۱۳۹۷ آبان ۱۸, جمعه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۳۱۶)

 
پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)

برگردان
شین میم شین

ایده ئولوژی 
ادامه

۱۱
·    در همان رابطه و پیوند باید مسئله حقیقت و مؤثریت هر سیستم ایده ئولوژیکی مورد نظر، طرح شود.
·    مراجعه کنید به حقیقت

۱۲
·    حقیقت و مؤثریت هر سیستم ایده ئولوژیکی را فقط به طور مشروط می توان در یکدیگر خلاصه کرد.

۱۳
·    در تاریخ جامعه بشری، ایده ئولوژی هایی وجود داشته اند و دارند که که شرایط و روندهای اجتماعی معینی را غلط، یکجانبه و یا مخدوش منعکس می کنند.
·    ایده ئولوژی ها اما علیرغم آن، هر از گاهی می توانند تأثیر روی هم رفته عمیقی بر عمل افراد، گروه ها و طبقات و در نتیجه بر جریان روند تاریخ بگذارند. 

۱۴
·    ضمنا برعکس، هر شناخت حقیقی راجع به جامعه فورا و بی واسطه در توسعه اجتماعی عملی، در عمل افراد  و یا توده ها مؤثر نمی افتد.

۱۵
·    مؤثریت بیواسطه هر ایده ئولوژی در وهله اول وابسته بدان است که آن تا چه حدی با منافع قوای طبقات و یا گروه ها در شرایط تاریخی مربوطه، یعنی در رابطه اش نسبت به کلیه طبقات مطابقت دارد.

۱۶
·    آن سان که روی هم رفته می تواند موردی پیش آید که منافع یکجانبه معین گروهی و یا طبقه اجتماعی ئی اکتیو گردند که با منافع بنیادی و مدید آن در تضاد باشند، آنها را برای مدتی بپوشانند و از عرصه بدر رانند.

۱۷
·    علاوه بر این، مؤثریت آن ایده ئولوژی ها بی تردید بدین طریق مشروط می شوند که آنها بیانگر تفکر و عمل قوای اجتماعی مربوطه می شوند و در فرم فریبایی وارد صحنه می شوند.

۱۸
·    اگر قرار بر این باشد که از مؤثریت یک ایده ئولوژی نتوان حقیقت آن را استنتاج کرد، در آن صورت، دانش تجربی تاریخ جامعه بشری غیرقابل رد خواهد بود و (در درازمدت و در رابطه با این ایده ئولوژی ها که به توسعه و زندگی گروه های بزرگ انسانی مربوط می شوند) در تحلیل نهایی به مؤثریت ته نشین شونده و ماندگار هر سیستم ایده ئولوژیکی وابسته است که معارف و احکام ماهوی اش مبتنی بر حقیقت آنند.

۱۹
·    مسئله تعیین کننده دیگر در رابطه با مفهوم ایده ئولوژی، اشتراط (مشروطیت) اجتماعی حقیقت و به عبارت دیگر بطلان احکام معینی است که جزو بضاعت ایده ئولوژی محسوب می شوند.

۲۰

·    مارکس این مسئله را در تحلیل فرم تاریخی ـ مشخص شعور جامعه ای، یعنی ایده ئولوژی بورژوایی حل کرده است.

۲۱
·    مارکس کشف کرده که شرایط اجتماعی و تاریخی اکتوئال بورژوازی به مثابه طبقه با ضرورت عینی (یعنی مستقل از خردمندی و یا نگرش سوبژکت معرفتی مربوطه) موجد (ایجاد کننده ی) تصورات و نگرش های معینی است که انعکاس یکجانبه، سطحی و لذا غلط مناسبات موجود است.

۲۲
·    این در وهله اول با وجود و هستی بورژوازی به مثابه طبقه ای استثمارگر  مشروط می شود.
·    یعنی به مثابه طبقه ای که باید از شرایط وجودی خاص خود در مقابل طبقه ای دیگر و لذا در مقابل پیشرفت تاریخی دفاع کند.

۲۳
·    از این نقطه نظر، بالضروره (جبرا) شرایط وجودی، منافع، استنباطات اخلاقی، ایده های عدالت و آزادی و غیره، به مثابه اصول عام ابدی نمودار می شوند.

۲۴
·    این توهمات  قبل از همه با تولید کاپیتالیستی کالا پدید می آیند و تحکیم می یابند.
·    تولید کاپیتالیستی کالا  به مثابه اصل اساسی تعیین کننده و نافذ در کلیه مناسبات اجتماعی این جامعه.

۲۵
·    وجود و حرکت کلیه روابط و توانایی های جامعه ای به مثابه کالا، بویژه خصلت طبقاتی این مناسبات را سرپوش می نهند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر