۱۳۹۷ فروردین ۲۳, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۳۳)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی

اندکی اندر باب عیران و ایران و عیرانی و ایرانی

فرق عیرانی با ایرانی چیست.
حریف

۱
بهتر است خوداندیشی پیشه کنیم و به سؤالات خود
شخصا جواب پیدا کنیم.

۲
در ان صورت
می توان استنباط خود را اعلام کرد و به محک همنوعان خوداندیش و دگراندیش زد

۳
دوئالیسم پرسش و پاسخ
رویه و روند و روالی فئودالی است.

۴
طلبه
سؤال طرح می کند
و مجتهد جامع الشرایط جواب می دهد.

۵
طرز تربیت و طرز تفکر فئودالی از این قرار است.

۶
روشنگری
اما روند و روال و رویه ای ضد فئودالی است.

۷
روشنگری جنبش اجتماعی است.

مراجعه کنید به سیر و سرگذشت روشنگری در اروپا

۸
روشنگری
دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد از همنوع و همبود و جامعه و جهان است.

۹
در روشنگری
هر فرد شخصیت است و نه زباله فئودالی

۱۰
در نتیجه هم خود (خویشتن خویش) را موضوع بررسی قرار می دهد و به چالش می کشد
و هم غیرخود را.

۱۱
ما
اینجا
با نوعی پارس سر و کار داریم.
با طنز سگانه سر و کار داریم.

۱۲
سخن از سقوط است.

۱۳
عیران یعنی آبدوغ.

۱۴
عیران یکی از مواد غذایی معروف است.

۱۵
سطلی برمی دارند و یک قاشق ماست در آن می ریزند و با آب پر می کنند.
بعد حسابی هم می زنند و عیران تهیه می شود.

۱۶
عیرانی کسی است که عاشق عیران و کشته ـ مرده عیران است.

۱۷
احزاب ( عه ز آب) و دار و دسته های متنوع و متعددی حتی در این زمینه وجود دارند:
یکی معروف به پانعیرانیسم است
دیگری معروف به سطل ننه ات طلبیسم است.
....

۱۸
اعضای این این احزاب ( عه ز آب) و دار و دسته ها
عاشق سینه چاک عیران اند.
اصلا سر سیری از عیران ندارند.

۱۹
سگ ها اما به عیران
حتی لب نمی زنند.

۲۰
فرق عیرانی ها با اعضای این احزاب ( عه ز آب) ودار و دسته ها این است
که اینها عاشق عیران قدیم اند و نه جدید.

۲۱
عاشق عیران کهنه اند که ۲۵۰۰ سال قبل تشکیل شده است.

۲۲
عیرانی ها از هر دار و دسته
چه بسا
به زیارت مقبره اولین عیران ساز کبیر می روند و سنگ های گور او را بوسه باران می کنند.

۲۳
اوباما
دالایلامای طویله عامریقا
چندی قبل به احزاب ( عه ز آب) و دار و دسته های عیرانی درود فرستاد و کوروش کبیر را به رسمیت شناخت.

۲۴
سگ ها
اما
طرفدار گوگوش کبیرند و به کوروش کبیر پارس می کنند.

هماندیشی با مش منیر

افرادی مانند شما
با پوزش ازدوستان دیگر
مصداق عینی زباله هستند
ونوشته شمااعتراف به این ادعا ست.
مش منبر

۱
ممنون از هماندیشی

۲
بحث بر سر افراد نیست.
مش منیر عزیزم
بگو تا خون بریزم

۳
بحث بر سر حتی حریف مترجم نیست.

۴
بحث بر سر روشنفکران طویله جماران است که
در سفره همنوعان خود
زباله می گذارند.

۵
البته کسی هم در این جمع
زباله های حریف را نمی خواند.

۶
فریب تعارفات و تواضعات جمارانی را نباید خورد.

۷
تازه اگر هم بخوانند
چیزی از آن نمی فهمند.

۸
در بهترین حالت جملاتی را
از کتاب مربوطه کپی می کنند و در بشقاب مترجم ساده لوح می گذارند.
تا منت سرش بگذارند.

۹
جهان وارونه همین است.

۱۰
زحمتکش مادی و فکری باید منتکش مصرف کننده هم باشد.

۱۱
زباله
مش منیر
چیزی عینی است.

۱۲
حالا که فحش دادی و توهین کردی
چیزی به ازای آن بیاموز.
سگان (ما) منتکش شنوندگان پارس های خویش اند.

۱۳
عینی (اوبژکتیو) جقت دیالک تیکی ذهنی (سوبژکتیو) است.

۱۴
عینی یعنی آنچه که بیرون از کله مش منیر وجود دارد و نه در درون کله مش منیر و دوستان قلابی و تقلبی بالقوه و بالفعل مش منیر علیه الرحمه

۱۵
پس جمله مش منیر جفنگ است:
دایرة المعارفی ها نمی توانند مصداق عینی چیزی عینی به نام زباله باشند.
چون خود زباله هم عینی است.
مصداق چیزی ذهنی می تواند چیزی عینی باشد.

۱۶
البته مصداق مفهوم درست و دقیقی ینست.

۱۷
مفهوم فلسفی مهم از هگل صلواة الله علیه به میراث مانده است:
تجسم
(جسمیت یابی)

۱۸
عیسی فرزند مریم
تجسم روح و یا مسیح و یا خدا ست.
روح جسمیت کسب کرده است و در هیئت عیسی درآمده است.
پس از تصلیب
دوباره از اندامش خارج می شود و به مسیح / خدا می پیوندد که روح مطلق و کلی است.
در مسیحیت
البته

۱۹
عیسی ابن مریم
چیزی عینی است
تجسم چیزی سوبژکتیو و ذهنی است.

۲۰
کلبه ای که عمله و بنا می سازد
تجسم روح عمله و بنا ست:
تجسم چیزی ذهنی است.
تجسم مدل فکری کلبه در ذهن عمله و بنا ست.

۲۱
حال که یک نکته فلسفی بسیار مهم
مفت و مجانی
آموختی
حقیقت امر دیگری را هم بیاموز:
با عیرانی جماعت نمی توان دوست شد.

۲۲
چون
پیش شرط برقراری رابطه دوستی
لیاقت شناخت
در هر دو طرف رابطه است.

۲۳
عیرانی ها فاقد چنین لیاقتی اند.
جماعتی طوطی وش اند.
مغزشان در جای دیگر است
نه
در کله شان

۲۴
کسی که خیال میکند دوستی دارد
نه
دوست
بلکه
توهم داشتن دوستی
را دارد.

۲۵
دوست راستین مترجم
نه شخم زنان بازارهای کتاب
بلکه همین منتقد جسور او ست.
مترجم هم می داند
و گرنه می توانست عن فرند کند

۲۶
چون
انتقاد مغز پسته مهر است.

۲۷
کسی
عیب دشمنش را گوشزد نمی کند.

۲۸
پیگیرترین منتقدان ننه ها و بابا ها و حتی عمه ها و خاله ها و دایی ها و عموهای هر کس اند.

۲۹
تو که عقل نداری تا بدانی
ننه ها منتقدان عملی (پاک کنندگان پیگیر آب دماغ و دهن و غیره فرزند
بندندگان دکمه پیراهن و کت و شلوار فرزند)
و
منتقدان نظری و رفتاری
(تصحیح کنندگان خستگی ناپذیر طرز رفتار و گفتار و کردار) فرزند اند.

اندکی اندر باب پسیکولوژی اجتماعی عیرانی جماعت

۱
خمینی هیچ فرقی با بقیه ندارد.

۲
اکر مش مسعود و یا مش مریم و یا هر مش دیگر
هم جای او بودند
بهتر از او نبودند.

۳
ملت ایران
آچمز شده بودند.

۴
در نتیجه
بد را بر بدتر ترجیح داده اند.

۵
عیرانی جماعت
خود ستیز اند
خودی ستیز اند
و
اجنبی پرست اند.

۶
مثال تجربی

ما حدود ۲۰ هزار دوست مجازی داریم.

۷
احدی اعتنایی به پارس های ما ندارد.
بعضی ها هر از گاهی پارسی را ضبط می کنند
چه بسا خودشان هم بدان گوش نمی دهند.

۸
کسب و کار
عیرانی جماعت
تکثیر زباله های مشتی الاغ معروف فرنگی و بنگی و منگی و مشنگی است.

اندکی اندر باب عکس ها و عکسعریتی ها

کدامین گزینه،
اصلاح یا انقلاب؟
مش جواد رضایی میر قاید

۱
از همین عنوان مطلب مش جواد
هم حواس پرتی حریف
عربده می کشد
و
و هم پرت بودن حریف از مرحله.

۲
حریف (و حرفای همه طویله های سیاسی عیرانی)
خیال می کنند که اصلاح (من ـ زور از اصلاح، رفرم و یا اصلاحات اجتماعی است)
ضد انقلاب است.

۳
این قبل از همه چیز
بدان معنی است که حرفا
نه
معنی انقلاب را می دانند
و
نه
معنی رفرم را
و
بدتر از هر دو
نه
معنی رفرمیسم را

۴
وقتی گفته می شود که مفاهیم و مقولات فلسفی را نباید به زبان فارسی و غیره ترجمه کرد و نباید تحت اللفظی معنی کرد،
به همین دلیل است.

۵
تفاوت و تضاد رفرم با رفرمیسم
از زمین تا کهکشان است.

۶
رفرم ربطی به رفرمیسم ندارد.

۷
ما
سال های سال است که هم و غم و فکر و ذکری جز ترجمه و انتشار تعریف مفاهیم فلسفی و جامعه شناسی و غیره نداریم.

۸
اجنه و ملائکه می خوانند و برای مان دعا می کنند
حتی با حضرت عزرائیل در افتاده اند.

۹
ولی معلوم نیست که این اجامر عیرانی
چه مرگ شان است که حتی نظری بر زیر پا نمی اندازند
تا ببینند که مفاهیم چه تعریفی دارند.

۱۰
این جماعت کودن خیال می کنند که تعریف مفاهیم
دلبخواهی است.

۱۱
بدین طریق
فرقی میان اندیشه و عرعر نمی بینند.

ایرادات بیشمار این جفنگ داوکینز ـ استاد دانش کاه واکس و فورد ـ کدامند؟

ما حق نداریم به کودکان از سنین خردسالی بیاموزیم که به چه چیزی اعتقاد داشته باشند، بلکه به آنها باید نحوه ی فکر کردن را آموزش دهیم
ریچارد واوکینز


اندکی اندر باب ویکتور «هو» ـ گو و اسرار مگو

‍ ‏ما پادشاه را کشتیم،
سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم
‏حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست
‏اینجا سرزمینی ست که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان می‌جنگیم
‏نکته‌ی عدالت این است که همه وقتی برابر می‌شوند که مرده‌اند.
بینوایان

۱
آثار ارجمند ویکتور «هو» ـ گو را باید تحلیل کرد.

۲
همین فراز از بیونایان مملو از ایرادات نظری و تجربی است.

۳
ساده لوحانه است.

۴
ظاهربینانه و سطحی نگرانه است.

۵
از زبان ژان والژان است که خورجینی مملو از تجارب شخصی و راه حل های شخصی
بر دوش دارد.

۶
پادشاهی کشته نمی شود،
نظام کپک زده ای با عمری دراز به گور سپرده می شود که سد راه تاریخ گشته است.

۷
عصر جدیدی شروع می شود که در دامان مادرانه اش نیروهای مولده مادی و فکری غول آسایی تشکیل می شوند.
در عرض دویست سال
بشریت به اندازه دویست هزار سال
پیشرفت می کند.

۸
بقیه مفاهیم از قبیل عدالت و برابری و نان و غیره هم قابل بحث اند.

۹
منظور طبقه حاکمه جدید (بورژوازی) از برابری
برابری صوری و فرمال بوده است
و
نه
تساوی حقوق آحاد بشر
و
نه
تقسیم نان و مسکن و بهداشت و آموزش و پروش و نعمات مادی و معنوی دیگر به تساوی

۱۰
منظور طبقه حاکمه جدید (بورژوازی) از برابری
برابری در بازار بوده است:
جامعه و جهان از دید بورژوازی
بازار پهناوری است
و هر عضو جامعه بشری
فروشنده متاعی است و در بازار با امثال خود برابر است:

الف
یکی نان می فروشد

ب
دیگریجان ( نیروی جسمی و فکری و روحی و روانی و لیاقت هنری و غیره )
می فروشد.

۱۱
در این واویلای مبادله
برای سجایای اخلاقی
مثلا برای ترحم و عدالت و انصاف و غیره
جایی نیست.

۱۲
در دامان همین جامعه بورژوایی
اما
سوبژکت طراز نوینی قوام می یابد که رسالت تاریخی اش
رهایش خویشتن از قید و بند جامعه طبقاتی و قبضه قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و در افکندن طرح نوین است.

۱۳
بختیاری بشریت این است که
رهایش این سوبژکت طراز نوین
ضمنا
رهایش کل بشریت از ذلت جامعه طبقاتی است.

۱۴
حاکمیت این طبقه اجتماعی طراز نوین
ضمنا به معنی پایان حاکمیت و حکومت بطور کلی
و
آغاز خودپروری و خودفرمایی توده مولد و زحمتکش
تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر است.

۱۵
از این به بعد
کار
نه اجبار و ادبار
بلکه لذت است و عزت است
هر کس
خواهر و برادر کس دیگر است.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر