پروفسور دکتر کونو فوسل
مذهب چیزی
فراتر از افیون و اعتراض
مذهب پایگاه اجتماعی نیز دارد!
برگردان
شین میم شین
بخش پنجم
میدان عمل مذهب در سرمایه داری معاصر
۱
·
اصولا سرمایه داری هم باید برای جلب تأیید همه اعضای جامعه
این احساس را در آنها زنده نگهدارد که مولد خوشبختی برای تک تک افراد جامعه است و
وعده و وعیدهایش شامل حال همه می شود.
·
(اصل دربرگیری)
۲
·
اما هم تاریخ جوامع سرمایه داری و هم اوضاع کنونی این جوامع،
نشان می دهد که سرمایه داری به لحاظ ساختاری نمی تواند عملا و برای مدت زیادی از
عهده انجام این کار برآید.
۳
·
از این رو ست که سرمایه داری بر طبق قانون اساسی کشورها
مجبور به اتحاد با مذهب است.
۴
·
این مسئله بویژه در ایام بحران آشکارا به چشم می خورد.
۵
·
زیرا در این جور مواقع، اصل دربرگیری عمومی توخالی بودن خود
را رسما برملا می سازد.
۶
·
عجز سرمایه داری معاصر از تضمین زندگی شایسته انسانی برای همه مردم جهان و سقوط مردم در منجلاب فقر
و بی خانمانی در جوامع ثروتمند اروپا می تواند مشروعیت سرمایه داری را به بحران
عمومی مبتلا سازد.
۷
·
سرمایه داری برای مقابله با این بحران، توان های مذهبی را
به عاریه می گیرد و مورد استفاده قرار می دهد.
۸
·
سرمایه داری ـ بویژه در حال حاضر ـ برای معنی بخشیدن به
زندگی انسان ها از جریانات مذهبی استفاده می کند.
۹
·
بویژه در مواردی که معلوم خاص و عام می شود که بسیاری از
انسان ها بلحاظ اقتصادی ناکام مانده اند، این نظریه رواج داده می شود که همه مردم
تنها در مذهب می توانند به آرامش روحی و رضایت خاطر دست یابند.
۱۰
·
سرمایه داری در دوره رونق اقتصادی و رفاه به این کمک مذهب
احتیاجی ندارد و خودش می تواند فونکسیون روبنا را به عهده گیرد.
۱۱
·
البته این امر مانع آن نمی شود که مذهب سنتی کماکان به نقش
معنابخشی خود ادامه دهد.
۱۲
·
فقط آنجا که معنابخشی مذهبی سنتی برای سرمایه داری مزاحمت
ایجاد کند، میان آندو تضاد پدید می آید.
۱۳
·
فرم های اولیه تضاد میان سرمایه داری و مذهب سنتی به چند و
چون توانائی مذهب سنتی در انجام وظایف انفراساختار تحت نظام سرمایه داری، یعنی در
ارائه چارچوب های سمتگیری برای فرم های جدید تولید و بازتولید زندگی بستگی دارد.
۱۴
·
بر مبنای نظریات گوده لیه چنین چیزی به دلیل ساخت سرمایه
داری اصولا غیرممکن است.
۱۵
·
اما چند و چون آن را در موارد منفرد نمی توان پیشاپیش حدس
زد، بلکه باید آن را مورد بررسی قرار داد و بطور عملی به محک زد.
۱۶
·
موفقیت های چشمگیر جنبش های مذهبی جدید و کلیساهای آزاد
مسیحی، مثلا جنبش نزول مسیح (که کلیساهایش در برزیل رونق فوق العاده ای کسب کرده)
و بویژه اسلام پیکارجو از این طریق است که آنها فقدان مشروعیت کلیساهای بزرگ و
شیوه زندگی غربی را که بوسیله سرمایه داری نمایندگی می شود، با ارائه معنای جدید
جبران می کنند و در بازار مشتری پسندتر می شوند.
۱۷
·
آنچه که به مثابه خودفروشی موفقیت آمیز مذاهب پر رونق
نمودار می گردد، در واقع چیزی جز گذار از مذهب حقیقی به مذهب کالاواره نیست.
۱۸
·
به سبب بی خبری از این حقیقت امر، که رونق روزافزون خود را
مدیون منطق بازارند، محتوای خودی آنها تحلیل می رود و در همرنگ سازی صرف و در
پراتیک سر و صورت دادن به همگرائی، مسیر زوال و تباهی طی می کنند.
۱۹
·
از آنجا که جریانات مذهبی مد روز که بویژه بر احساس و
خودیابی تکیه دارند، هرگز نمی فهمند که معنا فی نفسه قابل فروش نیست و برای خرید
سعادت اخروی ـ بدین معنا ـ نمی توان بهائی پرداخت، در مقابل مسائل سوزان بشریت،
بیچاره و مستأصل می مانند و به دام فریب بدل می شوند.
۲۰
·
اما اینکه مذهب چگونه می تواند تن به قوای بازار ندهد و در
عین حال، علیرغم سیطره آنها جان سالم از مهلکه بدر ببرد، مسئله ای است که پاسخش را
باید در تحول انقلابی مناسبات اقتصادی جست و جو کرد.
۲۱
·
از این رو، مذهب ـ به عنوان مسیحیت و یهودیت ـ تنها بشرطی می تواند ادامه حیات دهد که با کلیه
نیروهای طرفدار غلبه بر منطق مخرب سرمایه و طالب خاتمه دادن به قدر قدرتی ایده
ئولوژیکی آن متحد شود.
پایان
(۷. ۱۱. ۲۰۱۰)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر