۱۳۹۴ شهریور ۱۲, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (167)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

 
بحث بر سر محتوای این آیه است.
یا نام سوره را غلطی ذکر کرده اند و یا شماره آیه را.

1
تحلیل نظر
ـ فرق هم نمی کند که صاحب نظر چه کسی باشد ـ
باید حداقل
عینی باشد.

2
این بدان معنی است که
 تحلیل کننده
 نظرش را باید از خود آیه (دگم، جزم)  و یا اندیشه استخراج کند.

2
در غیر این صورت
تحلیل،
 سوبژکتیو
(مغرضانه، دلبخواهی، بنا بر هوی و هوس)   
خواهد بود و فرقی با زباله نخواهد داشت.

3
آنچه برای روندگان راه توده
مقدس است،
حقیقت است.

4
حقیقت اما عینی است.

5
چیزی مقدس تر از حقیقت عینی وجود ندارد.

6
حمایت از حقیقت عینی
وظیفه ی بی چون و چرای هر خردگرائی است.

7
ما آیات قرآن و هر نظری را باید
با حسن و عیب شان
تحلیل کنیم.

8
یعنی بی اعتنا به اینکه چه کسی
چه سودی و یا زیانی از شنیدن حقیقت عینی
به نصیب خواهد برد.

9
حتی بی اعتنا به اینکه
خودمان چه سودی و یا زیانی به نصیب خواهیم برد.

10
فرق روشنگری علمی و انقلابی
با
عوامفریبی و هارت و پورتیسم عنگلابی
همین جا ست. 

حریف
زندگي است ديگر
هميشه که همه رنگ‌ هايش جور نيست
همه سازهايش کوک نيست.
بايد ياد گرفت با هر سازش رقصيد
حتي با ناکوک ترين ناکوکش.

اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن
حواست باشد به اين روزهايي که ديگر برنمي گردد
به فرصت هايي که مثل باد مي آيند و مي روند و هميشگي نيستند.
به اين سال ها که به سرعت برق گذشتند
به جواني که رفت
پایان


شاعر جان،
لطفا بگو که فرق انسان با عنسان چیست؟

1
چون ددان و دامان حتی به جبر مطلق هستی
تمکین نمی کنند، چه رسد به انسان که اشرف شان است.

2
کفشدوزک مظلوم و سر به زیر و معصوم
زندگی اش را نه تنها سازمان می دهد،
بلکه دمای هوای چندین ماه بعد را پیش بینی می کند
 و متناسب با آن
به «ساز زندگی»
«می رقصد.» 

 افلاطون
برای جامعه ، فضیلت و اخلاق ,
از غذا هم واجب تر است ,
اگر جامعه ای شکست اخلاقی بخورد 
با هیچ نیرویی نمی توان آن شکست را جبران کرد .


اخلاق پدیده ای طبقاتی است:

1
هر طبقه اجتماعی اخلاق خاص خود را دارد
که برای طبقه اجتماعی دیگر
چه بسا
ضد اخلاقی است.

2
اخلاق حاکم در هر جامعه،
اخلاق طبقه حاکمه است.

3
خلایق اما
به دلیل خریت
خیال می کنند که آن
نه اخلاق طبقه حاکمه،
بلکه اخلاق طبقاتی خودشان است.

 4
مراجعه کنید به  
اتیک و اخلاق (مورال) 
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


5
اجامر
سر دختر خود را می برند و بر سر دیوار طویله شان می گذارند
و چای غلیظ برای مدعوین می ریزند
و نوش جان می کنند
افلاطونیست های کشور عه هورا
 اما می فرمایند:
آنچه کم و کیما و کمیاب است،
عخلاق 
است 

 گفتار مارکس راجع به دین و مذهب

سخن مارکس، مبنی بر اینکه
 دین و یا مذهب تریاک توده است،
مورد سوء تفاهم قرار گرفته است:

1
«انسان عبارت است از جهان انسانی، دولت و همبود (اجتماعیت)

2
این دولت، این همبود (اجتماع)،  مذهب را ایجاد می کند
و مذهب، شعور وارونه است.

3
زیرا خود جهان انسانی
(یعنی جهانی که موجد مذهب است. مترجم)
وارونه است.

4
دین و یا مذهب تئوری عام این جهان انسانی است.

5
دین و یا مذهب جمعبندی دایرة المعارفی این جهان انسانی است.

6
دین و یا مذهب منطق این جهان انسانی
در
فرمی همه پسند
است.

7
دین و یا مذهب
آبروی اسپیریتوئالیستی این جهان انسانی ا
ست.

8
دین و یا مذهب
شور و شوق این جهان انسانی
 است.

9
دین و یا مذهب
تأیید اخلاقی این جهان انسانی است.

10
دین و یا مذهب
تکمیل سرور آمیز این جهان انسانی
است.

11
دین و یا مذهب
داروی مسکن این جهان انسانی
و
 بنیان توجیه آن
 است.

12
دین و یا مذهب
تحقق (واقعیت یابی)  تخیلی (نه واقعی)  ماهیت انسانی
است.

13
برای اینکه ماهیت انسانی فاقد واقعیت حقیقی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر