانی است.
۲۵
چرچیل با هیتلر همین فرق را داشته است.
۲۶
هر دو نماینده طبقه حاکمه واحدی بوده اند:
یکی ماسک از سر برداشته است و دیگری با ماسک زیسته است
۲۷
خرم آن کس
که به نیمکاسه پنهان در زیر کاسه
به چهره پنهان در پشت ماسک و نقاب پی ببرد.
۲۸
فونکسیون و خدمت خجسته مارکسیسم همین است:
دریدن بی رحمانه ماسک ها
و زیستن سربلند بی نیاز از ماسک ها ست.
اندکی اندر باب اعجاز کار
۱
خالق حقیقی آدمی و جامعه و جهان
کار است.
۲
کار گذار از حیوانیت به آدمیت را
امکان پذیر ساخته است.
۳
کار
اکسیر زندگی
است.
۴
کار ماهیت آدمی است.
۵
کار
دیالک تیکی از ریاضت و لذت (مارکس) است.
رنج و گنج است (سعدی)
۶
کار
سرچشمه لذت اصیل بی غل و غش است.
۷
علافی درد بی درمانی است
و منجلاب متعفن امراض متنوع جسمی و روحی و روانی بیشماری است
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر