۱۳۹۶ بهمن ۱۵, یکشنبه

از شاملوئیسم تا شاملوچیسم (۲۱) دکتر محمد قراگوزلو


شکوهِ خیزشِ مردمِ بی لبخند
و
یک نکته پیرامون شعارهای ارتجاعی
محمد قراگوزلو

منبع:
سیات اخبار روز
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

زمانی برای جفت کردن کفش اصلاح طلبان!

مستقل و مستغنی از هرگونه آمار تفصیلی
 آن چه در خیابان ها می گذرد 
به تمامی 
خیزش مردم فرودستی است 
که
 از 
سیاست های نئولیبرالی حاکمیت 
به ستوه آمده اند 
و 
نگفته
 پیدا ست 
که 
اکثریت مطلق آنان 
را 
ارتش ذخیره ی بیکاران، کارگران اخراجی و بیکار شده (تعدیل شده!!) 
و 
گرسنه گان (گرسنگان) شهری تشکیل می دهند. 
بنا بر مشاهدات فوری و میدانی نگارنده، 
به ندرت
 می توان افراد میان سال به بالا را در میان معترضان خیابانی سراغ گرفت. 
 
۱
و 
نگفته
 پیدا ست 
که 
اکثریت مطلق آنان 
را 
ارتش ذخیره ی بیکاران، کارگران اخراجی و بیکار شده (تعدیل شده!!) 
و 
گرسنگان  شهری تشکیل می دهند. 

مفاهیم مؤلف محترم
در این جمله او،
تأمل انگیزند:
ارتش ذخیره بیکاران
کارگران اخراجی
کارگران بیکار شده
و
گرسنگان شهری
 
جالب تر
اما
صفت تعدیل شده
است
که
بسان برچسبی مجهز به علایم حیرت 
 بر 
پیشانی کارگران بیکار شده
چسبانده می شود.
 
مخترع این صفت احتمالا اجامر طبقه حاکمه اند.

خدا
اجرشان بدهاد.

۲
ارتش ذخیره بیکاران

این مفهوم من در آوردی مؤلف،
نادرست و نامفهوم است.
 
منظور او
احتمالا
ارتش ذخیره کار
است
و
نه
ارتش ذخیره بیکاری
 
در هر صورت
طعنه و طنزی
در این مفهوم نامفهوم مؤلف تبیین می یابد.
 
چرا و به چه دلیل؟

۳
ارتش ذخیره بیکاران
 
برای درک محتوای تشکیل ذخیره ای از هر چیز
بهتر است
که
با
دیالک تیک امکان و واقعیت 
(بالقوه و بالفعل)
(ارسطو)
آشنا شویم:
 
دیالک تیک ارتش ذخیره و ارتش
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک امکان و واقعیت (بالقوه و بالفعل) است.

ارتش ذخیره
برای روز مبادا ست:
مثلا
اگر زلزله ای عظیم رخ دهد و ارتش بالفعل حاضر به یراق
برای کمک به زلزله زدگان کافی نباشد،
می توان
با
فراخوانی
ارتش ذخیره (بالقوه)
را
 احضار کرد.
 
بالفعل کرد.
 
امکانی
 را 
واقعیت
 بخشید.
 
بالقوه ی پاسیو و منفعلی
 را 
اکتیویته، فعالیت و فعلیت 
بخشید.
 
به همین دلیل
منظور مؤلف
ارتش ذخیره کار
بوده است
و
نه
ارتش ذخیره بیکاری.
 
اگر بورژوازی در عرصه های معینی سرمایه گذاری کند
و
به لحاظ میزان کارگر کم بیاورد،
می تواند
از
ارتش ذخیره کار
(توده بیکار)
استفاده کند.
 
توده منفعل بیکار
را
فعال کند.
 
۴
ارتش ذخیره بیکاران
کارگران اخراجی
کارگران بیکار شده
 
همه این واژه ها،
محتوای واحدی دارند:
مؤلف محترم
مفهوم واحدی
را
در فرم های متنوع بسط و تعمیم داده است.
 
کمترین تفاوتی میان
ارتش ذخیره کار
و
کارگران اخراجی و بیکار گشته 
وجود ندارد.
 
همه این کارگران با بیوگرافی های مختلف
جزو ارتش ذخیره کار هستند.
 
۵
گرسنگان شهری
 
مؤلف محترم
 مفهوم گرسنگان  شهری
را
احتمالا 
از 
یکی از اشعار ناظم حکمت به عاریه گرفته است:

ارتش  گرسنگی

ارتش گرسنگی راه می‌ رود.

راه می‌ رود
 تا 
دلی
 از 
عزای نان در آورد.

تا 
دلی
 از 
عزای گوشت در آورد

تا 
دلی
 از 
عزای کتاب در آورد.

تا 
دلی
از 
عزای آزادی در آورد.

راه می‌ رود، 
از
پل‌ ها می گذرد

چو شمشیر می‌ برد.

راه می‌ رود
درهای آهنین
 را 
باز می کند.

برج ها و باروهای دژها 
را 
در هم می کوبد

پای در خون راه می‌ رود
ارتش گرسنگی راه می‌ رود
...
 
پایان 

کلیپ هایی هم با همین عنوان تولید و منتشر شده است:

 
ارتش گرسنگان
 
https://www.youtube.com/watch?v=ucZmpHjBQQ8

۶
گرسنگان شهری
 
استفاده مؤلف 
از
این مفهوم
احتمالا 
با 
مفهوم ارتش ذخیره
در
پیوند
 بوده است.
 
این بدان معنی است
که
به طور خودپو و نه آگاهانه 
تحریر یافته است.
 
مؤلف
محقق جامعه شناس نیست.
 
دانشمند نیست.
 
بیشتر
هنرمند است.
 
آثار  مؤلف
همانطور که در بخش اول این تحلیل اشاره رفت
به 
استه تیزاسیون مسائل مورد بحث
 سرشته است.

شاید
مفهوم گرسنگان شهری
اصلا
نتیجه حلاجی سوسیولوژیکی تظاهرات اخیر نباشد.

روح مؤلف
است
که
خودسرانه 
با 
توجه به مفهوم ارتش ذخیره
به یاد ارتش گرسنگی می افتد
و
مفهوم گرسنگان شهری
را
از قلم او
بر
روی «کاغذ»
جاری می سازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر