۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی (5)


سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین میم شین

فصل چهارم
سوسیالیسم انتقادی ـ اوتوپیکی

• پس از شکست قیام بابوف و پیروزی سیاسی بورژوازی، هنگامی که «نظام اجتماعی معقول» و «دولت عقلی» مورد نظر فلاسفه روشنگری بمثابه حاکمیت ایدئالیزه شده بورژوائی از کار در آمد، فوریه و سن سیمون در فرانسه و اون در انگلستان، اولین کسانی بودند که قدم در راه حل تضادهای طبقاتی منطبق با وضع و حال تاریخی نهادند.

• مارکس و انگلس وجه مشترک این سه سوسیالیست اوتوپیکی بزرگ را در نکات زیر تعیین می کنند:


1

• فقدان پیوند با پرولتاریا

2

• ایمان به استقرار جامعه بی طبقه از طریق مسالمت آمیز، مثلا از طریق تربیت اقشار اجتماعی ، به انضمام سرمایه داران.

• مارکس و انگلس از سوی دیگراشاره می کنند، که سوسیالیست های اوتوپیکی به معارف مهم نوینی دست یافته بودند که کمونیست های اوتوپیکی سابق از آنها خبر نداشتند:
• از آن جمله اند:

I

• اهمیت طرح تاریخی فوریه

II

• انتقاد پرمحتوای فوریه از نظام بورژوائی

I
طرح تاریخی فوریه

فرانسوا ماری چارلز فوریه (1772 ـ 1837)
سوسیالیست اوتوپیکی فرانسه

• بنظر فوریه بشریت از چهار مرحله متوالی (توحش، پدرسالاری، بربریت، تمدن) گذشته است که هرکدام شالوده مرحله بعدی بوده اند:

1
مرحله توحش

• اولین مرحله عبارت بوده از کمونیسم اولیه خودپو که فوریه مرحله توحش می نامد.

2
مرحله پدرسالاری

• مرحله دوم، عبارت بوده از مرحله صنعت کوچک و اقتصاد مبتنی بر مبادله بیواسطه که فوریه مرحله پدرسالاری نام می دهد.

3
مرحله بربریت

• مرحله سوم، مرحله صنعت متوسط و تجارت توسعه یافته بوده که او مرحله بربریت می نامد.

4
مرحله تمدن

• مرحله چهارم، مرحله صنعت بزرگ بوده، که فوریه مرحله تمدن می نامد، مرحله ای که با نظام بورژوائی موجود انطباق دارد.

5
مرحله ایدئال فالانستر

• آماج فوریه، عبارت است از راهنمائی بشریت به مرحله پنجم توسعه تاریخی اش، که دارای مشخصات زیرین خواهد بود:

1

• مرحله ای که اغنیا دیگر به خرج فقرا زندگی نمی کنند

2

• مرحله ای که در آن آنارشی اقتصادی و مبارزه مبتنی بر رقابت جای خود را به سازمان تولید نعمات و توزیع مبتنی بر تعاونی های کشاورزی و تولیدی صنعتی ـ دستی می دهد.

3

• مرحله همبود اقتصادی خودمختار که فوریه فالانستر می نامد.

• برطبق نقشه فوریه، فالانسترها با یکدیگر متحدند.

• گرایشات فوریه نه تنها از خصلت فدراتیو حکایت می کنند، بلکه علاوه بر آن تقریبا عاری از افکار سیاسی اند.


فالانسترها همبودهای اجتماعی و اقتصادی اند، ولی همبودهای سیاسی نیستند.

• هدف اصلی فوریه عبارت بود از حل تضادهای اجتماعی، ازبین بردن هرج و مرج و مبارزه رقابت آمیز و هماهنگ سازی جهان.

I
محدودیت های آموزش فوریه

محدودیت های آموزش فوریه، قبل از همه، به شرح زیر بوده اند:

1

• فوریه، برخلاف سن سیمون، «بر طبق نظر فیزیوکرات ها به کار کشاورزی ـ حداقل ـ امتیاز خاصی قائل می شود» و نسبت به صنایع بزرگ نظر منفی دارد.

2

• فوریه از سوئی از توسعه تاریخی بالنده سخن می گوید و وضع و حال موجود را پیش شرطی برای نظام مورد نظر خود تلقی می کند، ولی از سوی دیگر نسبت به پیشرفت تاریخی موضع پسیمیستی (مبتنی بر بدبینی) دارد.

3

• او در فالانسترهای خود اگرچه دارائی کلیه اعضا را در صندوق مشترک وارد می سازد، ولی درآمد حاصل از کردوکار کشاورزی، صنعتی و تجارت را بمثابه دستمزد، جایزه برای معارف فنی و استعداد و به مثابه ربح سرمایه مصرف می کند و کلیه مسائل سیاسی را مورد صرفنظر قرار می دهد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر