پروفسور دکتر کونو فوسل
مذهب چیزی
فراتر از افیون و اعتراض
مذهب پایگاه اجتماعی نیز دارد!
برگردان
شین میم شین
بخش دوم
پای درس کلاسیک ها
۱
·
از این رو، بهتر است که تزهای مارکس پیرامون مذهب را به
اختصار مرور کنیم.
۲
·
به نظر مارکس، مذهب بازتاب تخیلی واقعیت در تفکر انسانی
است.
۳
·
تفکر بدوی (پریمیتیو) طبیعت را ـ بطور خودپو و ناآگاهانه ـ
به مثابه جهان اشخاص تلقی می کند و جهان سوبژکتیو این واقعیات شخصواره گشته را
عینی می پندارد.
·
یعنی آنها را به مثابه واقعیتی مستقل از انسان و تفکر
انسانی و ماورای تجربی تلقی می کند.
۴
·
مارکس در اثر بزرگ خویش تحت عنوان «سرمایه» به همانندی
موجود میان فرم های ایده ئولوژی مذهبی و تصورات خودپوی انسان ها راجع به منشاء و
ماهیت ارزش کالاها اشاره می کند.
۵
·
آنچه که مارکس فتیشیسم کالائی (کالاپرستی) می نامد، بر این
حقیقت امر استوار است که ارزش کالاها (که در واقع کار فشرده است، یعنی نتیجه رابطه
میان اشخاص است) برای شعور خودپو به مثابه خاصیت معمائی و اسرارآمیز خود چیزها
(کالاها) جلوه گر می شود.
۶
·
مجموعه مقولات اقتصاد بازار از این فتیشیسم که در تصور از
سرمایه به اوج خود می رسد، یعنی در تصور از پول مولد و در تصور از ارزش سازنده
ارزش جدید سهیم اند.
۷
·
«اما در واقع، اینجا ارزش به سوبژکت روندی بدل می شود که در
آن با تعویض مکرر از پول به کالا، میزان خود را خود تغییر می دهد.
·
ارزش آغازین فی نفسه اضافه ارزش می زاید، خویشتن خویش را
مورد بهره وری قرار می دهد.
·
زیرا حرکتی که در آن اضافه ارزش پدید می آید، حرکت خود ارزش
(سرمایه و یا پول. مترجم) است.
·
پس بهره وری آن، بهره وری از خویش است.
·
بدین طریق، ارزش، صاحب کیفیت اسرارآمیزی تلقی می شود، کیفیت
جدیدی که ارزش را به کار می اندازد، زیرا سودمند است.
·
ارزش، نوزاد زنده می زاید و یا حداقل، تخم طلائی می گذارد.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۱۶۹)
۸
·
آنچه برای شعور خودپوی افراد شاغل در شیوه تولیدی سرمایه
داری پنهان می ماند، ساختار درونی نامرئی مناسبات اجتماعی خودشان است.
·
مکانیسم تشکیل
اضافه ارزش است.
·
این حقیقت امر است که دستمزد پرداخت شده به کارگر معادل
ارزش تولید شده از سوی او نیست.
·
این حقیقت امر که سود، کاری است که به ازای آن مزدی پرداخت
نشده است.
۹
·
این واقعیت ژرفنده اما نامرئی، خود را به شعور خودپو به طرزی
وارونه نمودار می سازد.
۱۰
·
ارزش که در واقع یک رابطه اجتماعی است، به مثابه خاصیت خود
چیزها جلوه گر می شود.
۱۱
·
خصلت شبح واره این تصور، از این رو، در شیئیت بخشیدن به
مناسبات تولیدی و در شخصواره انگاشتن چیزها ست.
۱۲
·
به اختصار می توان گفت که مذهب به نظر مارکس، نگرش شبح آلود
بر زندگی اجتماعی، تصور خیال آلود از ساختارهای درونی مناسبات اجتماعی و طبیعت
است.
۱۳
·
مذهب عرصه ای است که انسان در آن، از خود بیگانه می شود.
·
یعنی تصوری خیال آلود از هستی خویش به عمل می آورد و می
کوشد تا با وسایل موهوم بر این واقعیت خیال آلود اثرگذار باشد.
۱۴
·
به نظر مارکس، تفکر و عمل مذهبی، محصول مناسبات اجتماعی
معینی است و تنها با تغییر این مناسبات می توان به تغییر آن نایل آمد.
۱۵
·
بنابرین، این شعور نیست که خود را بیگانه می سازد.
·
بلکه این واقعیت است که آنچنان است که راه نفوذ بر ساختار
درونی اش را به روی شعور می بندد.
۱۶
·
بنابرین، مارکس مرگ مذهب را نه در انتقاد تئوریک از آن می
بیند و نه در ستیز ایده ها.
۱۷
·
مذهب تنها به برکت تغییر جامعه و به برکت تشکیل مناسبات
اجتماعی عاری از استثمار طبقاتی و مبتنی بر بدست گرفتن روند تولید و سازمان
اجتماعی از سوی خود مولدین، می تواند از بین برود.
۱۸
·
تزهای همه جانبه شناخته شده مارکس از این قرارند.
۱۹
·
این تزها اما در موارد زیر چیزی نمی گویند:
الف
·
اولا، آیا می توان مذهب را به مثابه انعکاس درست تولید
مستقل انسانی و اجتماعی گشتن آزاد تلقی کرد؟
ب
·
ثانیا، آیا می توان مذهب را بطور کلی و بطور کامل تنها به مثابه
انعکاس درک کرد؟
پ
·
یعنی آیا مذهب نمی تواند چیزی بلحاظ محتوا مستقل و بلحاظ
عملکردی چند جانبه باشد؟
۲۰
·
جای این چیزها در تئوری مارکسیستی خالی است و برای پر کردن
این خلأ باید به تفکر خلاق دست زد.
۲۱
·
علاوه بر این، باید به یاد داشت که به نظر مارکس در رابطه
با تحلیل علمی مذهب و انتقاد علمی از آن «هنوز مهمترین کارها ناکرده مانده اند.
·
در واقع کشف هسته زمینی مه آلودسازی مذهبی از طریق تجزیه و
تحلیل به مراتب آسانتر از توسعه فرم های
آسمانی گشته مذهب از مناسبات زندگی واقعی هر باره است.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۳، ص ۳۹۳)
۲۲
·
تا آنجا که ما می دانیم، کمتر کسی گام در این جاده تئوریکی
دشوار نهاده است.
۲۳
·
اما چنین تجزیه ـ تحلیلی برای تدوین تئوری های زیر ضرورت
دارد:
الف
·
تئوری علمی ایده ئولوژی ها.
ب
·
تئوری مربوط به نقش تصورات اجتماعی در عمل اجتماعی انسان ها.
پ
·
و فراتر از آن، توضیح علمی مکانیسم هائی که انسان به دلیل
آنها در توسعه مناسبات اجتماعی خویش بطور خودپو بیگانه می شود.
ت
·
پیش شرط این اما عبارت است از توضیح نوینی از پیوند اسطوره،
ایده ئولوژی و مذهب.
۲۴
·
در بخش بعدی در این مورد، سه تز را مورد بحث قرار خواهم
داد.
۲۵
·
اما قبلا می خواهم به مفهوم «خدایان زمینی» اشاره کنم.
·
زیرا آنها سد راه انتقاد از مذهب اند.
۲۶
·
به عنوان مثال، «بت قدرت» یکی از این خدایان زمینی است،
موبایل، قدرت نظامی، پول نیز خدایان زمینی اند.
۲۷
·
مفهوم «خدایان زمینی» به نظر دوست من فرانتس هینکه
لامرت، انتقاد مارکس از مذهب را بهتر از اصطلاح «بت ها» که از روم
باستان به میراث مانده، ترجمه می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر