۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

فمینیسم مارکسیستی (5) (پایان)

کلارا ستکین (1857 ـ 1933)
سیاستمدار سوسیالیست آلمان و مدافع حقوق زنان
نماینده فراکسیون انقلابی ـ مارکسیستی در حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
جزو منشعبین از حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان و عضو گروه اسپارتاکوس (1917)
عضور کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
رئیس مسن مجلس آلمان (1932)
از مؤسسان بین الملل دوم جنبش سوسیالیستی کارگری
از مبتکران روز بین المللی زن
عضو هیئت اجرائیه بین الملل کمونیستی
عضور کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
آثار:
زنان کارگر و مسئله زنان در حال حاضر (1889)
دانشجو و زن (1889)
مسئله حق انتخابات زنان (1907)
روزا لوکزمبورگ و کلارا ستکین (1919)
یادمان هائی از لنین (1929)
سخنرانی ها و نوشته های منتخب سه جلدی (1957 ـ 1960)
می خواهم آنجا برزمم که زندگی هست (مجموعه سخنرانی ها و نوشته ها) (1955)

حق رأی بدون آزادی اقتصادی معاوضه ای است که ارزش ندارد، همین و بس.
اگر رهائی اجتماعی منوط به حقوق سیاسی می بود، می بایستی در کشورهائی که حق انتخابات همگانی وجود دارد، مسئله اجتماعی وجود نداشته باشد.
رهائی زن ـ بسان رهائی کل بشریت ـ تنها و تنها به رهائی کار از بند سرمایه منوط و وابسته است.
تنها در جامعه سوسیالیستی است که زنان ـ بسان کارگران ـ به همه حقوق خود بی کم و کاست دست می یابند.
کلارا ستکین

فمینیسم مارکسیستی
هایکه فریاف
مجله « دفاتر مارکسیستی» (20 دسامبر 2009)
برگردان میم حجری

9
فمینیسم و اروتیک


• اگر به دامنه تأثیر این حقیقت امر باندیشیم که انسان موجود اروتیکی است، آنگاه فقدان ابعاد احساسی جنسیت و اروتیک انسانی در خطوط ماهوی اش در مباحث مارکسیستی غیرقابل قبول جلوه خواهد کرد.

• طبقه حاکمه از این حقیقت امر بهتر باخبر است.

• مارکس هم
از این حقیقت امر بهتر باخبر بود، ولی بحث در این باره را به فرصتی دیگر می گذاریم.

• هیچ عرصه انسانی دیگر به اندازه عرصه جنسیت و اروتیک به نفع تولید و مصرف مورد سوء استفاده قرار نمی گیرد.

• زن ها بویژه در این زمینه و نه فقط در انتقاد از پورنوگرافی کارهای اساسی انجام داده اند.

• سرمایه داری در پورنوگرافی بهره وری از انسان را برملا می سازد.

• خودآگاهی زنان اما پس از کسب موفقیت های موقتی در سال های 1970 در زمینه بحث فراگیر پیرامون لاغرسازی بیمارگونه دختران و زیبائی آگهی تبلیغاتی پسند ظاهرا ـ تا آنجا که رسانه های گروهی نشان می دهند ـ به اوضاع پیش از 1970 رجعت کرده است.


• این حقیقت امر را می توان در پدیده «کاستینگ» (نمایش رقابت امیز دختران برای مدل گشتن و غیره) بطرز تهوع اوری شاهد بود که در آن مصرف کامل افراد انسانی و به عبارت دقیقتر اندام انسانی به نفع سرمایه به نقطه حضیض غم انگیزی رسیده است.


• هیچکس نمی تواند منکر شود که آرزوی جلب احترام دیگران و کامیابی اروتیکی از خصوصیات ژرف انسانی اند.


• از این رو، انسان ها آسانتر از هر زمینه دیگر در این عرصه قابل بهره کشی اند.


جنبش بورژوائی زنان به سبب نارسائی های ژرف در زمنیه تحلیل جنسیتی فقط به طرزی گذرا توانسته از شدت استثمار زنان که نتیجه خودبهره کشی آنها از اندام خویش است، بکاهد، آنهم تا حدی که منافع سرمایه را به خطر ناندازد.


• توضیح تفاوت بنیادی میان خودبهره کشی بازارگرا و خودنمائی احساس مند شادی بخش به عهده جنبش مارکسیستی زنان محول شده است.

10
فمینیسم به مثابه جنبش اجتماعی

• اگر در پرداختن مارکسیست های منفرد به امر زنان تردید هست، اما در مبارزه خود زنان در راه احقاق حقوق زنان ستمکش تردیدی نیست.

• 250 زن متعلق به «زنان صلح طلب» از سی کشور مختلف در خاور نزدیک با دوچرخه به راه می افتند تا افکار عمومی جهان را به سرکوب و ستم بی وقفه بر زنان فلسطین جلب کنند.


• چریک های زنان کرد که با خودسازماندهی شان می بایستی بر ضد ماخیسم همرزمان خویش نیز مبارزه کنند، نه تنها افسانه وار، بلکه ستایش انگیزند.


• اینها فقط دو مثال در این زمینه اند که در هر دو مورد زنان مسئولیت کل قضیه را به عهده گرفته اند.


• آیا خطا ست، اگر با توجه به پراکندگی ها و تفرقه ها در دهه های اخیر، به جنبش نوین زنان، به جنبش نوینی که مسائل اجتماعی را بطرزی غیر بورژوائی در مد نظر قرار می دهد، امید ببندیم؟

• هفته ای نیست که کارگر با سابقه ای به بهانه چندرغازی از کار اخراج نشود و اکثریت آنها همیشه زن نباشد.

• میدان عمل فمینیست های زن و مرد خیابان است.

• میدان عمل فمینیست های زن و مرد در عرصه امور مربوط به بهداشت و پزشکی، امور آموزش و پرورش که بطرز روزافزونی خصوصی می شوند، نحوه برخورد به مسئله جنسیت، رسانه های گروهی و غیره و غیره است.


• میدان عمل فمینیست ها به جرئت می توان گفت که با میدان عمل مارکسیست ها صد در صد تقاطع پیدا می کند.


• به قول کلارا ستکین:

• «ما مسئله خاص زنان را اصلا برسمیت نمی شناسیم.
• ما مسئله خاص زنان کارگر را اصلا برسمیت نمی شناسیم.
• ما رهائی کامل خود را نه در صدور اذن ورود زنان به عرصه ای که حرفه آزاد نامیده می شود، انتظار داریم، نه در تدریس برابر با مردان (اگرچه هر دو حق طبیعی و عادلانه اند) انتظار داریم و نه در احقاق حقوق سیاسی.

• کشورهائی که در آنها حق انتخابات همگانی بظاهر آزاد و مستقیم وجود دارد، نشان می دهند که ارزش واقعی آن چقدر ناچیز است.

• حق انتخابات، بدون آزادی اقتصادی معاوضه ای است که ارزش ندارد، همین و بس.

• اگر رهائی اجتماعی منوط به حقوق سیاسی می بود، می بایستی در کشورهائی که حق انتخابات همگانی وجود دارد، مسئله اجتماعی وجود نداشته باشد.


رهائی زن ـ بسان رهائی کل بشریت ـ تنها و تنها به رهائی کار از بند سرمایه منوط و وابسته است.
تنها در جامعه سوسیالیستی است که زنان ـ بسان کارگران ـ به همه حقوق خود بی کم و کسر دست می یابند.»

(سخنرانی کلارا ستکین تحت عنوان «در راه رهائی زنان» در کنگره بین المللی کارگران، پاریس سال 1889)

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر