۱۳۸۹ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

درک ایدئالیستی تاریخ

ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان شین میم شین


• درک ایدئالیستی تاریخ عبارت است از تفسیر ایدئالیستی مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی جامعه.
• همان طور که ما در جهان بینی ایدئالیستی میان جهان بینی ایدئالیستی ـ عینی و جهان بینی ایدئالیستی ـ ذهنی تفاوت می گذاریم، در رابطه با درک ایدئالیستی تاریخ نیز باید میان درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ و درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ تفاوت قائل شویم:
• کلیه تئوری هائی که نیروهای تعیین کننده جامعه و توسعه تاریخی را در اصولی جستجو می کنند که در خارج از روند زندگی اجتماعی انسانها قرار دارند، به درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ تعلق دارند :
• مثلا کلیه تعالیم اجتماعی کاتولیکی، تاریخ سازی های تئولوژیکی ـ غیبگویانه توینبی و امثالهم و ساختارگرائی فلسفی فرم های مدرن درک ایدئالیستی ـ عینی تاریخ محسوب می شود.

• کلیه تئوری هائی که مناسبات اجتماعی و توسعه تاریخی را بر مبنای نظرات و یا تصمیمات سوبژکتیف افراد منفرد و یا بر مبنای آرزوها، ارزیابی ها و بافت های هنجاری گروه ها و افراد توضیح می دهند، به درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ تعلق دارند :
• درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ گرایش غالب را در جامعه شناسی بورژوائی معاصر تشکیل می دهد.

• تئوری های اجتماعی پوزیتیویستی نیز که مدعی بیطرفی فلسفی اند و خود را نه ماتریالیست و نه ایدئالیست قلمداد می کنند، در حقیقت در موضع پذیرش مسکوت تئوری های ایدئالیستی و چه بسا ایدئالیستی ـ ذهنی جامعه و تاریخ قرار دارند.
• تئوری های ناتورالیستی (از جمله تئوری های بیولوژیستی و جغرافیائی) به نحوی از انحا در موضع ایدئالیستی ـ ذهنی درک تاریخ قرار می گیرند.
• باید یاد آور شد که میان درک ایدئالیستی ـ عینی و درک ایدئالیستی ـ ذهنی تاریخ دیوار چین (مرزهای مطلق) وجود ندارد، بلکه آندو در یکدیگر نفوذ می کنند.
• در مغایرت با توسعه فلسفه بطورکلی، که از آغاز نظریات ماتریالیستی و ایدئالیستی وجود داشته اند و مبارزه میان آن دو جاری بوده است، تئوری فلسفی جامعه و تاریخ تا تشکیل مارکسیسم تحت سلطه بلامنازع تئوری های ایدئالیستی بوده است.
• کلیه تلاش های به عمل آمده برای ارائه درک ماتریالیستی در باره پدیده های اجتماعی ـ تاریخی ناپیگیر بودند و در ایدئالیسم گیر کرده بودند.
• سلطه بلامنازع ایدئالیسم بر عرصه تئوری اجتماعی ما قبل مارکس علل اجتماعی داشته است.
• درک ماتریالیستی تاریخ تنها زمانی توانست تشکیل شود که پیدایش جامعه سرمایه داری، منشاء تغییرات اجتماعی را (یعنی شیوه تولید را) بوضوح نشان داد و با پرولتاریا، طبقه ای پا به عرصه وجود نهاد که کشف پیوندهای اجتماعی واقعی، کشف روندهای توسعه اجتماعی و توسعه همه جانبه نیروهای خلاق توده های زحمتکش با منافعش انطباق بی چون و چرا داشت.

• در تئوری عمومی جامعه و تاریخ کنونی، در خارج از حیطه مارکسیسم ـ لنینیسم نیز درک ایدئالیستی تاریخ حکمفرما ست.
• درک ایدئالیستی تاریخ امروزه به ابزار مهم ایدئولوژیکی و جهان بینانه بورژوازی امپریالیستی علیه سوسیالیسم و جنبش کارگری انقلابی و پیشرفت اجتماعی بدل شده است.
• درک ایدئالیستی تاریخ در کلیه مظاهر خود نه به درد توضیح و پیش بینی روندهای اجتماعی می خورد و نه به درد تدوین برنامه مستدل علمی و انقلابی مبارزه بخاطر سوسیالیسم.

• درک ایدئالیستی تاریخ با معارف علوم و با تجارب و مطالبات مبارزه بخاطر سوسیالیسم نا سازگار است.


• مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، تفکر تاریخی.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر