پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
ایده ئولوژی
ادامه
۱۱
·
در همان رابطه و پیوند باید مسئله حقیقت و مؤثریت هر سیستم ایده
ئولوژیکی مورد نظر، طرح شود.
·
مراجعه کنید به حقیقت
۱۲
·
حقیقت و مؤثریت هر سیستم ایده ئولوژیکی را فقط به طور مشروط
می توان در یکدیگر خلاصه کرد.
۱۳
·
در تاریخ جامعه بشری، ایده ئولوژی هایی وجود داشته اند و
دارند که که شرایط و روندهای اجتماعی معینی را غلط، یکجانبه و یا مخدوش منعکس می
کنند.
·
ایده ئولوژی ها اما علیرغم آن، هر از گاهی می توانند تأثیر
روی هم رفته عمیقی بر عمل افراد، گروه ها و طبقات و در نتیجه بر جریان روند تاریخ
بگذارند.
۱۴
·
ضمنا برعکس، هر شناخت حقیقی راجع به جامعه فورا و بی واسطه
در توسعه اجتماعی عملی، در عمل افراد و یا
توده ها مؤثر نمی افتد.
۱۵
·
مؤثریت بیواسطه هر ایده ئولوژی در وهله اول وابسته بدان است
که آن تا چه حدی با منافع قوای طبقات و یا گروه ها در شرایط تاریخی مربوطه، یعنی
در رابطه اش نسبت به کلیه طبقات مطابقت دارد.
۱۶
·
آن سان که روی هم رفته می تواند موردی پیش آید که منافع
یکجانبه معین گروهی و یا طبقه اجتماعی ئی اکتیو گردند که با منافع بنیادی و مدید
آن در تضاد باشند، آنها را برای مدتی بپوشانند و از عرصه بدر رانند.
۱۷
·
علاوه بر این، مؤثریت آن ایده ئولوژی ها بی تردید بدین طریق
مشروط می شوند که آنها بیانگر تفکر و عمل قوای اجتماعی مربوطه می شوند و در فرم فریبایی
وارد صحنه می شوند.
۱۸
·
اگر قرار بر این باشد که از مؤثریت یک ایده ئولوژی نتوان
حقیقت آن را استنتاج کرد، در آن صورت، دانش تجربی تاریخ جامعه بشری غیرقابل رد
خواهد بود و (در درازمدت و در رابطه با این ایده ئولوژی ها که به توسعه و زندگی
گروه های بزرگ انسانی مربوط می شوند) در تحلیل نهایی به مؤثریت ته نشین شونده و
ماندگار هر سیستم ایده ئولوژیکی وابسته است که معارف و احکام ماهوی اش مبتنی بر
حقیقت آنند.
۱۹
·
مسئله تعیین کننده دیگر در رابطه با مفهوم ایده ئولوژی،
اشتراط (مشروطیت) اجتماعی حقیقت و به عبارت دیگر بطلان احکام معینی است که جزو
بضاعت ایده ئولوژی محسوب می شوند.
۲۰
·
مارکس این مسئله را در تحلیل فرم تاریخی ـ مشخص شعور جامعه
ای، یعنی ایده ئولوژی بورژوایی حل کرده است.
۲۱
·
مارکس کشف کرده که شرایط اجتماعی و تاریخی اکتوئال بورژوازی
به مثابه طبقه با ضرورت عینی (یعنی مستقل از خردمندی و یا نگرش سوبژکت معرفتی
مربوطه) موجد (ایجاد کننده ی) تصورات و نگرش های معینی است که انعکاس یکجانبه،
سطحی و لذا غلط مناسبات موجود است.
۲۲
·
این در وهله اول با وجود و هستی بورژوازی به مثابه طبقه ای
استثمارگر مشروط می شود.
·
یعنی به مثابه طبقه ای که باید از شرایط وجودی خاص خود در
مقابل طبقه ای دیگر و لذا در مقابل پیشرفت تاریخی دفاع کند.
۲۳
·
از این نقطه نظر، بالضروره (جبرا) شرایط وجودی، منافع،
استنباطات اخلاقی، ایده های عدالت و آزادی و غیره، به مثابه اصول عام ابدی نمودار
می شوند.
۲۴
·
این توهمات قبل از
همه با تولید کاپیتالیستی کالا پدید می آیند و تحکیم می یابند.
·
تولید کاپیتالیستی کالا
به مثابه اصل اساسی تعیین کننده و نافذ در کلیه مناسبات اجتماعی این جامعه.
۲۵
·
وجود و حرکت کلیه روابط و توانایی های جامعه ای به مثابه
کالا، بویژه خصلت طبقاتی این مناسبات را سرپوش می نهند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر