۱۳۹۰ بهمن ۱۲, چهارشنبه

سیری در شعری از احمد حیدر بیگی (3)

احمد حیدربیگی (1318 ـ 1386)
شاعرو نویسنده معاصرایرانی
تحلیلی از
علی رضا، احمد نورمحمدی و میم حجری


• دیواری بلند
• خدائی در آن سوی
• انسانی در این سوی

• و مردی بر فراز:
• دیلماج هر دو سوی
• و دستمزدی
• دقیقه شمار

تحلیلی به اختصار از جناب علی رضا

• اجمالا عرض می کنم که کنایه ی شاعر، به قدیسانی است که دکان دونبش دین فروشی گشوده اند و اینگونه وانمود می کنند که نمایندگان خدا در روی زمین اند.
• و حجابی بین مردم و خدای شان کشیده اند و حاجب آن شده اند.
• و حتما درخواست های مردم از خدا را اینان باید به خدا برسانند، ایضا فرامین خدا را به مردم!

• البته نه به قصد قربت، بلکه در قبال اخذ دستمزد و صد البته دستمزدی کلان و به قول شاعر، «دقیقه شمار»!


تحلیلی به اختصار از احمد نورمحمدی


• و یا «دستمزدی که پیش دریافت شده» است.
• منظور درآمد موقوفاتی است که در اختیار دین فروشان است.

تحلیلی از میم حجری

• ما ـ قبل از همه ـ نظرات دو دوست زحمتکش و ارزشمند خود را مورد تأمل قرار می دهیم تا از آنها برای درک بهتر شعر حیدربیگی زنده یاد استفاده کنیم:

1
علی رضا

اجمالا عرض می کنم که کنایه ی شاعر، به قدیسانی است که دکان دونبش دین فروشی گشوده اند و اینگونه وانمود می کنند که نمایندگان خدا در روی زمین اند.

• مفاهیمی که دوست مان در این حکم به خدمت می گیرند، عبارتند از «دکان دو نبش»، «دین فروشی»، «نمایندگی خدا»

1
مفهوم «دکان دو نبش»

• این مفهوم، مفهوم بکر و بجائی است و منظور شاعر را تصویرمندانه به خواننده شعر القا می کند:
• مرد نشسته بر فراز دیوار جدائی میان خلق و خدا به دکاندار دین فروشی تشبیه می شود که دکان دونبش باز کرده است:
• هم با خدا در معامله است و هم با خلق.

• این تصویر و تصور خیلی زیبا و رسا ست!

2
مفهوم «دین فروشی»

• دوست مان با این مفهوم از فرم کالائی دین پرده برمی دارند:
• تولید کالائی قدمتی دیرین دارد و دین از دیرباز، حتی قبل از تولد جامعه طبقاتی (فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری) از بطن جامعه اشتراکی آغازین، فرم کالا به خود گرفته است.

• در حکم دوست مان، دین بسان کالاهای دیگر خرید و فروش می شود.
• دوست مان دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک خرید و فروش دین بسط و تعمیم می دهند.

• صفت بارز و ماهوی کالا اما علاوه بر ارزش مبادله، ارزش مصرف آن است:
• سیب و سیب زمینی ـ به مثابه کالا ـ منبع پروتئین، مواد قندی و اندکی چربی و آب اند و برای رفع گرسنگی و تشنگی بکار می روند.

• اما ارزش مصرفی کالای دین کدام است؟

• دین ظاهرا کالائی معمولی و عادی نیست.

دین چیست؟


• دین (مذهب) فرمی از شعور اجتماعی با خصلت جهان بینانه است.
• خودویژگی دین، عبارت است از انعکاس مخدوش و وارونه طبیعت و جامعه در شعور و یا ضمیر انسان ها.
• آن سان که منشاء پدیده های طبیعی و اجتماعی در علل و اهداف ماورای طبیعی دانسته می شود.
• پدیده های طبیعی و اجتماعی نیز بمثابه روندها و قوای ماورای طبیعی تصور می شوند، قوای ماورای طبیعی ئی که انسان ها وابسته و سرسپرده آنها هستند و برای جلب رضایت شان، باید به انجام اعمال معینی (عبادت، اطاعت، قربانی، ستایش، مراسم مذهبی و غیره) بپردازند.

• پس می توان گفت که دین کالائی معنوی است و ارزش مصرفی روحی و معرفتی ـ معنوی دارد:

• دین فی نفسه دیالک تیک افیون و آه است.


• دین در آن واحد، هم به تخدیر انسان ستمکش منجر می شود و هم امید و نتیجتا توان صبر و مقاومت را در دل او زنده نگه می دارد.

• به همین سبب است که دین در تمامت تاریخ جامعه طبقاتی پرچم مقاومت هم بوده است.
• جنگ های مذهبی بر این حقیقت امر دلالت دارند.

3
مفهوم «نمایندگی خدا»

• این مفهوم دوست مان، اگرچه درست است، ولی دقیق نیست و با تئوری دکان دونبش در تضاد قرار دارد.
• البته ایشان آن را بهتر از ما می دانند.

• مرد مترجم نشسته بر فراز دیوار جدائی خلق از خدا نماینده هر دو طرف دیوار است، واسطه است:

• هم خواست های خلق را به اطلاع خدا می رساند و او را در این زمینه با توسل به تضرع و زاری و غیره زیر فشار قرار می دهد و هم فرامین خدا را به خلق ابلاغ می کند و خلق را به تازیانه انتقاد و اصلاح می بندد و از زجر و شکنجه دوزخ می ترساند و با تشریح لذات جنت جلب می کند.

2
و حجابی بین مردم و خدای شان کشیده اند و حاجب آن شده اند.

• دوست مان با مفاهیم «حجاب» و «حاجب» همان منظور شاعر از دیوار و مرد نشسته بر فراز دیوار با تصویری دیگر و ملموستر به خواننده القا می کنند.
• دیالک تیک حجاب و حاجب در ادبیات فارسی قرون وسطی به شکل دیالک تیک پرده و پرده دار بسط و تعمیم می یابد.
• البته در فلسفه اجتماعی حافظ و شاید هم سعدی پرده دار موجودی بی شعور و بی اراده و بی تصمیمگیری است.

• هم تصویر دیوار و مرد و هم تصویر حجاب و حاجب ـ در هر صورت ـ دقیق نیستند.

3
و حتما درخواست های مردم از خدا را اینان باید به خدا برسانند، ایضا فرامین خدا را به مردم!

• دقت دوست مان در این حکم بی کم و کسر است.
• تئوری دکان دو نبش در این حکم به بهترین وجهی نمایندگی می شود:
• دکاندار کذائی به هر دو طرف می فروشد.
• واسطه و دلال است و نماینده همزمان خلق و خدا ست، ولی عملا جانبدار فراز (خدا) است تا فرود (خلق)

4
البته نه به قصد قربت، بلکه در قبال اخذ دستمزد و صد البته دستمزدی کلان و به قول شاعر، «دقیقه شمار»!

• دوست مان ـ ظاهرا ـ توقع دارند که صاحب دکان دونبش بیگاری بدهد و برای وساطت و میانجیگری خود اجرت نگیرد.

• ما دوست مان را هنوز خوب نمی شناسیم، ولی این موضعگیری ـ و فرق نمی کند که در باره کی باشد ـ دیالک تیک داد و ستد را تخریب می کند:
• در دیالک تیک داد و ستد که دوست مان به شکل دیالک تیک خرید و فروش، به شکل دیالک تیک ترجمه بسط و تعمیم می دهند، برای هر دادی باید ستدی در میان باشد و گرنه بر مترجم و یا دکاندار مورد نظر بیداد خواهد رفت.

• می توان با دین فروش و دین فروشی موافق و یا مخالف بود، ولی هرگز نمی توان به فروشنده به ازای کارش دستمزدی نداد.

• اگر مشتری برای کالای دین نباشد، او می تواند سیب و یا سیب زمینی بفروشد و امرار معاش کند.

• دین به مثابه کالا با سیب و سیب زمینی فرق ماهوی ندارد.

• همانطور که نمی توان بقال را به خاطر دستمزد حاصل از خرید و فروش سیب مزمت کرد، به همان سان نیز نمی توان مرد مترجم نشسته بر فراز دیوار را سرزنش کرد.

• کمیت دستمزد هم به همان سان قابل بحث است که کمیت درآمد تجار و غیره.

2
احمد نورمحمدی
و یا «دستمزدی که پیش دریافت شده» است:
منظور درآمد موقوفاتی است که در اختیار دین فروشان است.

• اکنون دوست مان احمد نورمحمدی (ما بر صفات فئودالی دست و پاگیر جناب و آقا و خانم و غیره صرفنظر می کنیم) به مسئله جدید و قابل تأمل دیگری اشاره می کنند:
• به درآمد حاصل از اراضی و مستغلات و موقوفات و غیره!

• با طرح مفهومی، گاهی نور چشمگیری بر قضیه پاشیده می شود.

• در پرتو این مفهوم، ماهیت دیلماج فراز دیوار جدائی میان خلق و خدا برملا می شود و یا جنبه دیگری از ماهیت او:

• جنبه اقتصادی ـ اجتماعی و طبقاتی او!

• با طرح این مفهوم، نسبیت تعیین کننده ای وارد تئوری دکان دونبش و ترجمه و وساطت و غیره می شود و مطلقیت آنها به تاراج می رود.

• ما دوستان خواننده را به هماندیشی در این زمینه دعوت می کنیم.

ظاهرا کمیت هماندیشان نقش مهمی در کیفیت تحلیل شعر حیدربیگی زنده یاد دارد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر