۱۳۹۶ بهمن ۱۲, پنجشنبه

سیری در لاطائلات آرش سرکوهی (۷)


تضاد و تنش میان دموکراسی و حقوق بشر 
از 
نگاه هابرماس
آرش سرکوهی
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطانپور
۱
و 
اگر اکثریت شهروندان یک کشو‍ر 
در
 انتخاباتی آزاد 
چون 
همه پرسی سال ۱۳۵۸ در ایران 
که
 به
تصویب قانون اساسی 
منجر شد 
که 
بندهای مهمی از اعلامیه حقوق بشر را نقض می‌ کند، 
چه باید کرد؟
 
همانطور که ذکر شد
خود اسطوره امپریالیستی کسب مشروعیت از طریق انتخابات و همه پرسی
باید 
مشخصا و مستقلا
مورد بررسی قرار گیرد:
 
۱
طبقه حاکمه 
(چه طبقه حاکمه امپریالیستی و چه طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی)
فقط مالک خصوصی مهم ترین وسایل تولید نیست.
 
مالکیت خصوصی بر وسایل تولید،
این حسن و یا قبح 
را
دارد
که
مالکیت بر وسایل روبنایی ـ ایده ئولوژیکی 
(وسایل فکری و فرهنگی و هنری و استه تیکی و اخلاقی و مذهبی و علمی و فلسفی و غیره)
را
به دنبال و یا به همراه می آورد.
 
این 
اما
به چه معنی است؟
 
۲
این بدان معنی است
که
سلب مالکیت توده بر وسایل تولید
ضمنا
به معنی سلب مالکیت توده بر وسایل ایده ئولوژیکی است.
 
این به چه معنی است؟
 
۳
این بدان معنی است
که
واژه های (مفاهیم) توده
را
هم
پس از غصب وسایل تولیدی اش
غصب می کنند.
 
واژه های توده
از محتوای مفهومی شان تخلیه می شوند
و
با محتوای مفهومی مطلوب طبقه حاکمه پر می شوند
و
دوباره در اختیار توده قرار داده می شوند.
 
فونکسیون روشنفکران طبقه حاکمه همین است:
تخلیه واژه ها از محتوای مفهومی توده ای 
و
پر کردن آنها با محتوای مفهومی طبقه حاکمه.

واژه ها
به ظاهر
همان می مانند که بوده اند.
محتوای مفهومی آنها
 اما 
تعویض می شود.
 
بدین طریق
توده 
به ساز فکری طبقه حاکمه می رقصد
بسان طبقه حاکمه و به نفع طبقه حاکمه می عندیشد.
 
ما
باید 
میان اندیشیدن و عندیشیدن
از 
سویی
و
اندیشه و عندیشه
از
سوی دیگر
تفاوت قایل شویم.
 
فقط در آن صورت می توانیم بیندیشیم
و
به
تمیز حقیقت از باطل نایل آییم.
 
۴
و 
اگر اکثریت شهروندان یک کشو‍ر 
در
 انتخاباتی آزاد 
چون 
همه پرسی سال ۱۳۵۸ در ایران 
که
 به
تصویب قانون اساسی 
منجر شد 
که 
بندهای مهمی از اعلامیه حقوق بشر را نقض می‌ کند، 
چه باید کرد؟
 
در این صورت
توخالی بودن شعارهای «انتخابات آزاد شهروندان»
کشف و افشا می شود.
 
طبقه حاکمه
با 
تصاحب مهم ترین وسایل تولید مادی و فکری و فرهنگی
جامعه
را
به 
طویله
مبدل می سازد 
و
اعضای جامعه
را
به 
گله ای از گاو و گوسفند.
 
فونکسیون اصلی روشنفکران و رسانه های رنگارنگ طبقه حاکمه
که
به نیت عوامفریبی
عنوان رسانه های عمومی
را
یدک می کشند،
نظرسازی شبانه روزی
برای توده است.
 
لقمه های فکری
توسط اجامر طبقه حاکمه
جویده می شوند و در دهان باز توده گذاشته می شوند
تا
ببلعد.
 
بعد
گله گاو و گوسفند دوپا را به پای صندوق های رأی سوق می دهند
تا
از 
«انتخابات آزاد شهروندان»
دم بزنند و گوش فلک را کر بکنند.
 
مانی پولاسیون افکار عمومی
در
متروپل های امپریالیستی،
به مراتب،
عمیق تر
از
مانی پولاسیون افکار عمومی در کشورهای عقب مانده است.
 
دلیل پیروزی هر از گاهی انقلابات اجتماعی در کشورهای عقب مانده
هم
احتمالا
همین بوده است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر