تئودور آدورنو
(۱۹۰۳ ـ ۱۹۶۹)
فیلسوف، جامعه شناس، تئوریسین موسیقی و آهنگساز
از سردمداران مکتب فرانکفورت
از آثار اصلی او
دیالک تیک روشنگری
دیالک تیک منفی
تئوری استه تیکی
مارتین بلومن تریت
قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه
۲۸
«دیالک تیک روشنگری»
(اثر مشترک آدورنو و هورکهایمر)
خصایل جنسیتی
را
به مثابه خصایل اجتماعی تلقی می کند:
«بشریت می بایستی ستم مهیبی نسبت به خود روا دارد.
تا اینکه
خصلت مردانه یکسان و هدفگرای انسانی
خود
تشکیل شد
و
اندکی از آن همچنان و هنوز در هر طفولیت تکرار می شود.
تلاش در جهت حفظ «من»
در
کلیه مراحل بر «من» چسبیده است
و
وسوسه باختنش
با مصممیت کور جهت حفظش
همبستر است.»
۲۹
اگر از موضع تفسیر بیولوژیکی قطبیت جنسیتی بنگریم،
می توانیم به استدلال بیوتکاملی (بیو اوولوسیونی) برسیم
که
در تقسیم کار ماقبل تاریخی میان شکارچیان و جمع آوران
وجود داشته است
و
تداومش به طرز ژنه تیکی قابل اثبات است.
۳۰
این استدلال
که
مردها
برای شکار مناسب تر اند.
برای اینکه متحرک تر، قوی تر، سریع تر و مهاجم ترند.
در حالیکه زنان
به دلایل حاملگی و بچه داری
می توانند برای
گردآوری حبوبات و میوه جات و سبزیجات و غیره کفایت کنند.
این
استدلال
در کل غلط به نظر نمی رسد
و
کمترین ربطی
به
ضرورت (جبر) بیولوژیکی
ندارد.
۳۱
فاصله گرفتن بیش از حد زنان از کودکان
در دوره حاملگی و شیر دادن
می تواند برای همبود (اجتماع) خطرناک باشد.
۳۲
اینکه مردان با توجه به سطح توسعه نیروهای مولده
نمی توانستند وظیفه زنان را به عهده بگیرند،
نه
به دلایل طبیعی
بلکه
به دلایل جامعه ای بوده است.
۳۳
زنان
چه بسا
فقط در نزدیکی ها به جمع آوری نمی پرداختند.
بلکه
با کودکان بسته به در پشت
فواصل زیادی
را
پشت سر می گذاشتند تا خودکفایی گروه خود را تأمین کنند.
۳۴
به همین دلیل
باید
استدلال
فونکسیونالیستی
را
بر
استدلال بیولوژیکی
ارجحیت بخشید.
۳۵
جا افتادن این تقسیم کار میان زنان و مردان
بیشتر
نتیجه آسایش طلبی و ایده ئولوژی فرهنگی مربوطه باید باشد
تا
نتیجه ضرورت مطلق خودکفایی.
۳۶
اما
در هر منطقه
الگوهای سوسیالیزاسیون مختلف قابل مقایسه توسعه یافته
اند
که
در آنها تقسیم کار میان جنسیت ها پدید آمده است.
۳۷
دلیل این تقسیم کار
اما
معاییر
بیولوژیکی جنسیت و تفاوت های نطفه ای نبوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر