۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

سیر و سرگذشت احزاب کمونیست اروپای شرقی (2)

سیر و سرگذشت احزاب کمونیست اروپای شرقی
پروفسور دکتر انتون لاتسو
آکادمی علوم دولتی ـ حقوقی در پوتسدام ـ بابلزبرگ
سرچشمه: دفاتر مارکسیستی (2011 ـ 02)

برگردان میم حجری

2
سیر و سرگذشت جریانات سیاسی

• بدین طریق، امکان آن فراهم آمد که یکی از بزرگترین احزاب کمونیستی جهان، یعنی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به آسانی آب خوردن ممنوع اعلام شد، بی آنکه کوچکترین مخالفتی در راستای حفظ آن صورت گیرد.

• در دیگر جمهوری های اتحاد شوروی نیز چنین روندهائی تکرار شدند.

• در سایر دولت های سوسیالیستی اروپا نیز یا احزاب کمونیستی ممنوع اعلام شدند (رومانی) و یا چنان بی اعتبار گشتند که تا حد بی معنائی محض سقوط کردند (لهستان، مجارستان)

• احزابی هم که باقی ماندند، زیر فشار واقعیت ضد انقلابی به احزاب «چپنما» بدل شدند که برای کسب اعتبار، به وفاداری بر خط سوسیالیستی سابق تظاهر کردند و صفت «سوسیالیستی» را به نام خود اضافه کردند.

• اما اکثر اوقات در این جور موارد، رهبران این احزاب، نیروی محرکه «درونی» دیگری جز منافع شخصی و ثروتمند کردن شخصی خویش نداشتند.

• ولی در هر حال به جلب اعتماد مردم نیاز داشتند.

• از این رو، برای تظاهر به داشتن سمتگیری چپ، بلحاظ سیاسی به «انترناسیونالیسم سوسیالیستی» نزدیک شدند و عضویت در آن را هدف قرار دادند.
• اما بموازات آن، در لفافه سیستم چند حزبی و دموکراسی، احزاب بورژوائی را و دیگر احزاب راستگرا را که قبل از جنگ جهانی دوم فعالیت داشتند، دوباره اجازه فعالیت دادند.
• ضمنا با آماجگرائی سنجیده، احزاب راستگرای قبل از جنگ جهانی دوم را بمثابه قربانیان کمونیسم قلمداد کردند و بر آتش آنتی کمونیسم دمیدند.

• در این اوضاع و احوال که در اکثر کشورها جو تشنج و هیستری حاکم بود، کلیه دستاوردهای دوره سوسیالیستی جامعه را به عنوان تبهکاری و جنایت جا زدند و واپس گرفتند.


• از جمله این دستاوردها می توان به موارد زیر اشاره کرد:


1

• خصوصی کردن کارخانجات و مؤسسات دولتی

2

• تخریب اتحادیه های دهقانی

3

• رواج مجدد تعلیمات دینی در مدارس

• ضمنا وعده و وعید رفاه به مردم دادند.

• و همزمان در پارلمان هائی که در این شرایط انتخاب می شدند، فونکسیون مهمی به عهده گرفتند.

• بعد چارچوب لازم را برای به راه انداختن جریان به اصطلاح دموکراتیک، جهت قانونی اعلام کردن آنتی کمونیسم و تشکیل مجدد نظام بورژوائی ـ کاپیتالیستی در کلیه عرصه های مادی، سیاسی و معنوی جامعه پدید آوردند.


• فراکسیون های پارلمان همزمان برای برقراری تماس با گروه های اقتصادی مختلف به خدمت گرفته شدند و بر بنیان آنها ـ چه بسا ـ احزاب سیاسی تشکیل یافتند.

• ثروت و پول به پیش شرط اساسی لازم برای اشغال مواضع قدرت در دولت و جامعه بدل شد.


• اما در هر حال برای نیل «دموکراتیک» به قدرت، به رأی مردم نیاز بود.
• از این رو، احزابی تشکیل شدند که می بایستی وعده و وعید دهند، تا بتوانند موجودیت خود را توجیه کنند.

• جامعه به کارتل منافع سرمایه و نوکران سرمایه بدل شد.


(کارتل به اتحاد کارخانه ها و مؤسسات اطلاق می شود که بلحاظ حقوقی و اقتصادی مستقل می مانند، ولی با توافق بر سر قیمت ها و غیره از رقابت با یکدیگر پرهیز می کنند. مترجم)

• دیگر در این جوامع، برای سیاست مبارزه در راه تشکیل شرایط و الزامات عینی در جهت منافع جامعه و توسعه پیشرفت مند آن کوچکترین جائی وجود نداشت.

• آنگاه حقوق انتحاباتی به مهمترین ابزار برای جلوگیری از ورود نیروهای سوسیالیستی و کمونیستی به این عرصه مهم قدرت سیاسی بدل شدند.

• به تقلید از «دموکراسی های غربی» سدهای قانونی در راه ورود احزاب نامطلوب (احزاب سوسیالیستی و کمونیستی) برپا شدند.


سرمایه در اتحاد تنگاتنگ با نیروهای رفرمیستی و رویزیوینستی به خارج سازی احزاب سوسیالیستی و کمونیستی از حیات سیاسی کمر بست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر