۱۳۹۴ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (155)



محمد زهری
( ۱۳۰۵ ـ ۱۳۷۳)
تحلیلی از
ربابه نون

سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام
ـ  دانه های خوشه ی شیرین تنهایی
بال ها را باز کرده،
خفته سنگین در غلاف پیله ی ابریشم ِ اندوه ـ

·        شنونده و خواننده این بند شعر (مخاطب نزدیک و دور شاعر) با خواندن و شنیدن این بند شعر از ترقی شاعر فروشنده و یا فروشنده شاعر در بازار زندگی با خبر می شود:
·        حجم کالاهای شاعر فروشنده افزایش چشمگیر یافته است.

·        قانون دیالک تیکی داد و ستد، عرضه و تقاضا، خرید و فروش  نیز از همین قرار است:
·        حجم کالاهای هر فروشنده موفقی از بقال تا بزاز، از عطار تا تجار با گذشت زمان افزایش می یابد.

·        سرمایه و ثروت نیز چیزی جز انباشت کالا نیست.
·        حتی پول، فرم مجرد و مستوری از کالا ست.
·        چون پولی که با آن نتوان کالا خرید، کمترین فرقی با کاغذ پاره ندارد.
·        با زباله یکی است.

1
سال ها را می فروشم

·        شاعر به مثابه فروشنده، اکنون نه روزها را، بلکه انباشت روزها را، مجموعه های متشکل از 365 روز را، سال ها را می فروشد.
·        چه کسی می گوید که توده و توده ای رشد و ترقی نمی کند؟

·        روزهای بی سحر ـ بی شام شاعر روی هم انباشت گشته اند و سال های بی خبرـ  بی نام تشکیل یافته اند.
·        فرم منفی ئی از انباشت «سرمایه»، سرمایه ی منفی، ضد سرمایه، بی همه چیزی.
·        فرم نوینی از تخلیه از همه چیز.

        
·        این همان تحلیل مارکس از «ترقی» پرولتاریا ست:

الف
·        پرولتاریا هر چه بیشتر کار کند، دشمن طبقاتی اش، یعنی بورژوازی به همان اندازه بیشتر استراحت می کند.

ب
·        پرولتاریا هر چه بیشتر کالا (ثروت و سرمایه) تولید کند، دشمن طبقاتی اش به همان اندازه غنی تر و قوی تر می شود و خود پرولتاریا به همان اندازه فقیرتر و ضعیف تر.
·        رشد وارونه و معکوس.

2

سال ها را می فروشم

·        شاعر توده و حزب توده میلیونر شده است.
·        به جای روزها، سال ها را می فروشد.

·        درست در سنت توده و پرولتاریا.
·        درست در سنت پروردگار خویش.

·        چند و چون روزهای شاعر را شنیده ایم.
·        اکنون وقت آن است که با چند و چون سال های او آشنا شویم:

3
سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام

·        سال های عمر شاعر، که متشکل از روز های بی سحر ـ بی شام شبیه به خانه های رنگین رسوائی رفته و جای خالی شان با یاد افسانه انبوه پر شده، بوده اند، خالی از خبر و عاری از نام هستند.

·        منظور شاعر از مفهوم «سال های بی خبر و بی نام» چیست؟

4
سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام

·        اگر این بند شعر را در پیوند معنوی و منطقی با بند پیشین در نظر گیریم، به این نتیجه می رسیم که شاعر از اجزای سال ها، از روزهای تند و تیز رفته، نه خبری دریافت کرده و از کسی حتی نامی از آنها نشیده است.
·        روزهای بی سحر ـ بی شام رفته اند و گم گشته اند و تنها یادی از آنها در دور دورهای ذهن شاعر باقی مانده است، یادی سرشته به افسانه های انبوه.

5

سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام
ـ  دانه های خوشه ی شیرین تنهایی

·        معرفی کالای جدید شاعر در بازار زندگی ادامه می یابد:
·        شاعر سال های زندگی خود را به دانه تشبیه می کند.
·        به دانه های خوشه شیرین تنهائی.

·        می توان گفت که او از سوئی دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک روز و سال بسط و تعمیم می دهد و از سوی دیگر، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک سال و عمر.
·        برای تجسم بخشیدن به این دیالک تیک و تسهیل فهم آن، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک دانه و خوشه (سال و عمر) بسط و تعمیم می دهد.

6
سال ها را می فروشم
سال های بی خبر، بی نام
ـ  دانه های خوشه ی شیرین تنهایی

·        خواننده و شنونده این بند شعر ـ خواه و ناخواه ـ دیالک تیک حبه و خوشه انگور و امثالهم را به خاطر می آورد:
·        حبه های خوشه ی شیرین زندگی را.
·        اما این خوشه شیرین زندگی بسان اجزای متشکله اش، خالی است.
·        به عبارت دیگر از تنهائی مملو است.

·        از سال های متشکل از روزهای بی سحر ـ بی شام، خانه های خالی رنگین رسوائی جز این هم نمی توان انتظاری داشت.

7

بال ها را باز کرده،
خفته سنگین در غلاف پیله ی ابریشم ِ اندوه ـ

·        خوشه ی شیرین تنهائی، بسان پروانه ای تصور و تصویر می شود که بال ها را گشوده و در غلاف پیله ابریشم اندوه به خواب سنگینی فرو رفته است.
·        کیانوش اعتنائی حتی به این تصویر و تخیل غول آسا نکرده است.
·        حیرت انگیز اما گنجینه ذهنی لبریز از دانش علم الاشیائی (دانش مبتنی بر علوم طبیعی)  محمد زهری است.
·        به همین دلیل، حریفی او را دانشمند قلمداد کرده است.

8

·        دانه چیست که زهری سال های زندگی خود را بدان تشبیه می کند؟  

فرایند تولید مثل گیاهان گلدار
 با ظهور گل آغاز می‌ شود و با تشکیل دانه پایان می ‌یابد.

پس ازلقاح
تخمک به دانه
تبدیل می شود.
دانه بر اثر پاره شدن یا خراب شدن میوه
 آزاد می ‌گردد.

·        این همان بیان علم الاشیائی همان تصور و تصویر هنری ـ  استه تیکی است که زهری تبیین داشته است:

دانه های خوشه ی شیرین تنهایی
بال ها را باز کرده،
خفته سنگین در غلاف پیله ی ابریشم ِ اندوه

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر