۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

کاپیتالیسم و دموکراسی (1)

پروفسور دکتر فرانک دپه (متولد 1941)
از علمای علم سیاست و اقتصاد ملی و از اعضای حزب چپ
از سران مبارزه به خاطر دموکراسی و خلع سلاح
بنیاندگذار مرکزیت سوسیالیستی (1967)
از طلاب ولفگانگ آبندروت (پروفسور پارتیزان)
بازنشستگی در سال 2006
آخرین موضوع درس : «بحران و نوسازی تئوری مارکسیستی»

کاپیتالیسم و دموکراسی
(تأملاتی در زمینه رابطه ای مسئله زا)
پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری
سخنرانی به مناسبت افتتاح کالج دکتری «دموکراسی و سوسیالیسم» انجمن خیریه روزا لوکزمبورگ در دانشگاه سیگن
http://www.linksnet.de
16 ژانویه سال 2009

• در اوایل سال های 1990 اقتصاد بازار (و سیستم آزادی فردی) غرب غلبه بر سیستم اقتصاد دولتی (و کلکتیویسم) شرق را جسن گرفت.

فرانسیس فوکویاما نوشت:

• «قرنی که با اعتماد تام و تمام بر دموکراسی لیبرال غربی شروع شده بود، در پایان خود به آغاز خویش برگشته است:
• نه به «پایان ایدئولوژی» و یا همگرائی کاپیتالیسم و سوسیالیسم ـ آنسان که تصور می رفت ـ بلکه به پیروزی آشکار لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی(فوکویاما «پایان تاریخ» 1990 ص 3)

• با بحران اقتصاد جهانی، با تشدید فقر و بی خانمانی و ناامنی در جهان که پیامد بحران بود و در پی تکثیر بی رحمانه و بی شرمانه ثروت خویش از سوی ثروتمندان و قدرتمندان، «کاپیتالیسم» دو باره ورد زبان ها گشته است، در سیاست و علوم اجتماعی نیز.

1
مالکیت و سیاست

• اکنون همه جا و هرکس از «بحران دموکراسی» سخن می گوید.

• کولین کروچ ـ جامعه شناس انگلیسی ـ از «پسا دموکراسی» سخن می گوید:

• «در حالیکه مؤسسات دموکراتیک بطور فرمال و صوری کاملا در کار اند، روش های سیاسی و رژیم ها بطور روز افزونی در جهتی سیر می کنند که خاص ایام ماقبل دموکراسی بوده است:
• نفوذ نخبگان ممتاز افزایش می یابد و در پی آن، پروژه برابری طلب بطرز دم افزونی دچار بیهوشی و اغما می گردد.» (کولین کروچ 2008، 131)

• روبرت رایش ـ وزیر کار سابق بیل کلینتون ـ اعلام می کند که «سوپر کاپیتالیسم» «دموکراسی ما را به گور می سپارد.»

در آلمان فدرال بحث درباره «افلاج دموکراسی» با ترس و تردید شروع می شود، اگرچه حمله بر حقوق اولیه شهروندان از سوئی و مظاهر فساد فرهنگ دموکراتیک از سوی دیگر بطرز آشکار افزایش یافته است.

• مراجعه کنید به حقوق اولیه.

کارل اشمیت (1888ـ 1985)
حقوقدان دولتی و فیلسوف سیاسی آلمانی
فردی ماورای ارتجاعی
از کارگزاران رایش سوم
زمینه ساز روحی برای ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار

• از سوی دیگر، احیای طرز تفکر دولتی خودکامه و مطلقه در سنت کارل اشمیت به چشم می خورد که به عهده حقوقدان متخصص قانون اساسی به نام اوتو دپنهویر (به توصیه شوی بله ـ وزیر امور داخلی سابق) گذاشته شده است.
• او به بهانه «خطر تروریسم» اعلام می کند که «حکومت نظامی و حالت فوق العاده» باید به «گزینه حکومت» بدل شود و خواهان استقلال و گسترش اختیارات دستگاه مجریه است که «حراست از امنیت دولت را به عهده دارد.»

اقتصاد و سیاست اگرچه بنا بر کد خاص خویش (پول ـ سود، قدرت ـ حداکثر آراء) عمل می کند، ولی در وابستگی متقابل به یکدیگر قرار دارند.

• بلحاظ تاریخی پیوند اقتصاد و سیاست روشن است:

• هر کجا فرم های آغازین نظام اقتصادی کاپیتالیستی توسعه یافتند و غالب آمدند ـ به عبارت دقیقتر در انگلستان در قرن هفدهم ـ همانجا هم به دنبال «انقلاب به اصطلاح شکوهمند» (1688) دموکراسی نمایندگی بمثابه فرمی از سازمان دولتی توسعه یافت.

ماکفرسون نشان داده که در قرن هفدهم، جامعه مالک ـ بازار در آئینه تفکر سیاسی بازتاب می یابد:

توماس هوبس (1588 ـ 1679)
ریاضی دان، تئوریسن دولتی و فیلسوف انگلیسی در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد.

• توماس هوبس تئوری «هیولای» قدر قدرت را، یعنی تئوری دولت را فرمولبندی می کند که بنا بر قراردادی میان افراد آزاد و خردمند تشکیل می شود، برای حفظ امنیت شهروندان و حراست از دارائی آنها، یعنی برای عملکرد یک نظام حقوقی.

• مراجعه کنید به قرارداد اجتماعی


جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.

• برای جان لاک این مسئله قبل از همه مطرح می شود که طبقه بورژوا که مالکیت خصوصی اش بمثابه حقوق طبیعی ماقبل دولتی تلقی می شود، چگونه می تواند امور دولتی را زیر نفوذ خود گیرد و قدرت دولتی مرکزی را محدود سازد.

• ماکفرسون می نویسد:
• «جامعه از تجمع افراد آزاد و برابر تشکیل می شود که با یکدیگر رابطه دارند.
• افراد یادشده بمثابه مالکان خصوصی استعدادها و توانائی های خود و ثمرات حاصل از این توانائی ها و استعدادهای خود تلقی می شوند.
• پس جامعه از روابط مبادله ای میان مالکان خصوصی تشکیل می یابد.
• دولت عبارت است از وسیله ای قابل ارزیابی برای حراست از این مالکیت خصوصی و برای حفظ روابط مبادله ای منظم.»

• همانطور که فرانتس نویمن در بررسی های خود راجع به «حاکمیت و قانون» (1939) نشان می دهد، در این قضیه از همان آغاز تضادی آشیان گرفته است:
• شهروندان از سوئی می خواهند که از گزند دولت در امان باشند و از سوی دیگر مجبورند که خودمختاری دولت و «قوانین عام» را به مثابه شرط ضرور و بی چون و چرا برای حفظ مالکیت و امنیت بپذیرند.

• مارکس این پدیده را به مثابه دوگانه گشتن افراد بورژوائی در نقش های بورژوا (بلحاظ اقتصادی) و شهروند (بلحاظ سیاسی) توصیف می کند.

• در تفاسیر لیبرالی، آزادی سیاسی و اقتصادی به مثابه پیش شرط هائی تلقی می شوند که یکدیگر را مشروط می سازند:
• دورنمای انگلوساکسنی آن خود را ـ قبل از همه بعد از جنگ جهانی دوم ـ در تئوری قرن آمریکا تعمیم می بخشد.
• اما تئوری سیستم جهانی (والراشتاین و بعدها کیز فان در پیل در سال 2006) برعکس، نشان می دهند که «صنعتی کردن کاپیتالیستی دیرکرده» از قرن نوزدهم (در آلمان از سال 1871) تا اواخر قرن بیستم (در آسیای شرقی) همواره با فرم های سیاسی استبدادی حاکمیت پیوند داشته اند.


میلتون فریدمن (1912 ـ 2006)
اقتصاد دان آمریکائی (ماکر و میکرو اقتصاد، تاریخ اقتصاد، آمار)
پروفسور دانشگاه شیکاگو
برنده جایزه نوبل برای علوم اقتصادی
در عرصه تحلیل مصرف، تاریخ و تئوری پول، نمایش بغرنجی سیاست ثبات
بعد از کینز، متنفذترین اقتصاد دادن محسوب می شود.
کتاب پر فروش او:
کاپیتالیسم و آزادی (1962)

میلتون فریدمن ـ یکی از متفکرین نئولیبرالیسم ـ در «کاپیتالیسم سازمان یافته مبتنی بر رقابت، سیسستمی از آزادی اقتصادی و سیاسی را می بیند و آن را شرط ضرور برای آزادی سیاسی تلقی می کند.» (میلتون فریدمن «کاپیتالیسم و آزادی» 1976)

• با توجه به تاریخ دموکراسی و کاپیتالیسم باید این موضعگیری ها به مثابه موضعگیری های سرتاپا ایدئولوژیکی تلقی شوند.


جیمز هرینگتون (1611 ـ 1677)
فیلسوف انگلیسی
اثر اصلی او تحت عنوان «همبود اقیانوس» (1656)
بیانگر مدل یک جمهوری ایدئال است.
حاوی 30 قانون اساسی است.
تئوری جمهوری او حاوی مشخصات زیرین است:
اصل نمایندگی
چرخش ادارات
سیستم دو مجلسی
تفکیک سختگیرانه مجلس شورا و سنا (تصمیمگیری)
او منشاء قدرت سیاسی را قدرت اقتصادی می دانست:
«تبعیت قدرت از مالکیت»
از این رو خواهان تقسیم اراضی به تساوی میان مولدین، تغییر قانون توارث و کشاورزی بود.
ایده های او قرن های متمادی مؤثر بوده اند:
در فرهنگ سیاسی لیبرال ویگس
در انقلاب آمریکا
در قانون اساسی آمریکا
او جزو کمونیست های اوتوپیکی محسوب می شود.

• در اثر ماکفرسون، به هر حال، در جوار هوبس و جان لاک، «لوه لرها» و هرینگتون نیز به مثابه جنبش های سوسیالیستی آغازین و یا جنبش های کمونیستی ـ اوتوپیکی و ایدئولوگ های آنها مورد قدردانی قرار می گیرند.

جنبش های سوسیالیستی آغازین و یا جنبش های کمونیستی ـ اوتوپیکی در مبارزات طبقاتی قرون وسطای واپسین ـ قبل از همه در شهرها ـ تاریخ خود را دارند:
• جنبش توده های تهیدست، مثلا قیام سیومپی در فلورنس (1378)
• جنبش های دهقانی در قرون 14 و 15.

سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی موتیف پایان دادن به حاکمیت را همواره بر پرچم خویش نگاشته اند.
• ارنست بلوخ همیشه این حقیقت امر را به نام خوانده است.

• تشکیل عناصر جامعه طبقاتی بورژوائی ـ حتی در مناطق تحت سلطه مناسبات حاکمیت فئودالی ـ همواره با مطالبات زیرین همراه بوده است:

1

• درخواست دموکراسی رادیکال ازپائین بمثابه پیش شرط خودفرمائی خلق.

2

• تشکیل قدرت دولتی بطور دموکراتیک مشروعگشته، که از قدرتش برای از بین بردن نابرابری های اجتماعی و قدرت طلبی های ثروتمندان استفاده کند.

• از همان آغاز معلوم بود که آزادی گره خورده به مالکیت خصوصی خادم منافع خصوصی اقلیتی خواهد بود، در حالیکه «اراده عمومی» بطور دموکراتیک مشروعگشته قانون همواره قدرت لازم برای محدود کردن منافع خصوصی اقلیت ثروتمند را به عنوان پیش شرط دارد.

• لوسیانو کانفرا (2006) نشان می دهد که طبقات بلحاظ مالکیت خصوصی ممتاز حتی از آنتیک (جهان باستان کلاسیک) تا کنون، همواره فقط زمانی به دفاع از فرم حاکمیت دموکراتیک تن در داده اند که در ان خطری برای امتیازات مالکیتی خود ندیده اند.

• مارکس در «تئوری بناپارتیسم» با توجه به شکست انقلاب 1848 در فرانسه همین کشف را در مورد جامعه بورژوائی ـ کاپیتالیستی بطور مشخص مطرح می سازد:
• «اگر بورژوازی قدرت اجتماعی ـ اقتصادی خود را از سوی طبقه کارگر (و یا انقلاب پرولتری) در خطر ببیند، حاضر است که از قدرت سیاسی مستقیم خود صرفنظر کند و یا قدرت سیاسی خود را به دیکتاتوری مطلقه و خودکامه منتقل سازد.»

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر