۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

تو نیستی که ببینی!


فریدون مشیری (1305 ـ 1379)
آثار:
تشنه طوفان (1334)
گناه دریا (1335)
نایافته (1337)
ابر (1340)
ابر و کوچه (1345)
بهار را باور کن (1347)
پرواز با خورشید (1347)
از خاموشی (1356)
برگزیده شعرها (1349)
گزینه اشعار (1364)
مروارید مهر (1365)
آه باران (1367)
سه دفتر (1369)
از دیار آشتی (1371)
با پنج سخن‌سرا (1372)
لحظه‌ها و احساس (1374)
آواز آن پرنده غمگین (1378)
تا صبح تابناک اهورایی (1379)

تو نیستی که ببینی!

• تو نیستی که ببینی
• چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
• چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیدا ست
• چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

• هنوز پنجره باز است
• تو از بلندی ایوان به باغ می‌نگری

• درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها

• به آن ترنم شیرین، به آن تبسم مهر
• به آن نگاه پر از آفتاب می‌نگرند

• تمام گنجشکان
• که درنبودن تو
• مرا به باد ملامت گرفته ‌اند
• ترا به نام صدا می‌کنند

• هنوز نقش تو را از فراز گنبد کاج
• کنار باغچه
• زیر درخت‌ها، لب حوض
• درون آینه‌ی پاک آب می‌نگرند

• تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
• طنین شعر نگاه تو در ترانه‌ی من

• تو نیستی که ببینی، چگونه می‌گردد
• نسیم روح تو در باغ بی‌جوانه‌ی من

• چه نیمه شب‌ ها که از پاره‌های ابر سپید
• به روی لوح سپهر
• تو را چنان‌ که دلم خواسته است، ساخته‌ام

• چه نیمه شب‌ ها، وقتی که ابر بازیگر
• هزار چهره به هر لحظه می‌کند تصویر
• به چشم همزدنی
• میان آن همه صورت، تو را شناخته‌ام

• به خواب می‌ماند
• تنها به خواب می‌ماند

• چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگین اند
• تو نیستی که ببینی
• چگونه با دیوار
• به مهربانی یک دوست از تو می‌گویم

• تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار
• جواب می‌شنوم

• تو نیستی که ببینی، چگونه دور از تو
• به روی هرچه دراین خانه است
• غبار سربی اندوه، بال گسترده است

• تو نیستی که ببینی دل رمیده‌ی من
• بجز تو یاد همه چیز را رها کرده است

• غروب‌های غریب
• در این رواق نیاز
• پرنده‌ ساکت و غمگین
• ستاره‌ بیمار است

• دو چشم خسته‌ی من
• در این امید عبث
• دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است

• تو نیستی که ببینی....

من رسیدم ته خط
نقطه هم یادم رفت.
هموطن!
تو برام نقطه بذار!


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر