۱۳۹۷ آبان ۱۰, پنجشنبه

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها (۱)


مارتین بلومن تریت

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه

«تنها در صورتی دوست داشته خواهی شد،
که
مجاز به ضعیف نشان دادن خود باشی،
بی آنکه قوی را تحریک کرده باشی.»

۱
عشق
مقوله ای جامعه ای است
که
حاوی طبیعت و غریزه است.

آنسان که گشتاور (ممان) جامعه ای و گشتاور طبیعی
را
نمی توان
در آن
 به مثابه اولین و یا دومین (مقدم و یا مؤخر) از یکدیگر مجزا ساخت.

(یعنی تقدم قایل شدن به گشتاور طبیعی و یا جامعه ای در عشق امکان ناپذیر است. مترجم)

۲
اولین معشوق آدم ها
ظاهرا
مادر
است.

۳
اگر
ما
امروز
و
در اکثر دوران های تاریخ دنیا
این تصور
را
پی گیریم،
که
پای زن در بین است،
آنگاه
این تصور باطل پدید می آید که اصولا فقط زنان می توانند «مادر» باشند.

 ۴
اینکه
این
با
مردیت ـ تصویر هتروسکسیستی منافات دارد،
از ریخت غمزده و خشم آلود استره ئوتیپ کارکنان کالسکه بچه برنده اجتماعی
معلوم است
که
«مردیت نوین شان»
کمتر
مبتنی بر دانش تجربی و حل و فصل تضادهای درونی و
بیشتر
مبتنی
بر انتقاد جنبش زنان است
که
به
بحران منجر شده است.

۵
علیرغم آن
حتی در علوم
در رابطه با پیوند طبیعی میان لیاقت زنان به زایش، شیر دادن و وظیفه آنان به پرستاری از نوزاد و پرورش کودکان
پیشداوری وجود دارد.

۶
به همین دلیل
نه، تنها مردان آنتی فمینیست،
بلکه
حتی فمینیست ها
این پیوند را اجتناب ناپذیر و صرفنظر ناپذیر دانسته اند و بر تجزیه و تحلیل علمی اش صرفنظر کرده اند.

۷
با نظر بر تولید و بازتولید مادریت،
معلوم می شود،
که
این
گشتاور مرکزی و تعیین کننده ی سازمان اجتماعی و بازتولید جنسیت ها ست.

۸
 
نانسی چودروف
(۱۹۴۴)
 نویسنده، روانکاو و جامعه‌شناس فمینیست آمریکایی
 کتاب مشهور او:
 بازتولید مادری
 چودروف شکل گیری هویت جنسیتی را از درون شناخت پویش‌های روانی خانواده و روابط اوبژکتیو کودک با مادرش می‌داند.
 
من
به همین دلیل
نظر نانسی چودروف
را
دنبال می گیرم
که
«مادریت
 با
معاییر اجتماعی و ساختاری جامعه از بین می رود
و
با
 روندهای پسیکولوژیکی بازتولید می شود.

مادریت
نه،
حاوی علل بیولوژیکی است
و
نه،
محصول تمرین و آموزش (ترینینگ)  آگاهانه نقش ها ست.»

۹
«تقسیم جنسیتی ـ خودویژه کار در خانواده
ـ که در آن زنان، مادر اند و بیشتر از مردان با روابط و احساسات میان انسانی سر و کار دارند ـ
در دختران و پسران خانواده
به شکاف افتادن میان استعدادهای پسیکولوژیکی منجر می شود
و
به همین دلیل
این تقسیم جنسیتی ـ خودویژه کار در خانواده
توسط آنان
به
نسل بعدی منتقل می شود.»

ادامه دارد.













هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر